eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
43.3هزار عکس
18.8هزار ویدیو
388 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 من حسین خرازی هستم! 🔹به دفتر فرماندهى لشکر مراجعه نمودیم به اطاقى هدایت شدیم و از افراد حاضر در آن اطاق سراغ فرمانده لشكر را گرفتیم و درهمین حین اذان ظهر از بلندگوی مقر لشکر پخش شد، آن فرد حاضر گفت برویم نماز اول وقت را بخوانیم آنگاه فرمانده با شما صحبت خواهد كرد. 🔹به اتفاق شخص مورد نظر به مسجد رفتیم و نمازمان را با جماعت خواندیم و سه نفری به فرماندهى برگشتیم که در مسیر راه بچه هاى بسیجى احترام خاصى به برادرى كه با ما بود می كردند به طبع قضیه ما فكر می كردیم چون ما غریبه هستیم به ما احترام میكنند. 🔹پس از برگشت به اطاقى كه منتسب به فرماندهى بود رفتیم و پیرمردى مشغول سفره پهن كردن بود و ناهار را کشیدند و ناهار رابه اتفاق خوردیم بعد از آن فرد ناشناس گفت: فرمایش تان را بفرمایید! عرض كردم با فرمانده لشکر حاج حسین خرازى كارداریم. تکرار کرد: بفرمایید! باز ما تكرار كردیم با حاج حسین كارداریم و براى سومین بار با لبخند زیبا گفت: من حسین خرازى در خدمت شما هستم!
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ صدای شهید تورجی زاده بعد از درخواست شهید حاج حسین خرازی ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 با من حرف بزن 🌱 بلند تر بگو تا گوشهای کَر شده ام بشنوند... 🌿 آری می شنوم بگو... عطش... ناله... درد... آسمان... پرواز... مهدی... 🍀 بگو باز هم بگو می شنوم از یارانت بگو... 🥀 بگو آن زمان که عاشقان خاکت جان خاکی را به روح آسمانی تبدیل می کردند بر دامن حسین(ع) چه می گفتند؟ 🌾 یک عمر سخن از دلدادگی شنیده ام اما نمی دانم چیست، خاک هایت دلدادگی را برایم معنی کرد... 🍂 تمام اعضای بدنم حسادت پاهایم را می کنند، راستش را بخواهی من هم حسودی می کنم، چرا آنها می توانند تو را لمس کنند و من نمی توانم... ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅┄
مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان آسمان شام با ایران چه فرقی می‌کند؟ قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم حصر «الزهرا» و «آبادان» چه فرقی می‌کند؟ ۱۲روز مانده تا شهادت🥀💔 ____|🇮🇷|________
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم 🥀نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد! 🕊تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. 🥀بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد کریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. 🕊ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. 🥀از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. راوی: عباس هادی منبع: «سلام بر ابراهیم» زندگی و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی 🥀از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
دوستش میگفت: صیاد در قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی‌ خواست بارها می شنیدم که می گفت: اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای بلند هم می گفت از ته دل... شهید علی‌صیاد شیرازی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولای غريبم کاش یک نشانی از شما داشتم کاش می‌دانستم باید کنار کدام جاده چشم به راهتان بنشینم تا بیایید و با یک لبخندتان همه غم‌های عالم فراموشم شود ... آن یار که رفته است برمی‌گردد اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج