🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #خاطرات_دفاع_مقدس ناگفته‌های یکی از غواصان عملیات کربلای۴ #محمدعلی_اسفنانی #قسمت_هشتم من با تعدادی از بچه‌ها تا نزدیکی دیوار پتروشیمی بصره هم رفتیم، اما ساعت ۲ و ۳ شب فهمیدیم که دستور عقب‌نشینی صادر شده و باید عقب بر می‌گشتیم. ما آنجا فهمیدیم که این عملیات از ابتدا لو رفته و الا اگر این عملیات حتی در حین عملیات لو می‌رفت این اتفاق نمی‌افتاد و دشمن این مقدار امکانات در اطراف آنجا فراهم نمی‌کرد که اجازه ندهد حتی یک قایق از آن تنگه عبور کند. نشان می‌داد که اینها کاملا مطلع بودند و بعدها هم بعضی از فرماندهان مصاحبه کردند و گفتند عملیات در سطح بسیار بالایی لو رفته بود و علیرغم این، عملیات انجام شد. این‌که این کار چقدر قابل دفاع است، باید کارشناسان جنگ در مورد آن صحبت کنند و مسئولان مربوطه در این خصوص اظهارنظر کنند. اما آن چیزی که ما دیدیم صداقت و ایمانی بود که بچه‌ها داشتند، اعتقادی که به تکلیف داشتند و تکلیف می‌دانستند که از ارزش‌های مملکت دفاع کنند و رفتند و دفاع هم کردند و جانشان و خونشان را هم نثار کردند و تا ابد این افتخار برایشان ماند. #یاد_باد #آن_روزگاران #یاد_باد 🥀 🌴🌹

🌴🕊🌺🌼🌺🕊🌴 #مهدی_جان تو می‌آیی #شهیدان نیز با تو می‌آیند و آوینی روایت می‌ڪند فتح نهایی را . . . #سلامتی_و_تعجیل_در_فرجش #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم 🌴 🌺🌴

شهید مهدی نصرتی نام پدر: علی تاریخ ولادت: ۲۲ شهریور ۱۳۴۸ تاریخ شهادت: ۲۳ دى ۱۳۶۵ محل شهادت: شلمچه نوع شهادت: حوادث مربوط به جنگ تحمیلی عملیات شهادت: کربلای۵ شغل شهيد:محصل مدرك تحصيلي:چهارم دبيرستان

((زندگي نامه‌ي شهيد مهدي نصرتي)) شهيد مهدي نصرتي در بيست و دوم شهريور ماه سال 1348 در خانواده‌اي متدين در روستاي اسحاق آباد از توابع بشرويه كه محل اشتغال پدرش بود ديده به جهان گشود در همان دوران كودكي به اتفاق خانواده به بشرويه عزيمت كردند او از كودكي از هوشي سرشار و اخلاقي نيكو برخوردار بود و دانش‌آموزي پر تلاش و موفق بود در سنين كودكي به خاطر عشق و علاقه‌اي كه به قرآن داشت شروع به آموختن  كرد و چون از صداي خوبي برخوردار بود قرآن را زيبا و بلند قرائت مي‌نمود و در خانه هم از نوارهاي قرآن استفاده مي‌كرد. شهيد در مجالس و محافل مذهبي شركت فعال داشت بويژه در ايام عزاداري امام حسين (ع) كه او از زنجيرزنان هيئت ابوالفضلي بود اوقات فراغت خود را به قرائت قرآن و مطالعه مي‌گذراند و علاقه خاصي هم به بازي فوتبال داشت و در تابستانها به كاركردن مي‌پرداخت .با اوجگيري انقلاب در راهپيماييها هم دوش ديگر دوستانش و اعضاي خانواده شركت مي‌جست. او جواني مؤمن ،متقي ،پرهيزگار، بلند همت، متواضع، درس‌خوان و با هوش بود .در سال سوم دبيرستان تصميم گرفت كه به جبهه برود پس از اعلام آمادگي براي طي دوره آموزشي از طرف بسيج به شهرستان كاشمر اعزام شد و پس از آموزش در حالي كه شانزدهمين بهار زندگي خود را مي‌گذراند با گامهايي استوار و عشقي سرشار به ميهن و اسلام  به صف ديگر رزمندگان جبهه‌هاي نبرد پيوست و پس از پايان اين دوره به بشرويه آمد و مدتي نگذشته ‌بود كه باز هم هواي جبهه و جنگ كرد و براي دومين بار در تاريخ 27/7/65 همراه با كاروان كربلا به جبهه اعزام شد. شهيد هميشه بستگان خود را توصيه به رعايت سه اصل مي‌نمودكه آن سه عبارتنداز: 1 -اطاعت از رهبري    2-حفظ حجاب    3-دفاع از ارزشها و به گفته يكي از همرزمانش صبر و توكل دو ويژگي بارز اين شهيد بود كه بارها فرمانده گروه او را به خاطر اين ويژگيها مي‌ستود و عظمت روحش هر لحظه بيشتر به تنگاهاي دنيا پي‌ مي‌برد و آن را براي ماندن سخت كوچك و تنگ مي‌ديد. سرانجام در تاريخ 23/10/65 در عمليات كربلاي پنج در اثر موج انفجار خمپاره 60 با تني مجروح و روحي مشتاق جامه سرخ شهادت را بر تن كرد و به آرزوي ديرينه خود رسيد.                             «روحش شاد و راهش پررهرو باد»