eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
خیال نکنی کسی شده ای(از خاطرات شهید زین الدین ) یه بار که به سختی تونست خودش رو از چنگ بچه های بسیجی خلاص کنه با چشای اشک آلود نشست و با خودش می گفت: مهدی...... خیال نکنی کسی شده ای که این ها این قدر بهت اهمیت می دن. تو هیچ نیستی ...تو خاک پای بسیجیاتی همین طور می گفت و اشک می ریخت 🌴@martyrscomp قرارگاه شهدا🌴
اشک های عاشقانه (خاطره ای از شهید مهدی زین الدین) پیش از عملیات خیبر، با شهید زین الدین و چند تا از دوستان دیگر رفتیم برای بازدید از منطقه ای در فکه. موقع برگشتن به اهواز، از شوش که رد می شدیم، آقا مهدی گفت: «خوب، حالا به کدام میهمانخانه برویم؟!» گفتیم: «مهمانخانه ای هست بغل سپاه شوش که بچه ها خیلی تعریفش را می کنند.» رفتیم. وضو که گرفتیم، آقا مهدی گفت: «هر کس هر غذایی دوست داشت سفارش بدهد.» بچه ها هم هر چی دوست داشتند سفارش دادند. بعد رفتیم بالا، نماز جماعتی خواندیم و آمدیم نشستیم روی میز.آقا مهدی همین طوری روی سجاد نشسته بود، مشغول تعقیبات. بعضی از مردم و راننده ها هم در حال غذا خوردن و گپ زدن بودند. موی بدنمان سیخ شد. این مردم هم با ناباوری چشمهاشان متوجه بالکن بود که چه اتفاقی افتاده است! شاید کسانی که درک نمی کردند، توی دلشان می گفتند مردم چه بچه بازیهایی در می آورند! خدا شاهد است که من از ذهنم نمی رود آن اشکها و گریه ها و «الهی العفو» گفتن های عاشقانه آقا مهدی که دل آدم را می لرزاند. شهید زین الدین توی حال خودش داشت می آمد پایین. شبنم اشکها بر نورانیت چهره اش افزوده بود با تبسمی شیرین آمد نشست کنارمان. در دلم گفتم: «خدایا! این چه ارتباطی است که وقتی برقرار شد، دیگر خانه و مسجد و مهمانخانه نمی شناسد!» غذا که رسید، منتظر بودم ببینم آقا مهدی چی سفارش داده است. خوب نگاه می کردم. یک بشقاب سوپ ساده جلویش گذاشتند. خیال کردم سوپ چاشنی پیش از غذای اصلی است! دیدم نه؛ نانها را خرد کرد، ریخت تویش، شروع کرد به خوردن.... از غذا خوری که زدیم بیرون، آقا مهدی گفت: «بچه ها طوری رانندگی کنید که بتوانم از آنجا تا اهواز را بخوابم.» بهترین فرصت استراحتش توی ماشین و در ماموریتهای طولانی بود! 🌴@martyrscomp قرارگاه شهدا🌴
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
✍شهید مهدی زین الدین هرکس ما را یاد کند ما هم او را نزد أباعبدا... یاد میکنیم شهید سلیمانی شهید مهدی زین الدین 🌹@martyrscomp قرارگاه شهدا🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🔴 نه تورنتو نه سوربن، الان باید بجنگیم 🔹شهید زین الدین با رتبه ی ۴ پزشکی به دعوت نامه ی دانشگاه سوربن فرانسه جواب رد داد و شهید آقاسی هم علی رغم رتبه ی ممتازی در دانشگاه تورنتو کانادا برگشت ایران و در جنگ شرکت کرد، استدلال هر دو نفرشان این بود که در حال حاضر در جنگ نظامی هستیم و کشورمان به ما نیاز دارد. 🔹همان طور که در جنگ، نخبگانی داشتیم که پای کشورشان ایستادند الان هم نخبگانی داریم که در جنگ اقتصادی پای کشورشان هستند هرچند که شرایط رفتن به خارج را دارند. 🔹امثال دکتر تقی پوریان، مهندس زنگنه و دکتر نجات بخش از همین دسته هستند. 🔹ایران را جوانان با غیرت ایرانی به قله های پیشرفت میرسانند. 🌹@martyrscomp قرارگاه شهدا🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
چہ مےفهمیم چیست مردم ؟ و همنشینش ڪیست مـردم ؟ تمام جستجومان این شد: شهـادت نیست مـردم 🍃@martyrscomp قرارگاه شهدا 🍃
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروزروهدیه میکنیم به روح شهیدبزرگوار، شهیدمهدی زین الدین. شادی روحشون صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
