شهید «مهدی هادیان» یک فروردین ۱۳۴۷ در مشهد چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام در ۲۲ مرداد ۱۳۶۶ طی عملیات نصر ۴ در کردستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
مشخصات
شهر :
بخش :
شهرستان : ساری
استان : مازندران
جنسیت : مرد
وضعیت تاهل : مجرد
شغل : دانش آموزی
آبادی :
یگان : لشگر 25 کربلا
نوع عضویت : بسیج
مذهب : شیعه
دین : اسلام
نام پدر : علی
مسئولیت :
رشته تحصیلی : ---------
تحصیلات : راهنمایی
تخصص :
کد شهید : 10039
رسته : پیاده
نام مادر : -
شناسنامه شهادت
موضوع شهادت : جبهه
عملیات :
محل شهادت : ماووت
تاریخ شهادت : 1366/05/07
نحوه شهادت : اصابت تیر
شناسنامه تدفین
شهر : روستای آقمشهد
بخش :
شهرستان : ساری
استان : مازندران
گلزار : روستای آقمشهد
تاریخ تدفین :
آبادی :





شهید مهدی هادیان
نام پدر : علی
تاریخ تولد :1347/01/01
تاریخ شهادت : 1366/05/07
محل شهادت : ماووت
مشخصات
زندگی نامه - وصیت نامه
خاطرات
محتوای صوتی و تصویری
زندگی نامه
«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»
الف)تولد و کودکی :
1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :
مهدی هادیان
2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:
1347 ، روستای آقمشهد ، از توابع شهرستان ساری
3- نام و شغل پدر :
علی ، کشاورز
4- نام و شغل مادر:ــــــــــــ
5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:ـــــــــــــ
6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :
در کانون خانواده ای مومن و مقید ، آگاه به اصول و ارزش های اسلامی با اوضاع اقتصادی سخت و نامطلوبی که از زحمات والدین در امورات کشاورزی تامین می شد به رشد و تکامل رسید و دوران خوش کودکی و باقی عمر با عزتش را سپری نمود .
7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ):
ـــــــــــ
8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ
ب)تحصیلات:
1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :
دبستان بهار روستای آقمشهد (5 سال)
2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :
مدرسه راهنمایی روستای هولار (2 سال)
3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :ــــــــــــ
4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ
5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :
بله ، با وجدان بیدار و پاک خویش به والدین در جهت رفع مشکلات خانواده یاری می رساند .
6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :
عشق و ارادت زیادی نسبت به شهادت و دفاع از مرز و بوم داشت و سبب شد تا کسب علم و دانش را رها کرد و راهی میادین نبرد شود .
پ)سربازی :
1- خدمت سربازی :ـــــــــــ
2- یگان اعزام کننده :ـــــــــ
3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :ــــــــــــ
ت ) ازدواج :
1-وضعیت تاهل :
مجرد
2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ
3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ
4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):
احترام و ادب را نسبت به والدین حفظ می کرد، به آنان عشق می ورزید و در انجام کارها یار و یاورشان بود و هیچ وقت آنان را ناراحت نمی کرد .
ث)شغل شهید :
1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــ
2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ
3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ
ج) فعالیت های انقلابی :
1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :
شخصیت امام خمینی ، روحانیت متعهد ، امر به معروف و ارشاد جوانان نسبت به امورات خوب و مذهبی ، مطالعات کتاب و روزنامه ها و حضور در کتابخانه در شخصیت و روحیات وی نقش به سزایی داشت و او را متحول و دگرگون می کرد .
2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :
از ویژگی های بارز اخلاقی ایشان که سبب تاثیرپذیری دوستانش می شد : اخلاقیات خوب ، ساده زیستی ، شوخ طبعی و خنده رویی و رعایت نظم و انضباط و اهمیت به لباس های تمیز و مرتب بودن ضمناً تقید به انجام عبادات خصوصاً نماز داشت و در دست گیری و کمک به هم نوع بسیار تلاش می کرد و در کارهای عمرانی روستا تلاش زیادی می کرد . این خصائص او را از دیگران متمایز می کرد .
3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :
با فراگیر شدن نهضت امام خمینی با انقلاب اسلامی آشنا شد و به صف مبارزان و آزادی خواهان پیوست و در تظاهرات و راهپیمایی هایی که به جهت تقویت انقلاب اسلامی شکل می گرفت شرکت می کرد .
