eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
درباره شهید شهید محمود کاوه فرماندهی تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا نام پدر: محمدرضا تولد: ۱ خرداد ۱۳۴۰ محل تولد: مشهد تاریخ شهادت: ۱۱ شهریور ۶۵ نحوه ی شهادت: اصابت گلوله توپ محل شهادت :حاج عمران محل دفن: بهشت ثامن مشهد تولد و کودکی سال ‌١٣۴٠ هجری شمسی در مشهد مقدس متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار می‌آمد، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علما و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، شهید هاشمی‌نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت. وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا می‌کرد. کاوه دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری کرد. از آنجا که خواست پدرش به هنگام تولد محمود، این بود که وی را در سلک صالحان و پیروان واقعی مکتب اسلام قرار دهد، با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد. با شروع جریانات انقلاب، او که جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل مساجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود، از هدایتها و تعالیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره‌های فراوانی برد و ره‌توشه‌های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش‌آموزان منتقل کرد. او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می‌شد. با علاقه وافر، به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) می‌پرداخت و فعالانه در راهپیمایی‌ها و درگیری‌های زمان انقلاب شرکت داشت. فعالیت‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی، کاوه جزو اولین عناصر مؤمن و متعهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست و پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت. پس از آن برای حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی(ره) در یک ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت کرد و با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه‌های جنوب اعزام شد. مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت او را برای آماده‌سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند. 🍂@martyrscomp قرارگاه شهدا
در استان کویری خراسان جنوبی، آسمان دل مردم این سرزمین به ویژه اهالی بیرجند ابری بود، مردم از کوچه پس کوچه‌های شهر خود را رسانده بودند تا مرتضای شهید را به خانه ابدیش بدرقه کنند و اشک‌های طاهای سه ساله که دل حاضران را آب کرده بود و بوسه های مادری دلسوخته که بدرقه راه اولین شهید مدافع حرم شد. کوچه‌ها و خیابان های اطراف مصلای بیرجند پر از جمعیت مردمی بود که عزادار و گریان به خاطر از دست دادن یکی از جوانان رشید اسلام بودند و بر سر و سینه زنان، آقا مرتضای عزیز را بدرقه کردند. نگاه به پیکر پاک شهید که می‌اندازی، انگار در خوابی عمیق فرو رفته است. بر لبهایش تبسم است گویا در آخرین لحظات عمرش شخصی به ملاقات با او آمده است. خوشا به حالت مرتضی، تو رفتی تا با رفتنت ثابت کنی هنوز جوانان دهه 60 در جبهه‌های حق علیه باطل حضور دارند، هنوز جوانان دهه 60 بر خلاف نظریه برخی از افراد، مانند خورشید می‌درخشند و تو رفتی تا ثابت کنی