eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ بنده در عملیات کربلای ۴ از صفر تا صد آن حضور داشتم و تقریبا جزو معدود افرادی بودم که تا ثانیه‌های قبل از اسارت آنجا ماندم و توانستم از منطقه عملیاتی که بودیم به عقب برگردم و علیرغم اینکه شدیدا مجروح شدم اما تا چند ثانیه به اسارت مانده هم در آنجا بودم و اسیر نشدم. نمی‌توانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه. اما این اتفاقی که افتاد را عرض می‌کنم. عملیات کربلای ۴ یکی از وسیع‌ترین و مهم‌ترین و یکی از اثربخش‌ترین عملیات‌هایی بود که در دفاع مقدس اتفاق ‌افتاد، عملیات کربلای ۴ مطلقا عملیات ایذایی نبود؛ عملیات ایذایی در یک محدوده بسیار کوچک و خیلی خاص در یک ساعات مشخصی انجام می‌شود و همانطور که از اسمش بر می‌آید به این منظور است که یا دشمن را متوجه خودشان کنند تا از آن نقطه‌ای که قرار است عملیات اصلی انجام بشود غافل شود، یا این‌که در عملیات‌های ایذایی برای ضربه زدن محدود به دشمن اقدام کنند. اما وقتی عملیاتی در سطح کربلای ۴ در نظر گرفته می‌شود و وقتی نیروها برای عملیات توجیه شدند و بنا بر این بود که تا در اولین شب عملیات نیروها تا جاده اصلی ام‌القصر به بصره بروند و مستقر شوند و راه ارتباطی بصره را قطع و در مراحل بعدی بصره محاصره و تصرف شود، نمی‌تواند یک عملیات ایذایی باشد. 🥀 🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_اول بند
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ عملیات کربلای ۴ در سرمای استخوان سوز زمستان ۶۵ رخ داد، معروف است که سرمای مناطق گرمسیر در برخی از ماه‌ها، استخوان‌سوز است، ما گاهی وقت‌ها سر شب بچه‌ها را به داخل آب کارون می‌بردیم و تا صبح تمرین می‌کردند که عرض کارون را به چه صورت عبور کنند و بروند در آن سمت عملیات کنند و برگردند. من فراموش نمی‌کنم که وقتی بچه‌ها را از آموزش برمی‌گرداندیم (یک مسئولیت کوچکی آنجا داشتم) وقتی از آب بالا می‌آمدند بچه‌های تدارکات حضور داشتند برای این‌که یک مقداری گرمای از دست رفته را به آن‌ها بگردانند برایشان خرما می‌آوردند. من بارها دیدم بچه‌ها از شدت سرمایی که در وجود آنها نفوذ کرده بود قدرت این‌که با دستشان یک حبه خرما بردارند و در دهانشان بگذارند، نداشتند و آن نیروهای تدارکات خرماها را در دهان این بچه‌ها می‌گذاشتند برای این‌که مقداری قوای از دست رفته‌شان را بتوانند برگردانند. این عملیات، ماه‌ها به این صورت تمرین شد و روی آن کار شد، حال چطور می‌شود گفت که این عملیات ایذایی بوده است؟ در عملیات ایذایی حداکثر نهایتا یک گردان یا دو گردان وارد عمل می‌شود، اما در این عملیات چندین لشگر و هر لشگری با حداقل ۴، ۵ گردان وارد عمل شد. 🥀 🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_دوم عمل
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ اما در مورد عملیات؛ بنا بر این بود که غواصان بروند و خط اول را بشکنند و بعد بچه‌های یگان دریایی و نیروهای عملیات‌کننده در خاک عملیات کنند.. چون در عملیات‌های آبی و خاکی غواصان خط را می‌شکنند و سپس در منطقه خاکی ادامه عملیات را انجام می‌دهند. قرار بود که آنها را با قایق در منطقه پیاده و آنها ادامه عملیات را بروند. شب اول قرار بود که خط فاو – بصره یا ام‌القصر به بصره تصرف شود تا شاهراه ورودی امکانات نظامی به عراق بسته شود و دست ما بیفتد. از آن طرف هم فاو دست ما بود تنها بندری که عراق می‌توانست از آن مهمات وارد کند یا اسلحه وارد کند، اما بندر الاحمدیه کویت در اختیار عراق بود. آن زمان از جزیره بوبیان کویت جاده‌ای را احداث کردند که تمام اسلحه و مهمات و