🌺🌼🌸🕊🌸🌼🌺
#کلاس_درس
#بمناسبت_روز_جانباز
آقا سلام ، ببخشید ، مرکز توانبخشی #جانبازان کجاست؟
همون جا که فلج ها و روانی ها رو نگه میدارن؟ انتهای همین کوچه است.....!
فلج ها و روانی ها!!! از شنیدن این جواب #شوکه شدم !
داخل که می روی قسمت #اعصاب و #روان، احساس می کنی هنوز ابر آتش تیر و گلوله روی سرت است...
هنوز هر سه ثانیه یکی از روی تخت #خیز می پرد..
هنوز یکی را می بینی با لباس لجنی دارد سینه خیز روی زمین می رود تا #مین ها را خنثی کند..
آقا اسماعیل تلفن آسایشگاه را سفت چسبیده بود و فریاد می زد پس #نیروها کجا هستن؟؟بچه ها #قیچی شدند...
محمد آقا را می بینم که دارد دمپایی سفید بچه ها را واکس سیاه می زند، انگار زمان جنگ #کفاش جبهه بوده...
وارد سالن آسایشگاه که می شوی یکی دوان دوان سمتت می آید و حال #امام_خمینی را ازت می پرسد... می گوید سلامش را به امام برسانم و بگویم #بچه_ها_ایستاده اند
اینجا هنوز بوی #کربلای_پنج می آید...
با گریه خارج می شوم از آسایشگاه و به هیاهوی شهر باز می گردم....
یکی جلوی درب آسایشگاه تیکه می اندازد که "آقا #سهمیه_ات را گرفتی؟! خوب شارژ شدی؟"
#روز_جانباز بر همه
#سربازان_مخلص
#مقام_معظم_رهبری
#مبارک_باد
💐 🌼🌺
🌺🌼🌸🕊🌸🌼🌺
#کلاس_درس
آقا سلام ، ببخشید ، مرکز توانبخشی #جانبازان کجاست؟
همون جا که فلج ها و روانی ها رو نگه میدارن؟ انتهای همین کوچه است.....!
فلج ها و روانی ها!!! از شنیدن این جواب #شوکه شدم !
داخل که می روی قسمت #اعصاب و #روان، احساس می کنی هنوز ابر آتش تیر و گلوله روی سرت است...
هنوز هر سه ثانیه یکی از روی تخت #خیز می پرد..
هنوز یکی را می بینی با لباس لجنی دارد سینه خیز روی زمین می رود تا #مین ها را خنثی کند..
آقا اسماعیل تلفن آسایشگاه را سفت چسبیده بود و فریاد می زد پس #نیروها کجا هستن؟؟بچه ها #قیچی شدند...
محمد آقا را می بینم که دارد دمپایی سفید بچه ها را واکس سیاه می زند، انگار زمان جنگ #کفاش جبهه بوده...
وارد سالن آسایشگاه که می شوی یکی دوان دوان سمتت می آید و حال #امام_خمینی را ازت می پرسد... می گوید سلامش را به امام برسانم و بگویم #بچه_ها_ایستاده اند
اینجا هنوز بوی #کربلای_پنج می آید...
با گریه خارج می شوم از آسایشگاه و به هیاهوی شهر باز می گردم....
یکی جلوی درب آسایشگاه تیکه می اندازد که "آقا #سهمیه_ات را گرفتی؟! خوب شارژ شدی؟"
💐🌼🌺