برای دفاع از حریم حرم، از هر کجای کشور که باشی، از استانی محروم هم که باشی می توانی و حاضری عمه سادات را یاری کنی. عکس هایت را که نظاره می‌کردم تصویری از شهید حججی دیدم، گویا در زمان آموزشی با شهید حججی هم دوره بودی، در تصویر هر دو لبخند بر لب داشتید. به این فکر فرو رفتم که بعد از رفتن شهید محسن حججی چه روزهای سختی برتو گذشته، چه لحظات سختی را از غم دوری دوستت تحمل کردی، و امروز که به او رسیدی، غرق شادی هستی ... شهید مرتضی بصیری پور اولین شهید مدافع حرم از استان خراسان جنوبی عجب شبی در خاک آرام گرفتی، شبی که مصادف با شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) بود. مرتضای شهید! تنها درخواستمان از تو این است به یاد ما باشی، برای حال دلمان دعا کن، این روزها که آلودگی های زندگی و شهر زیاد شده است، دعا کن بارِ گناهمان سبک شود. عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است بگذشت در فراق تو شب‌های بی شمار هرشب به این امید که فردا ببینمت و به راستی زبان حال همسر شهید مدافع حرم، که برای آخرین لحظه دیدار با همسرش بوده، اینگونه بوده است: « قرار زندگی ام! با خودم که فکر می‌کنم می بینم تنها در همین 5 سال و نیم چقدر وابسته تو شده ام، امروز و دیشب دلم بی قرارتر از قبل است، تو اینک در مقابلم هستی، اما چرا سکوت کرده ای و آرام چشمهایت را بسته‌ای. اگر طاها بزرگ شود و به مدرسه برود، بچه‌های دیگر پیش او از پدرانشان تعریف کنند، جواب پسرت را چگونه پاسخ دهم؟ مرتضای شهیدم کاش همه بدانند این آرامش و امنیت را مدیون حس غیرت و دین خواهی تو و یاران سفرکرده ات هستیم...کاش برخی ها که با دیده ....نگاه می کنند بدانند تو هم عاشق زن و زندگی بودی، اما بین ماندن و رفتن، رفتن را انتخاب کردی. و شاید دیشب که پیکرت برای آخرین بار در خانه بود تنها دیدار و حضور نماینده حضرت آقا در خانه و سخنان ایشان، من، طاها و پدر و مادرت را آرام کرد. » شهید مرتضی بصیری پور اولین شهید مدافع حرم از استان خراسان جنوبی همه شهر متأثر هستند نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار از خانواده نخستین شهید مدافع حرم در خراسان جنوبی اظهار داشت: شهادت توفیقی است که نصیب این خانواده شده و خانواده شهید تنها نبوده و همه شهر نسبت به این مسئله متأثر هستند. حجت الاسلام والمسلمین عبادی با اشاره به اینکه شهدا سربازان امام زمان(عج) هستند و به مقابله با ستیز می‌روند، گفت: از شهدا انتظار شفاعت داریم که شافع ما باشند. خانواده با توفیق خراسان جنوبی وی خطاب به خانواده شهید مرتضی بصیری‌پور افزود: خانواده با توفیقی بودید که نخستین شهید حرم در استان به نام خانواده شما ثبت شد. حجت الاسلام والمسلمین عبادی خاطرنشان کرد: نتیجه این توفیقات مقدماتی دارد که این شایستگی برای این شهیدان ثبت می‌شود و این یک اتفاق نیست بلکه یک فرمول است. شهید مرتضی بصیری پور اولین شهید مدافع حرم از استان خراسان جنوبی بعد از سه بار ثبت نام توفیق پیدا کرد پدر شهید مرتضی بصیری‌پور نیز گفت: پسرم با عشق و علاقه وارد سپاه شد و علاقه زیادی برای رفتن به سوریه و مقابله با استکبار داشت که بعد از سه بار ثبت‌نام توفیق حضور یافت. وی با اشاره به اینکه مرتضی بسیار ولایی بود و هر زمانی که کسی نسبت به مقام ولایت موضع‌گیری منفی می‌کرد، سریع موضع گرفته و دفاع می نمود.
مادر این شهید 14 ساله درباره دفتر خودسازی زینب، این گونه روایت می‌کند: زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام. دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت می‌زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و نهیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و بی‌صدایش، به یاد گریه‌های او در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق امام خمینی(ره) داشت. زینب در عمل، تک‌تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می‌کرد. 🍁@martyrscomp قرارگاه شهدا
نام:نسترن نام خانوادگی: خسروی نام پدر:جواد محل تولد:چابهار تاریخ تولد:۱۳۸۱/۷/۷ تاریخ شهادت:۱۳۸۹/۷/۱ محل شهادت:چابهار عملیات:ترور تحصیلات:ابتدایی دین:اسلام مذهب:شیعه شهیده نسترن خسروی را به نقل از کتاب اسوه های صبر و ایثار معرفی می کند. شهدای حادثه تروریستی تاسوعای حسینی چابهار تاسوعای 89 در شهر همیشه بهار ، چابهار بود که در کنار جمعی زیادی از مردان و دختران نیز بهار عمر 7 زن و دختر به خزان تبدیل شد و فقط خدا می داند که چه گذشت بر عزاداران حسینی هنگامی که صحنه ی کربلا در جلوی چشمانشان رقم خورد و عزیزانشان در خاک و خون می غلتیدند و صدای یا حسین ، یا حسین  فضا را پر کرده بود. 12 آذر ماه 89 بود و 9 روز از آغاز ماه محرم می گذشت مردم مسلمان چابهار نیز مانند همه عاشقان حسینی شبهای محرم را به عزاداری پرداختند تا روز تاسوعا فرارسید و هیچکس نمی دانست که تاسوعای آن  سال ، زمان وصال عشاق است طبق سنت قدیم در روز تاسوعا مردمان صبح زود به خیابان می روند و به عزاداری می پردازند ، هر کس به نوعی عشق خودش به سرور و سالار شهیدان را ابراز می کند عده ای با بر پایی ایستگاه های صلواتی و جمعی با تشکیل هیئت عزاداری و دسته روی ، زنان و دختران نیز ضمن همراهی هیئت با وقار و متانت آرام آرام سینه می زنند و یا حسین  یا زینب زمزمه می کنند. مادر با روشن شدن لامپ منزل از خواب بیدار شد و دخترک زیبایش نسترن را دید که صبح زود از خواب بیدار و مشغول آماده شدن است. مادر کنار دخترش آمد و در حالیکه دستی به موهای دخترش می کشید گفت: چرا اینقدر زود بیدار شدی عزیزم ، امروز که مدرسه تعطیل هست  نسترن در حالیکه دست های کوچکش را مشت کرده و چشمانش را می مالید، گفت: آخر نمی خوام دیر برسم ، امروز تاسوعاست مادر بوسه ای بر گونه ی نسترن زد و دستی بر سر او کشید ، انگار چهره ی دخترش زیباتر از قبل شده بود، چهره ای نورانی با لبخندی زیبا. نسترن که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ، مقنعه سفیدش را به سر کرد و بعد از آماده شدن به همراه خانواده برای شرکت در مراسم خانه را ترک کرد. 🍃@martyrscomp قرارگاه شهدا
شهید رحمان فروزنده سرتیپ تکاور نیروی‌زمینی‌ارتش جمهوری‌اسلامی تاریخ تولد: ۲ بهمن ۱۳۴۱ محل تولد: زنجان تاریخ شهادت: ۲۱ آذر ۱۳۸۹ محل شهادت: جنوب کشور نحوه شهادت: هنگام بازگشت از رزمایش ارتش،براثر واژگونی خودرو به درجه رفیع‌شهادت نائل آمد محل مزار شهید: گلزارشهدای زنجان شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات سهم شما ۵ صلوات🌱