تجهیزات می‌آمد بندر الاحمدیه، و از آنجا وارد ام‌القصر عراق می‌شد. چون خود عراق دیگر به آب دسترسی نداشت و فاو دست ما بود. از ام‌القصر جاده مستقیمی به سمت بصره بود از آنجا وارد بصره و در خطوط مختلف عراق توزیع می‌شد. بنابراین این شاهراه اگر گرفته می‌شد به طور قطع و یقین نفس عراق گرفته می‌شد و دشمن لاجرم مجبور به تسلیم بود. به این دلیل که امکان تامین هیچ امکاناتی دیگر برایش فراهم نبود. البته در جاهای دیگر می‌توانست تامین بکند اما مقدارش به نحوی نبود که بتواند جنگ را ادامه بدهد. لذا عملیات، عملیات بسیار مهمی بود. 🥀 🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_سوم اما
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ ما تقریبا اوایل شب وارد آب اروند شدیم. اروند خودش یک دریاست. بعضی از قسمت‌های اروند رود عرض آن بالای ۱۰۰۰ متر است و این نشان می‌دهد که وسعت این آب چقدر زیاد است. یک نیرو باید از داخل آب با آن تلاطم، حجم و عمق حرکت کند و به آن سمت برود و با دشمنی که زیر پایش محکم است و در سنگرهای بسیار محکم و بتن آرمه نشسته و انواع و اقسام تجهیزات نظامی را در اختیار دارد بجنگد. با فرض این‌که جلوی سنگرهایی که آنها (دشمن) داخل آنهاست حلقه‌های سیم خاردار است و علاوه بر آن‌ها چیزهایی به اسم خورشیدی ساخته بودند. برای اینکه بتوانم خورشیدی را توصیف کنم آن را به قاصدک تشبیه می‌کنم؛ شاخه‌های متعددی در اطراف آن هست که این شاخه‌ها با میلگرد در خورشیدی ساخته می‌شود یعنی میلگردهایی با طول یک الی دو متر به همدیگر جوش داده بود و مانند یک توپی درست کرده بودند و حدود ۱۴، ۱۵ ردیف از این خورشیدی‌ها گذاشته بودند و روی آنها مین‌های منور و انفجاری ضد نفر گذاشته بودند. حساب کنید که نیروی غواص باید از اینها عبور کند و معبر را باز کند و بتواند بالا برود و با دشمنی که در آنجا مستقر است بجنگد. 🥀 🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_چهارم م
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ چون تقریبا چند روز قبل از عملیات آنجا مستقر شدیم گرچه نحوه حضور نیروها و بردن و آوردن امکانات به نحوی بود که خود من را هم بسیار نگران کرده بود که ممکن است دشمن متوجه شود؛ آنچه که قبل از عملیات به ما گفته بودند و عملیات را توجیه کردند، گفتند که هنوز دشمن متوجه حضور ما برای انجام عملیات نیست و نهایتا در کل خطی که قرار است عملیات بکنیم منطقه‌ای به وسعت ۲ کیلومتر، دشمن ۲۰ تا ۲۵ تانک بیشتر ندارد و این نشان می‌دهد که دشمن خیلی هوشیار نیست. در دو قسمت قرار بود که عملیات را انجام بدهیم، روبروی آن نقطه‌ای که قرار بود وارد آب شویم، جزیره‌ای به نام ام‌الرصاص بود که به حالت بیضی‌شکل در خود اروندرود قرار داشت. طول آن به سمت ما بود و قرار بود که دو گروهان ما از ۵ گروهان آنجا عملیات کنند و سه گروهان دیگر که من هم جزو ‌آنها بودم قرار بود از کنار ام‌الرصاص عبور کنیم و روبروی دهانه‌ای به نام جزیره بلجانیه از آب خارج و عملیات را انجام بدهیم. برای اینکه وضعیت ترسیم شود، آن نقطه‌ای که می‌رفتیم، سمت چپ ما جزیره ام‌الرصاص بود که در دست عراقی‌ها بود و سمت راست ما جزیره بوارین و جزیره ماهی بود که در دست عراقی‌ها بود. روبروی ما هم جزیره بلجانیه بود که در دست عراقی ها بود که ما باید آنجا می‌رفتیم. 🥀🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_پنجم چو
