eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.9هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ «الهی لا ترد حاجتی» خدایا حاجتم را برنگردان...
🌹🕊 🍃سلامٌ عَليٰ آل يٰس🍃 از آن باغبان رسالت و گلستانش... اكنون تو مانده ای غريب و تنها... يابن طه و يس رسول خدا ص حتی در لحظه‌ی عروجش نيز غم ما خورد و قبل از آنكه قول شفاعت نگرفت پر نگشود. تو وارث همان رحمة للعالميني.. شيعيانت را با تمام گناه و روسياهيشان لحظه ای ... از خود جدا نكن .✨🌾 بیا عزیز دل فاطمه بساز حرم... که خون به قلب نبی ُّو علی و قرآن شد برو بقیع و بخوان روضه های آن کوچه که شانه ی پسری تکیه گاه جانان شد 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 ➖➖➖➖➖➖➖ امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
‌࿐🌹࿐ 📖 السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام... ♦️ سلام بر تو ای مولایی که صفای آمدنت، زمستان دلها را بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو.
⚠️| عارفی گفت: اۍ جوان قرآن بخوان، قبل ازآنڪہ برایت قرآن بخوانند. نماز بخوان! قبل ازآنڪہ برایت نماز بخوانند. ازتجربہ دیگران استفادہ ڪن قبل ازآنڪہ تجربہ دیگران شوی.."
مسافرت خود را با صدقه دادن آغاز كن و هرگاه خواستى بيرون برو ، زيرا با صدقه دادن سلامت سفرت را مى خرى . ميزان الحكمه جلد ۵ ، صفحه ۳۰۹
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 كارگران عزيز و برادران عزیزی که در كارخانه ها شبانه روز مشغول هستيد و كار و كوشش را به خواب خوش شب ترجيح داده ايد و چرخهاي صنعت را بكار انداخته ايد ، قدر خود را بدانيد كه خداوند اجر نيكوكاران را ضايع نكند و كار خود را نيكو انجام دهيد كه خدا به شما اجر نيكو عطا می فرمايد . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌺 💐🌼
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 نامہ گلگون نوشتند نامہ را با خون نوشتند بنازم این همہ ایمان و ایثار بہ تاریخ جهان قانون نوشتند شادی روح و 🕊🌹🌴
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊 با حجم كارى كه از ديده بودم ، حقوقى كه مى گرفت بقول گفتنى از شير مادر حلال تر بود . با اينكه زياد نبود ، اما خمس آنرا مي داد. ما را هم تشويق مى كرد كه خمس حقوقتان را بدهيد و مى گفت : بركت مى دهد به زندگى. اواخر قبل از به فكر كار پيدا كردن بود. مى گفت : مى خواهم بودنم براى اداره زندگى نباشد . 🌴 🌹🕊
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 یکی از نقل می‌کرد: قبل از عملیات در سال 1365 بود، می دیدم بعد از استراحت کوتاهی که پس از شناسایی شب قبل داشتیم ، تنهایی به سمت سنگری که کمی از فاصله داشت می رفت و پس از ساعتی بر می گردد. یک روز کنجکاو شدم و تصمیم گرفت نقی را تعقیب کنم و ببینم به کجا می رود. چند صد متری که از محل اردوگاه ( سنگر پشت خط) دور شدم.... دیدم پشت تپه ای نشسته و به تنهایی مشغول خواندن مناجات و (ع) می باشد. این کار تا اینجا تعجبی نداشت و عادی بود چون اهل دل بود. اما وقتی زاویه دید خود را عوض کردم، ناگهان متوجه نسبتاً بزرگی شدم که از ناحیه کمر تا جلوی صورت بلند شده است. ابتدا خواستم فریاد بکشم و وی را از خطری که در مقابلش بود با خبر سازم، ولی ترسیدم وضع بدتر شود و آسیب جدی به او برساند، لذا تصمیم گرفتم، ساکت باشم اما در کمال ناباوری دیدم وقتی روضه تمام شد، هم آرام، آرام از مقابل او دور شد. بلافاصله جلو رفتم و با ناراحتی به او گفتم: هر چیزی حدی دارد، این چه وضعی است، اگر این به تو آسیب زده بود چکار می کردی؟ سعی داشت از پاسخ من برود، با اصرار من لب به سخن گشود و گفت: این کار هر روز این است، هر روز می آید اینجا و من وقتی می‌خوانم می آید و هنگامی که تمام می‌شود می‌رود . در این موقع بود که از من گرفت تا وقتی که است این جریان را برای کسی نکنم شادی روح و شهدا 💐🌺🍀