كوپن همراه برده بوديم و از آنها استفاده ميكرديم و هيچگاه از وسايلي كه از ستاد ميآمد استفاده نميكرديم. يكبار پودر لباس ما تمام شده بود و معطل بوديم ايشان فقط دو د ست لباس بسيجي داشتند، يكدست را ميپوشيد و يكدست را ميشستم يكبار كه معطل شده بوديم ايشان مقدار كمي پودر لباسشويي از ستاد گرفتند و گفتند: مبادا از اين پودر، لباسي را كه من در منزل ميپوشم بشويي. فقط لباس كار مرا با آن پودر بشوي. هميشه ميگفت: سعي كنيم در مورد بيتالمال بستانكار باشيم نه بدهكار...»
شهادت
سردار رشيد اسلام، شهيد حاج محمدحسن كسائي بالاخره در آخرين هفتة ماه مبارك شعبانالمعظم ثمرة چندين سال مجاهدة نفساني و نالههاي شبانهاش را از معشوق گرفت، شايد حضرت حقتعالي او را به ضيافت الله رمضان دعوت فرمود و او هم لبيك اجابت گفت و اين است رمز جاودانگي انسان، انساني كه به مراحلي از كمال اليالله برسد كه «ادعيتم فيها الي ضيافة الله» در حق او جامه عمل بپوشد و پس از تطهير درون و معطر شدن به خون خود به معراج رود و در ضيافت الهي در رمضان مهمان حضرت باشد...
آري، دل عاشق او تمناي پرواز داشت، آنهم در شبي كه درهاي آسمانها را گشودهاند. در شبي كه بحق نزول افواج فرشتگان به عرصة مادي خاكيان است. در شبي به بلندي «قدر» در «قدري» به وسعت ايمان و عشق.
آنگاه كه ديگر لودر و بلدوزر در خط اول قدرت رفتن نداشت، سردار رشيد ما، كار اطلاعات عمليات را ناجم ميداد كه آتش دشمن، پيكر استوارش را بوسهوار بر زمين رساند و پس از انتقال به بيمارستان پس از چند ساعت، وقتي وصال نزديك ميشد كه مجاهد دلاور به فراسوي ابرها مينگريست، آرزوئي كه همة عمر در عمق چشمهاي مرطوبش نگهداشته بود اكنون با نواري از خون بر چهره نقش كرده بود.
از گدار زمينيان به وسعت ملكوتيان راه گشود، و به عهد «الست» خويش وفا كرد. تاريخ 24/1/66 روز عروج او به آستان ملكوتيان است.
«خدايش هر لحظه بر سرور و آرامش ابديش بيفزايد»
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_محمد_حسن_کسائی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