4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، با تشکیل بسیج مستضعفین به عضویت این نهاد در آمد و در برنامه های زیادی حضور پیدا می کرد من جمله در جلسات مذهبی و سیاسی و جوانان را به سمت بسیج و کارهای خیر تشویق می کرد.
5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ
ح) سوابق جبهه :
1- حضور در جبهه :
در جبهه حضور داشت.
2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :
طی 4 مرحله ، از 15/3/63 از سپاه ساری ، با عضویت بسیجی به مناطق جنگی کردستان ، مهران ، هفت تپه و ماووت اعزام شد .
3- مجموع مدت حضور در جبهه :
2 سال
4- مسئولیت در جبهه :
تیربارچی ، نگهبان
5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ
6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ
7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :
تاریخ 7/5/66 در منطقه ماووت ، عملیات نصر 4 ، بر اثر اصابت تیر به مقام شهادت نائل آمد .
8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :
پیکر پاک و نورانی ایشان در گلزار شه
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
     شهید مهدی هادیان نام پدر : علی تاریخ تولد :1347/01/01 تاریخ شهادت : 1366/05/07 مح
دای روستای آقمشهد خاکسپاری شد .
ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:
1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)
در وصف شخصیت و اخلاقیات شهید ، برادرش هادی ، با بیان مطالب و خاطره ای نقل می کند : بنده برادر ایشان و معلم می باشم . او به عنوان داوطلب بسیجی به جبهه اعزام شد . علاقه و ارادت زیادی نسبت به جبهه و نبرد با دشمن داشت و بسیار تعریف و تمجید می کرد . برای رسیدن به هدف خود که همان حضور در جبهه و شهادت بود راهی میادین نبرد شد . نماز و فرائض دینی اش هیچ گاه ترک نمی شد . در کارها به خانواده یاری می رساند و بسیار صبور و بردبار بود . در مقابل مشکلات صبر زیادی داشت .
یادم می آید قبل از اعزام به جبهه برایم تعریف می کرد که با دوستان خود به جنگل برای تفریح رفته بودیم ناگهان دوست آن ها گفت می خواهم چای درست کنم هنگام درست کردن چای ، دوستش گفت من با پلاستیک چای درست می کنم ایشان آتش درست کردند و داخل پلاستیک آب ریختند و به چوب بست و بالای شعله آتش قرار داد با این ترتیب آب داخل پلاستیک به جوش آمد و سپس چای خشک به آن اضافه کرد و همه از کار او آن روز متعجب شدند
زندگی نامه بسیجی دلاور شهید مهدی(امیر) هادیان

نام پدر: علی
محل تولد: آقمشهد
تاریخ تولد: ۱/۱/۱۳۴۷
تاریخ اعزام: ۱۳۶۵
تاریخ شهادت: ۲۲/۵/۱۳۶۶
محل شهادت: بانه، کردستان
نام عملیات: نصر ۴
نحوه شهادت: اصابت ترکش
وضعیت تأهل: مجرد
سن شهید: ۱۹ سال
شهید مهدی هادیان فرزند علی در سال ۱۳۴۷ در یک خانواده ی مذهبی و کشاورز در روستای آقمشهد چشم به جهان گشود. دوران کودکی تا هفت سالگی را در آغوش گرم پدر و مادری مهربان و با ایمان و مقید به اسلام سپری نمود و بعد از آن در زادگاهش مشغول تحصیل شد. در همان روزهای اول مدرسه رفتن مادرش را از دست داد و پدرش می بایست هم جای خالی مادرش را پر نماید و هم پدرش باشد. تا کلاس پنجم ابتدائی را در دبستان آقمشهد با موفقیت طی نمود و برای ادامه تحصیلاتش به مدرسه راهنمائی هولار رفت و دو سال در آنجا تحصیل نمود و سال سوم راهنمائی را در مدرسه راهنمائی طبری ساری گذرانید. شهید هادیان از همان روزهای اول زندگیش طعم تلخ مشکلات زندگی روستائی را چشیده و هم اینک غم بی مادری سربار مشکلات و گرفتاریش بود.