شهیدی از دیار قاینات/ سرلشکر خلبان غفار رامین فر شهید غفار رامین فرروز بيستم ارديبهشت ماه 1323 ه ش درروستاي پهنایی شهرستان قاينات به دنيا آمد ودر 2مهرماه1359در آغازین روزهای جنگ تحمیلی با سقوط هواپيمايش در خاک دشمن به شهادت رسيد و پيکرمطهرش مفقود گرديد. شهید غفار رامین فردرروز بيستم ارديبهشت ماه 1323 ه ش درروستاي پهنایی شهرستان قاينات به دنيا آمد. دوران ابتدايي را در دبستان چهار کلاسه روستاي پهنايي قائن گذراند. براي ادامه تحصيل به شهر قائن رفت و در مدرسه راهنمايي اين شهر به تحصيل مشغول شد. بعد از آن همراه اردوي پيشاهنگي به تهران عازم و در پيشاهنگي پذيرفته شد. از کودکي داراي هوش سرشاري بود. به طوري که در شش سالگي توانست به کمک پدرش در خواندن قرآن مسلط شود. از کودکي عشق زيادي به اهل بيت و امامان معصوم (ع) به خصوص امام حسین(ع) داشت. زماني که پدرش عازم کربلا بود به خاطر علاقه ي زيادي که به اهل بيت وامام حسین(ع)داشت، با اصرار زياد با پدرش عازم کربلا شد. دوران متوسطه را در دبيرستان پهلوي تهران شروع کرد. و بعد از گرفتن ديپلم، در آزمون دانشگاه ثبت نام نمود و در رشته ي خلباني دانشگاه شيراز پذيرفته شد. پس از اتمام دانشگاه براي ادامه تحصيل تکميلي عازم آمريکا شد که با اتمام آن به ايران بازگشت و در نيروي هوايي مشغول به کار شد. زمان اقامتش در آمريکارا اين گونه نقل مي کند: «زماني که دوره عالي ويژه آشنايي با جنگنده هاي شکاري خريداري شده از امريکا را در آن کشور مي گذراندم، هر روز قبل از عزيمت به محل کارم، قرآن را تلاوت مي نمودم. بعد از چند روز خانم تقريباً 45 ساله اي که مسيحي بود و در پانسوني ما زندگي مي کرد ، از من پرسيد: اين اشعار و سرودها چيست که مي خوانيد؟ به او گفتم: اين کتاب وحي و معجزه ي پيغمبر خدا و راهنماي بشر مي باشد. در مورد قرآن مجيد صحبت هاي زيادي نمودم، به حدي علاقه مند گرديد که از من درخواست يک جلد قرآن مجيد براي تلاوت، تلفظ و معاني آيات به او بدهم. خواندن قرآن مجيد و درک معاني آن، چنان آن خانم را تحت تاثير قرار داد که اواخر دوره به نزد من آمد و طريقه مشرف شدن به دين اسلام را جويا شد. بعدها فهميدم در مسجد مسلمانان، در نزد امام جماعت مسجد به دين اسلام مشرف گرديده است. در سال 1354، در سن 30 سالگي ازدواج نمود . ثمره ي اين ازدواج يک دختر مي باشد. در دوران حکومت ستم شاهي در پايگاه هاي هوايي شيراز و همدان به نشر اسلام و آگاه ساختن خلبانان به وضعيت کشور و مسايلي که فسق و فجور را روز به روز در کشور بيشتر رونق مي داد، اهتمام مي ورزيد. اين عمل را تا آن جا ادامه داد که در سال 1356 در حين توزيع اعلاميه هاي معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خميني (ره)توسط ساواک در پايگاه هوايي همدان دستگير و بازداشت شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران و حضور حضرت امام در ايران، اطاعت خود را از امام امت اعلام داشت. شهيد رامين فر در کشف کودتاي نوژه و برملا شدن توطئه و دستگيري عوامل مزدور منافق که، قصد تخريب و از بين بردن انقلاب را داشتند از خود فعاليت هاي چشمگيري نشان داد که، اقدامات و فعاليت هاي وي زبانزد نيروهاي پايگاه بود. با شروع جنگ تحميلي به عنوان خلبان در ماموريت هاي برون مرزي شرکت مي نمود. او فرماندهي واحد هوايي عمل کننده در غرب را، به عهده داشت. در اين زمينه بنا به اظهارات همکارانش رشادت هاي شايان توجهي از خود نشان داد. آخرين ماموريت شهيد غفار رامين فر براي در هم کوبيدن مواضع و استحکامات رژيم بعثي صدام در قلب عراق، در تاريخ 2/7/59صورت گرفت. پس از انجام ماموریت در جاده کوت العماره مورد هدف موشک زمین به هوای دشمن قرار میگیرد.
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 برای 🌹🕊 🕊🌹 وقتی می‌خواستند عروسی‌اش را برش بزنند، زیر لب چیزی می‌گوید . مادر می‌پرسد : با خودت چه می‌گویی؟ در پاسخش می‌گوید : به خدا می‌گویم ، خدایا من لیاقت دارم زیر این چادر شوم یا نه؟! 🥀 🕊🌹
زندگینامه * بسم الله لنور بسم الله نور النور بسم الله نور علی نور* ” یوم تری المؤمنین والمؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم و به ایمانهم… “ در قیامت کبری مردان و زنان مؤمن را می بینید که شعشعه نور ایمانشان از جلو و سمت راست آنها در شتاب و تکاپویند.                                                                                                      ” سوره الحدید آیه ۱۲″ حضرت امام خمینی قدس سره اشریف میفرمایند « میبینم که مردم الهی شده اند.» الهی شدن مردم همین بس که اینچنین مورد تجاوز اهل البغی ( متجاوزین مسلخ داخلی) و متجاوزین مستکبر خارجی به شیطنت بزرگ آمریکا قرار گرفته اند در ادامه این خط ابلیسی  صدامی به بیت رسول الله (ص) حمله ور شدند و جمعی را از سربازان حضرت ولی الله اعظم ارواحنا التراب مقدمه الفدا” را غوطه ور در خون و گل نمودند و چه زیبا شهادتی که خون خود را با گلهای شهیدی دیگر هم آغوش دید.  راستی مگر صلاح انسان خلیفه الهی جز این است؟ خواهران و برادران عزیز میدانید حکمت و فلسفه این همه عشق بشهادت در چیست؟ اینها همه سرمست از هوای غیب است که اینچنین حماسه سازان تاریخ بشریت از حماسه¬های این مردم در حیران و شگفتند.  در این رهگذر خواهری در نقاب حضرت فاطمه الزهرا ” سلام الله علیها ” و خونین پیامی زینب وار بر تارک زمان نشست و در صورت کمال در جوار حضرت حق سکنی گزید و اینچنین به لقاء رب العالمین متعم گردید. این خواهر مکرمه” عصمت پورانوری ” یکی از آموزش یاران و مربیان نهضت سوادآموزی دزفول بود که با عشقی راستین و الهام گرفته از وصی پیامبر (ص) حضرت امام در امر بسیج عمومی برای با سواد کردن بیسوادان قیام کرد تا در نقش انبیاء عظام به این امر مقدس الهی جامه عمل بپوشاند ولی ملکوت اعلی برگزیدش و در فضای روحانیت الله فورانش کرد.                              
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 میگفت:شرف هر عاشقی به قدر معشوق اوست. 🌹شهید محمد بلباسی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ❣❣
پرستار شهیدی که در تنهایی و دهان روزه به شهادت رسید 🔹 در بی‌کسی به‌شهادت رسید، اگر چه خودش پرستار بود اما در نهایت تشنگی و نبود دارو و درمان به آرزویش رسید. او در ماه مبارک رمضان و در حالیکه روزه بود، به ضیافت افطار خداوند نائل شد. 🔹 او در لحظاتی شهید شد که جنگ تحمیلی آغاز نشده بود. ضدانقلاب اتاقش را غارت کرده بودند آنها همه وسایل را از بین برده بودند. کینه‌شان را با تکه‌تکه کردن لباس‌های فوزیه نشان داده بودند. سرباز‌ها را شهید کرده و با موزاییک سر پاسدارها را بریده بودند.   شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
این خالکوبی یا فردا پاک می‌شود یا خاک می‌شود🚫 🔹شهید مجید قربانخانی به خاطر خالکوبی‌هایش طوری در سوریه وضو می‌گرفته که معلوم نباشد. اما شب آخر بی خیال می‌شود و راحت می‌گیرد. یکی از بچه‌ها که تازه مجید را در شناخته بود به او می‌گوید: مجید جان تو این همه خوبی حیف نیست خالکوبی داری؟ مجید هم در جوابش می‌گوید: این خالکوبی یا فردا پاک می‌شود، یا خاک می‌شود. 🔹 می‌گوید: «مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می‌دید، هرچه داشت به او می‌بخشید. فکر هم نمی‌کند که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی در یک روز کلی با کار می‌کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می‌گرفت! ته توی کارش را که در می‌آوردی میفهمیدی کل روزش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت و همیشه تکه کلامش این بود که «خدای بزرگ می‌رساند» . ••[📜🦋]••   ~~|🕌🌱|~~ ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 برای 🌹🕊 🕊🌹 وقتی می‌خواستند عروسی‌اش را برش بزنند، زیر لب چیزی می‌گوید . مادر می‌پرسد : با خودت چه می‌گویی؟ در پاسخش می‌گوید : به خدا می‌گویم ، خدایا من لیاقت دارم زیر این چادر شوم یا نه؟! 🥀 🕊🌹
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 ،شهیدی که جنازه‌اش بعد از چند روز به سختی از ساواک گرفته شد 🍃🌹🍃 🔻شهید ایوب معادی به جهت فعالیت‌های مبارزاتی خود بارها مورد پیگرد شهربانی و ساواک قرار گرفت که شهریور ۱۳۵۶ به دستگیری دو ماهه و شکنجه و بازجویی مفصل وی در کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران منجر شده بود. 🔹ایّوب معادی که در طرح و اجرای تظاهرات، نقش عمده­‌ای ایفا می­‌نمود، با چند تن از دوستانش از داخل شهر، به طرف کنار دریا گریخت. در آن زمان، آنها مسافت طولانی را می‌دوند و پلیس همچنان به تعقیب آنها می‌پردازد. ایّوب به علّت عارضه‌ای که در پایش بود، خسته شده، به یکی از خانه‌های محل، پناه می­‌برد، امّا صاحبخانه، که از عوامل و مزدوران رژیم بود، با حمله به ایّوب و ایجاد سر و صدا، او را لو می‌دهد و ایّوب به اسارت پلیس و ساواک در می‌آید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | خلبان جاویدالاثر شریفی، حماسه‌ساز گمنام عملیات مروارید 🍃🌹🍃 🔻شهید ابراهیم شریفی علاقه به پرواز بارها و بارها در وجودش شعله ور می‌شد. یک آزمون خلبانی در پیش بود بعد از گذراندن دوره‌ی دبیرستان به تهران رفت و در این آزمون شرکت نمود، از بین ۳۰۰ نفر داوطلب جمعاٌ ۱۲ نفر قبول شدند که ابراهیم جزء نفرات برتر بود. 🔹ابراهیم شریفی برای ادامه آموزش به ایالت می سی سی پی در کشور آمریکا اعزام شد، مراحل آموزشی هواپیمای جنگنده F4 را آغاز کرد مدت سه سال آموزش وی را خلبانی لایق ساخته بود 🔺شهید شریفی با رخنه در اعماق خلیج همیشه فارس پیروزی‌های بزرگی بدست آمد پیروی‌هایی همچون منهدم نمودن بزرگترین اسکله‌های نفتی عراق با نام البکر و العمیه، با شکار چندین ناو عراقی چنان ضربات شدیدی بر پیکره نیروی دریایی عراق وارد شد که تا آخر جنگ صدام نتوانست نیروی دریایی را به حالت اول برگرداند، این عملیات به‌عنوان عملیات مروارید نام گذاری شده بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | نگاهی به سیره سردار شهید جعفر نجفی آشتیانی 🍃🌹🍃 🔻شهید سید جعفر نجفی آشتیانی پس از اخراج از دبیرستان در آزمون ورودی حوزه‌ی علميه‌ی قم شرکت کرد و در مدرسه‌ی حقانی قم به استفاده از محضر اساتيد بزرگواری چون شهيد بهشتی و شهيد قدوسی بهره‌مند گشت. 🔹جعفر نجفی آشتیانی با اوج گيری انقلاب در سال ۱۳۵۷ به افشاگری جنايات و مفاسد رژيم پهلوی پرداخت و با توزيع اعلاميه و نوار سخنرانی امام (ره) وارد مرحله حساسی از مبارزات انقلابی شد. 🔺نجفی آشتیانی با پيروزي انقلاب به عضويت پاسداران درآمد و مدت پنج سال در مشاغل مهم عملياتی در بخش‌های گوناگون سپاه پرداخت. زمانی‌که جنگ کردستان پيش آمد و تعدادی از دشمنان داخلی به نيت پليدشان می‌خواستند کردستان را از ايران جدا کنند؛ وی در آن جنگ شرکت کرد.