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ ما هم در یک صف که بچه‌ها با طناب به همدیگر وصل می‌شدند در حال حرکت در آب بودیم و نهایتا از این تنگه‌مانند عبور می‌کردیم. این تنگه شاید آنجا بالای ۲۰۰ متر می‌شد اما نسبت به عرض ۱۵۰۰ متری تنگه محسوب می‌شد. طوری برنامه‌ریزی شده بود که بچه‌ها لوله‌ای را که به زبان عامیانه به آن اشنوگل می‌گفتند برای تنفس در دهان می‌گذاشتند و سر آن بیرون از آب بود و بچه‌ها نهایتا ۲۰ سانتیمتر از آب پایین‌تر باشند که از این لوله بتواند تنفس کنند و از دور هم دیده نشوند. به محض اینکه به تنگه رسیدیم که در سمت راست و چپ و روبرو عراقی‌ها بودند، پشت سر هم دریایی از آب بود که دیگر امکان برگشت نداشتیم. یک دفعه دیدم هوا روشن شد و حتی هواپیماها آمدند و منورباران کردند و هوا عین روز روشن شد و از دو طرفی که جزایر ام‌الرصاص و بوارین و ماهی بود، ستون ما را که در حال حرکت بود به گلوله گرفتند، نه با اسلحه‌هایی مثل کلاشینکف و تیربار، با هر چیزی که در اختیارشان بود، یعنی از دوشکا و آرپی‌جی و تیربار و گرینف گرفته، تا سلاح‌هایی که به آن چارلول می‌گویند و فقط و فقط برای ساقط کردن هواپیما از آنها استفاده می‌شود، با هر چیزی در اختیارشان بود این ستون را زدند. مشخص بود که این ستون از همان لحظه‌ای که حرکت کرده، مورد رصد بوده تا زمانی که دقیقا به آنجایی رسیده که دیگر نه راه گریز داشتند و نه راه ستیز. 🥀 🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_ششم ما
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ رزمنده‌ای که در آب هست، اسلحه در دستش هست اما نمی‌تواند از آن استفاده بکند چون نمی‌داند که به کجا تیراندازی کند. به اضافه این‌که وقتی شلیک هم می‌کند موقعیتش لو می‌رود و بیشتر مورد هجمه قرار می‌گیرد. یک لحظه احساس کردم به شدت تگرگ گلوله می‌آید! یعنی همانطور که گاهی وقت‌ها تگرگ در فصلش بی‌اندازه شدید و غیرقابل تصور می‌بارد، آنجا تگرگی که می‌آمد گلوله‌ بود. عمده کسانی که گلوله می‌خوردند کسانی بودند که گلوله در سر، پیشانی و از گردن به بالا به آنها اصابت می‌کرد و محال بود کسی آنجا گلوله بخورد و شهید نشود. علی‌ایحال ما رفتیم و به بلجانیه رسیدیم و آن دو گروهانی که قرار بود که در ام‌الرصاص عملیات کنند آنها نتوانستند وارد جزیره شوند. ما تا بلجانیه آمدیم و در بلجانیه از آب خارج شدیم و درگیر شدیم و خط اول دشمن را گرفتیم. قایق‌هایی هم که بچه‌ها را در رودخانه اروند آوردند که آنها را به ما برسانند، دشمن از دو طرف با سلاح‌هایی مثل آرپی‌جی ۱۱، توپ ۱۰۶، آرپی‌جی ۷، تمام این قایق‌ها را زدند و به ندرت قایقی توانست از آن تنگه عبور و به ما برسد. 🥀 🌴🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_هفتم رز
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ من با تعدادی از بچه‌ها تا نزدیکی دیوار پتروشیمی بصره هم رفتیم، اما ساعت ۲ و ۳ شب فهمیدیم که دستور عقب‌نشینی صادر شده و باید عقب بر می‌گشتیم. ما آنجا فهمیدیم که این عملیات از ابتدا لو رفته و الا اگر این عملیات حتی در حین عملیات لو می‌رفت این اتفاق نمی‌افتاد و دشمن این مقدار امکانات در اطراف آنجا فراهم نمی‌کرد که اجازه ندهد حتی یک قایق از آن تنگه عبور کند. نشان می‌داد که اینها کاملا مطلع بودند و بعدها هم بعضی از فرماندهان مصاحبه کردند و گفتند عملیات در سطح بسیار بالایی لو رفته بود و علیرغم این، عملیات انجام شد. این‌که این کار چقدر قابل دفاع است، باید کارشناسان جنگ در مورد آن صحبت کنند و مسئولان مربوطه در این خصوص اظهارنظر کنند. اما آن چیزی که ما دیدیم صداقت و ایمانی بود که بچه‌ها داشتند، اعتقادی که به تکلیف داشتند و تکلیف می‌دانستند که از ارزش‌های مملکت دفاع کنند و رفتند و دفاع هم کردند و جانشان و خونشان را هم نثار کردند و تا ابد این افتخار برایشان ماند. 🥀 🌴🌹