شهید در روستا در اکثر مراسم مذهبی و دینی شرکت می نمود و با اینکه سن زیادی از او نگذشته بود همکاری زیادی با برادران سپاه در رابطه با منافقین جنگلی می نمود. ایشان چون عضو پایگاه مقاومت شهید سلمان بابائی آقمشهد محل بودند اکثر شبها را در پایگاه به نگهبانی مشغول بود و از حزب الهی های محل خیلی حمایت می کرد، بعد از پایان تحصیلات دوره راهنمائی همان طوری که وظیفه هر فرد مسلمان ایجاب می نمود با کسب اجازه از پدرش در تابستان به آموزش رفته و مدتی در چالوس و رشت آموزش نظامی و امدادگری را طی نمود و بار دوم به جبهه اعزام شد و مدت چهار ماه در کردستان در قله های مختلف از جمله قله کاویژال برای حفظ قرآن و منافع میهن عزیزش دفاع نمود. همچنین جبهه رفتن هایش سبب شد که ترک تحصیل نماید و برای بار سوم که به جبهه اعزام شد در تیپ مالک اشتر در منطقه مهران بود تا اینکه از ناحیه دو پا و صورت مجروح گردید. در دوران مجروحیتش بود که خبر شهادت پسرخاله اش (شهید بهرام کنعانی) رسید. ایشان چون خیلی زیاد به یکدیگر علاقه مند بودند با اینکه مجروح بود در تمام مراسمش شرکت نمود و با خود عهد نمود انتقام خون تمامی شهدا بخصوص پسرخاله اش را از مزدوران آمریکا و دشمنان قسم خورده ی اسلام و زالوصفتان و کافران از خدا بی خبر بگیرد، تا اینکه بانک «هل من ناصراً» به گوش رسید و لبیک گویان در تاریخ ۱۵/۳/۱۳۶۶ همراه دیگر سالکان طریق خدا و عاشقان حسین(ع) و زاهدان شب و شیران روز عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و چند روزی در هفت تپه و از آنجا جهت عملیات به غرب کشور رفت و مرحله دوم عملیات نصر ۴ در منطقه ماءوت شرکت نمود و برای مرحله سوم عملیات با اینکه از ناحیه چشم شیمیایی شده بود داوطلبانه در عملیات شرکت نمود و بالاخره در مورخه ۷/۵/۱۳۶۶ روح پر فتوحش به ملکوت اعلی پرواز نمود.
بنا به گفته هم سنگران و همراهان شهید در جبهه از خود رشادت ها نشان داد، از جمله اینکه یک تنه توانست ۱۰ نفر را به اسارت در بیاورد و ...
ایشان چون تیربارچی بود او را بلبل صدا می کردند. شهید در طول زندگی مشکلات و مسائل و مصائب زیادی را تحمل نمود، این بود غم نامه شهید مهدی هادیان
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
«بسم رب الشهداء و الصدیقین
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
هرگز مپندارید آنانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند، بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند.
با سلام و درود بر پیشگاه حق تعالی و مهدی موعود منجی عالم بشریت و با سلام و درود بر نائب برحقش امام امت این خورشید فروزان و همیشه طالع و بدون غروب و با سلام بر مه تابان انقلاب حضرت آیت الله خمینی و با درود و سلام بر ستارگان درخشان تاریخ اسلام و دولتمردان انقلاب و با درود و سلام بر گلگون شدگان شربت شهادت نوشیده؛ و با درود و سلام بر شما امت همیشه در صحنه که به ندای هل من ناصرا امام لبیک گفتید و با حضور یکپارچه خود در صحنههای پیکار شعار را به شعور تبدیل نمودید.
پدر بزرگوارم اول بنده حقیر را حلال کنید. البته میدانم که شما آنقدر بزرگوارید که مسائل را بهتر از حقیر درک میکنید، پس جایی که اسلام در خطر است جان چه ارزشی دارد. امیدوارم که در سوگ فرزندان یک پدر نمونه بوده و باعث تسلی خاطر دیگران باشید و هرگز قطره اشکی از چشمان مبارک شما فرو نریزد که دشمنان را خوشحال خواهد کرد. میدانم که دامادی فرزندتان را آرزو داشتید، آری، چون این آرزوی همه پدران است.
پدر بزرگوارم چه خوب است انسان فرزندش را به راهی بفرستد که آرزوی آن را دارد، ولی پدرم نمیدانی برایم این چهار حرف چقدر شیرین و گوارا است، یعنی کلمه «شهید» هر انسان برای رسیدن به این چهار حرف باید آن را طوری تنظیم کند که شهید خوانده شود و بعد پیش بند اسمش قرار دهد آری شهید این کلمه چهار حرفی چقدر شیرین و گوارا برای من است. کسی درک نخواهد کرد جز آن شهیدی که شربت شهادت را نوشید.
بلی پدر، من داماد شدهام البته بدون حضور شما! همسرم شهادت را با خود میبرم و فرزندم آزادی را به شما میسپارم. امیدوارم که از او خوب مواظبت کنید. پدرم میدانم که حق فرزندی را نسبت به شما نتوانستم ادا کنم، ولی با این وجود امید برای حلالیت دارم. من هرچند که خود فرزندی بزرگ نکردم، اما میدانم بزرگ کردن فرزند با این وضع مادی و سخت جانگداز است. پدرم وقتی انسان با این همه سختی و گرفتاری فرزندی بزرگ نماید و چقدر خوب است که او را در راه مقدس اسلام بدهد و شهادت را سرآغاز زندگی او قرار دهد، پدرم با این همه زحمتی که برایم کشیدید من به شما ثمر ندادم، از این موضوع طلب عفو مینمایم. پدرم، چون شیر شجاع هستید، میخواهم، چون کوه استوار بمانید؛ و تو برادرم شما بسیار بزرگتر از آن هستید که وصیت کنم، اما چه کنم که تذکرات لازم است. اول اینکه رابطه خود را نسبت به خانوادههای شهدا بیشتر کنید دوم اینکه در مجالس شهادتم خود پیش خدمت باشید، چون آرزو داشتم در عروسیام شما پیش خدمت باشید. سوم اینکه جلوی گریه خواهرانم را بگیرید و نگذارید که در عزای شهادت برادرشان گریه و زاری کنند، چون میخواهم یک خانواده شهید نمونه باشید، دلهای خانوادههای شهدا با دیدن آنان آرام بگیرد.
برادرم میخواهم با شهادت خود ثابت کنم کهای جوانان، جان دادن برای خدا آسان است، اما قبول ذلت برای یک مسلمان ننگ است و دشوار. بعد از شهادتم یک آرزو دارم و آن این است که بعد از شهادتم هیچ کس جسدم را نیابد و گمنام شهید شوم، چون حسین (ع) سرور شهیدان کربلا کسی را نداشت که جسد مطهرش را بگیرد.
توای خواهر غمدیده نداری خبر از من
کز گردش ایام چه آمد به سر من
من تازه جوان بودم اندر چمن خود
نشکفته فرو ریخت، همه بال و پر من
خواهرم حجاب تو کوبندهتر از خون سرخ من است و خواهرم از شهادتم هیچ گونه ناراحتی از خود نشان ندهید، چون دشمنان اسلام از ناراحتی شما خوشحال میشوند، پس صبور باشید که خدا صابران را دوست دارد و با استقامت خود مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بزنید. از هموطنان و دوستان تقاضا دارم که دست تفالههای طاغوت را از سر مردم محروم و مظلوم ما کوتاه کنند.
الهی بهشت را نشانم نده، چون میترسم بازرگان بمیرم، یعنی برای بهشت بمیرم. الهی جهنمت را نشانم نده، چون میترسم ترسو بمیرم، یعنی از ترس آتش دوزخت بمیرم. الهی نور ایمان بر قلبم ده تا در راه رضای تو و برای رضای تو شهید شوم. از تمام دوستان و فامیلان طلب عفو مینمایم.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروز کانال رو هدیه میکنیم به روح شهید بزرگوار، شهید مهدی هادیان
🕊🕊🕊🕊
شادی روحشون صلوات.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
«بسم رب الشهداء و الصدیقین و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون هرگ
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست☺️
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
🌻___________
#تودعوتشدھیشهدایی💌••
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلبها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است.
📚 زیارت امام زمان عجل الله فرجه در روز جمعه.
#اللهمعجللولیکالفرج
17.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دردمازیارهستدرمانمنیزهم...
دلفدایاوشدوجاننیزهم...
#حسین_زمان🌍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💙
🌱
#حدیث_روز
#امام_سجاد_علیه_السلام
مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) به سر می برند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند، از مردمان همه زمان ها برترند، زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان خرد و فهم و شناختی ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است.
📚 بحارالانوار، جلد ۵۲ ، صفحه ۱۲۲
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
مواظب باشيد دوباره آن جو كاذبي که زمان بني صدر خائن درست كردند و روحانيتي همچون شهيد مظلوم بهشتي و ديگر علماء ارزنده را چنان گوشه نشين كردند و چه افرادي با چه نامهاي كاذبي بر ما مستولي شدند ، تکرار نشود .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #حسنعلی_جمشیدیان
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌺 💐🌼
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#حمیدرضا_دایی_تقی
عزیزانم ، خدا را هر زمان و مکان فراموش نکنید و نماز را ترک نکنید تا خدا را گم نکنید و در اصل خودتان را گم نکنید .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🕊🌹
🍀💐🌺🌼🌺💐🍀
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
عرض من این است که #جوانان باید شانههای خود را زیر بار #مسئولیتهای دشوار کوچک و بزرگ بدهند ؛ #علاج_مشکلات کشور این است ما در #گام_دوم_انقلاب بایستی #حرکت کشور را بر دوش جوانها قرار بدهیم
#از_تو_به_یک_اشاره
#از_ما_به_سر_دویدن
💐🍀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#خاطرات_شهدا
#شوخ_طبعی_شهدا
#سردار_شهید
#غلامرضا_قربانی_مطلق
فرمانده سپاه پاوه
با سلام و صلوات در پی دیگران سوار شدم . مقصد شهرستان پاوه بود . شهری که به تازگی امنیت نسبی پیدا کرده بود و بچه های سپاه در آن مستقر شده بودند . برادر احمد روی رکاب مینی بوسی ایستاده بود و بچه ها تک تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی های زوار در رفته مینی بوس می نشستند . همه خندان و سبکبال ، انگار به طرف خانه های خودشان می رفتند ، توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر احمد می گذاشتند . صدای برادر احمد برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد : همه هستن ؟ کسی جا نمونه ، برادرها چیزی را فراموش نکنند !
غلامرضا دستش را درست مثل بچه کلاس اولی با لا برد و با جدیت گفت :
برادر احمد ،ما لیوان آبخوری مان جا مانده ،اشکالی نداره ؟
خنده از همه بچه ها بلند شد و حاج احمد هم ضمن لبخندی کمرنگ و نمکین،با دست به پشت راننده زد و بدین سان ،حرکت رزم آوران اعزامی از سپا ه خیابان خردمند تهران به سمت شهرستان پاوه آغاز شد .
راه زیادی را طی نکرده بودیم و هر کسی به کاری مشغول بود ،که دوباره صدای غلامرضا بلند شد :
برادرا توجه کنند ، برای شادی ارواح شهدا و رفتگان این جمع ، و برای سلامتی خودمان و برادر احمد ...
و پس از مکث کوتاهی ادامه داد :
الهم سرد هوا ، گرم زمین ، لبو لبو داغ ، آش رو چراغ ، شلغم تو باغ .
در پایان هر فراز از رجز طنز آمیز مطلق همه با هم و محکم جواب می دادیم : هی .
برادر احمد ،چند بار سرش را به چپ و راست تکان داد ،به راحتی می شد از چشمانش خواند :باز این غلامرضا شروع کرد .لبخندی زد و از سر ناچاری با ما همراه شد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و ان شاءالله که هر چه زودتر خبری از #حاج_احمد_متوسلیان و همراهانش برسد
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🕊🌹
🌴💐🌼🌺🌼💐🌴
#نماز_اول_وقت
#رئیس_جمهور_مکتبی
#شهید_والامقام
#محمدعلی_رجایی
به #نماز نگویید کار دارم ، به کار بگوئید وقت نماز است .
#داستان_کوتاه
یک مهندس #روسی تعدادی کارگر #ایرانی استخدام کرد.
کارگر ها موقع #اذان نمازشونو
می خوندند.
یه روز مهندس روسی بهشون اخطار داد که اگه موقع کار #نماز بخونید آخر ماه از حقوقتون کم می کنم!
بعضیا از ترس این که حقوقشون کم نشه #نماز رو بعد از کار میخوندن و بعضی هم همچنان اول وقت...
آخر ماه شد.
مهندس به اونایی که #نماز_اول وقت رو ترک نکردن بیشتر از حقوق عادی(ماهیانه)داد!
بقیه بهش اعتراض کردند که چرا به اینا حقوق بیشتری دادی؟!
گفت : اهمیت دادن این افراد به #نماز و چشم پوشی از کسر حقوق نشون میده #ایمانشون بیشتر از شماست.
این تیپ آدما هیچوقت در کار خیانت نمی کنند همون طور که به #نمازشون خیانت نکردند .
#نماز_اول_وقت
💐 💐🌴