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | روحیه بزرگ شهید صباغ‌زاده 🍃🌹🍃 🔻"شهید علی محمد صباغ زاده" علاقه بسیاری برای خدمت به مردم داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کار توزیع نفت خدمت‌رسانی می‌کرد. 🔹همسر "شهید علی محمد صباغ زاده" در بيان یکی از خاطرات اين شهيد والا مقام می‌گويد: " همسرم در اوايل انقلاب در كارهای خدماتی مختلفی حضور داشت و يكبار در اين فعاليت‌ها در صف توزيع نفت خانمی كه نفت به او نرسيده بود شروع به پرخاش و ناسزاگویی به شهيد كرده و آب دهان به صورت ايشان پرت می‌کند. 🔺دوستان شهيد كه در كنار ايشان حضور داشتند قصد برخورد با اين خانم را داشتند که علی‌محمد اجازه نداده و تنها با بيان اينكه " چيزی نيست بگذاريد اين بنده خدا برود ان شاءالله خدا همه‌ی ما رو به راه راست هدايت كرده و از سر تقصيراتمان بگذرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 کبوتران مهاجر✨ 🔹میگفت:شرف هر عاشقی به قدر معشوق اوست. شهید محمد بلباسی💐 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🕊قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که سعی داشت زندانیان سیاسی را هم‌نظر با خود کند 🍃🌹🍃 🔻 شهید ابوالفضل پاکداد در دوره راهنمایی بود که عکس شاه و تزئیناتی را که برای مراسم جشن روز چهارم آبان (روز تولد شاه) در مدرسه نصب کرده بودند به همراه دوستانش پاره کرد، به همین دلیل پدرش را به شهربانی احضار کردند و خواستار تحویل دادن ابوالفضل به شهربانی شدند که با اصرار او از دستگیری ابوالفضل صرف نظر و به گرفتن تعهد از پدرش اکتفا کردند. 🔺ابوالفضل پاكداد در زندان بر روی عقايد زندانيان سياسی كار می‌كرد تا بلكه پس از اصلاح بتواند آن‌ها را به جبهه ببرد و عاقبت به خيرشان كند. او در آخرين روزهای عمر خويش از تمامی تعلقات دنيوی دوری گزيده و شهادت را با تمام وجود لمس كرده و يقين پيدا كرده بود كه شهيد می‌شود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🕊قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
عقابی که پهنه‌ آسمان را عرصه‌ی معراج خود ساخت 🔹یکی از دوستان شهید افشین هریسی‌نژاد  می‌گوید: " افشین از جمله‌ی آن انسانها و شهدایی است که خاطره و یاد او همچون آفتابی تابان در ذهن و خاطر ما پرتو افشانی می کند. و یاد او که تقریبا هم سن و هم دوره و هم محله ای و آشنا بودیم؛ به مراتب بیشتر در لوح خیالمان حک شده است. 🔹شهید افشین هریسی‌نژاد از همان دوران تحصیل و دوران راهنمایی و دبیرستان استعداد و توانایی ویژه ای در درس و تحصیل خود داشت که بعدا هم در نتیجه همان استعداد درونی و تلاشهای بی وقفه‌اش در این عرصه خودش را بالا کشید و به جایگاهی که شایسته‌اش بود رسید. 🔹البته اگر او شهید نمی‌شد می‌توانست پله‌های خیلی بالاتری را هم در زمینه خلبانی و رشته خاص خودش به خود اختصاص دهد؛ ولی در اوج جوانی خویش در اوج پرواز کرد و قله ها را در نوردید و بالاخره هم پهنه‌ی آسمان را عرصه معراج خویش قرار داد.
شهید عباس دانشگر🕊🌱 تاریخ تولد : 1372/02/18 محل تولد : سمنان تاریخ شهادت : 1395/03/20 محل شهادت : حومه جنوبی حلب - سوریه وضعیت تاهل : متاهل محل مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان
وصیت نامه شهید عباس دانشگر 🌿✨️ بسم الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم, شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهی گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده, حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر, من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است, سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده, انسان کر می‌شود, کور می‌شود, نفهم می‌شود, گنگ می‌شود و باز هم زندگی می‌کند .بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را, انسان بی هوش نمی‌کشد, انسان خواب نمی‌فهمد, درد را, انسان با هوش و بیدار میفهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ واکنش شهید بروجردی بعد سیلی خوردن از یک سرباز خدایا تو هوشیارمان کن, تو مرا بیدار کن, صدای العطش میشنوم صدای حرم می آید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد. مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم, روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم, مرده ام تو مرا دوباره حیات ببخش, خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س) به حرمت نگاه خسته ی زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده. شهید عباس دانشگر
سلام خوبین؟! امیدوارم که حالتون خوب باشه🌿✨️ . میخوام راجب شهید عباس دانشگر بهتون بگم.. دیروز من خیلی ناامید بودم شهید عباس دانشگر هم‌جوابمو نمیداد گفتم بخدا میرم شکایتتو پیش امام حسین میکنم.. چون سر امتحان بودم باخودم فکر کردم بخاطر اون حق الناسی که گردنم هست شاید مشکلم حل نمیشه.. پیش ۵ تا شهیدگمنام رفتم و باهاشون حرف زدم.. بعد امتحان ب اون شخص که حق الناس گردنم‌بود پیام دادم و بعد این اتفاقات افتاد که الان بهتون میگم.. . چن دیقه بعد دیدم ی کانال شهدایی فراخوان کمک گذاشته گفتم میام فقط بخاطر عباس دانشگر .. و ی اتفاقی برام افتاده بود که اعتبارم پیش ی عده ازبین برده بودن.. طرف گفت حقتونو خوردن حقتونومیگیرم.. . می خواستم گوشیو خاموش کنم.. ولی مسئول کانال شهید عباس دانشگر بااومدنش پیویم و اتفاقایی افتاد متوجه شدم شهیدعباس دانشگر حواسش هست خیلی شرمنده شدم چون واقعا فکر نمیکردم حواسش باشه🙂💔 . دیگه جوری شد واسطه قرارداد و الان من حقیر خادم کانالش بشم.. . بااین اتفاق بهم فهموند که فکر نکن نمیشنوم من هم میشنوم هم میبینم هم‌حضور دارم..؛) . نویسنده‌:بانومهدیه🌱✨️
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | برخورد قاطع خیانت کاران به بیت المال 🍃🌹🍃 🔸پسر شهید ساجدی می گوید: در جایی که تنبیه لازم بود، آن را به موقع انجام می دادند، به طوری که وقتی یکی از افراد خلافی انجام داد و نسبت به بیت المال خیانت کرد، پدرم با ایشان برخورد شدیدی کرد که بعضی از این موضوع و برخورد ناراحت شدند، ولی پدرم با تمام این مسائل ایشان را تنبیه کرد و معتقد بود باید نسبت به بیت المال توجه زیادی شود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
شهیدی که زندگی‌اش با هنر عجین شده بود 🔹شهید مجتبی عطایی نویسنده‌ای چيره‏ دست بود و شعر و نثرش در سطحى عالى قرار داشت. وی به دانش الكترونيک علاقه زيادی نشان می‌داد. دوره‏‌هاى خدمات اوليه پزشكى را در ايام تعطيل دانشگاه گذراند و كار با انواع دوربين‌هاى عكاسى، فيلمبردارى، هنر نقاشى و خطاطى و فن چاپ را در سطح وسيعى فرا گرفت. 🔹عطایی قبل از انقلاب صدها هزار عكس از امام را منتشر نمود و در پخش و تكثير اعلاميه‌های انقلابی نقش بسزايی داشت. در بازگشت امام به تهران علاقه زيادی به زيارت ايشان داشت تا اين كه یک بار در قم و بعد هم در ديدار ائمه جماعت مشهد با امام، به آرزويش رسيد. 🔹او از مخالفين سرسخت بنى‏ صدر بود. هنگامى كه آيت الله خامنه‌ای به رياست جمهورى انتخاب شدند خوشحال بود كه حكومت برمحور اصولى خود قرار گرفته است. روزى كه مى‌خواست به جبهه برود، چهره‏‌اش مصمم ‏تر از هميشه بود. مى‏‌خواست بيشتر ساخته شود و بيشتر بسازد.