<💛🌦> بر ما ز فراق تو.. چه گویم که چه‌ها رفت🥀(: ♥️⃟🔗¦↫🌿 🌤⃟🔗¦↫'! 🌙⃟🔗¦↫📿 ـ ـ ـ ـ ــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ @martyrscomp قرارگاه شهدا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
✾•••┈ قدیمی ترین رفیق من🌷 من از تو خود تو رو می خوام💔 ____ 🕊@martyrscomp قرارگاه شهدا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
"📸" تصویر دیده نشده از حـاج قاسم سلیمانے در حال مطالعه کتاب « اَز راست نفر سوم»؛ زندگینامه شہید حمید قلنبر📒🖇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
خاطرات مستر همفر چگونگی حفظ امپراطوری بزرگ از گذشته های دور حکومت بریتانیای کبیر مانند امروز در این اندیشه بود که امپراطوری بزرگ و گسترده خود را چگونه حفظ کند: امپراطوری که آفتاب هیچگاه در آن غروب نمی کرد. بریتانیا در مقایسه با مستعمرات خود همچون هند، چین و خاورمیانه، کشوری کوچک بود. اگر چه ما در بخش های بزرگی از این کشورها حکومت دست نشانده نداشتیم و کار را خود مردم انجام می دادند، امّا سیاست های فعّال و موفقیّت آمیز ما در این کشورها به پیش می رفت، و ما به سوی حاکمیّت کامل بر آنها گام بر می داشتیم. بنابراین ما باید به دو نکته می اندیشیدیم: 1- در مناطقی که بر آنها تسلّط پیدا کردیم حاکمیّت خود را حفظ کنیم. 2- بخش هایی که هنوز زیر سلطه ما نیستند به مستعمرات خود بیفزاییم. وزارت مستعمرات برای هر یک از این کشورها کمیسیون خاصّی برگزید تا به بررسی این مسایل بپردازد. و من خوشبختانه از ابتدای ورود به این وزارت مورد اعتماد وزیر بودم؛ و کار در کمپانی هند شرقی به من سپرده شد. این کمپانی اگر چه هدف آشکارش بازرگانی بود در حقیقت راه های تسلّط بر هند و به چنگ آوردن سرزمین های دور شبه قاره هند را جستجو می کرد. کشور بریتانیا از هند به دلیل وجود قومیّت های مختلف، ادیان متفاوت، زبان های گوناگون و منافع بسیار در صورت برخورد با آن موارد نگرانی نداشت. چنان که چین نیز نمی توانست نگران کننده باشد. زیرا ادیان بودا و کنفوسیوس که بیشتر مردم آن کشور پیرو آنها بودند انگیزه قیام را در آنان بر نمی انگیخت. این ها دو دین مرده ای هستند که به مسایل اجتماعی کاری ندارند و تنها به ابعاد درونی می پردازند و احتمال ضعیف داشت که احساسی ملّی در میان مردم این دو منطقه پدید بیاید. بنابراین بریتانیای کبیر از این دو منطقه نگرانی نداشت. ما از امکان به وجود آمدن تحوّلاتی در آینده نیز غافل نبودیم و برنامه های دراز مدّتی را برای گسترش تفرقه، نادانی، فقر، و گاه بیماری، در این کشورها برنامه ریزی کردیم. پیدا کردن پوشش مناسب برای این اهداف نیز دشوار نبود، پوشش هایی با ظاهر جذّاب و خیره کننده و باطنی استوار، که با تمایلات روحی مردم در این مناطق متناسب بود. برای توصیف کار ما، می توان از یک مثل قدیمی بودایی یاد کرد که می گوید: «اگر چه دارو تلخ است امّا به گونه ای رفتار کن که بیمار آن را با شیرینی میل کند.» امّا اوضاع کشورهای اسلامی ما را نگران می کرد. ما با این مرد بیمار(1) قراردادهایی بسته بودیم که همه آن به نفع ما بود.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🍃 ۴ آذر سالروز گرامی باد. 🔻مادری که بچه‌ش رو خیلی دوست داره روی پسرش خاک میریزه و میگه خداحافظ فقط ما می مانیم و اعمالمان در آن زیر که چگونه جواب خدا را بدهیم ...! 🌹@martyrscomp قرارگاه شهدا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
⚡️شهید مدافع حرم عباس دانشگر⚡ 🌜ولادت: ۱۳۷۲/۲/۱۸ 🌛شهادت : ۱۳۹۵/۳/۲۰ محل تولد: سمنان محل شهادت:حومه جنوبی حلب - سوریه مدت عمر: ۲۳سال محل مزار📍: امامزاده علی اشرف سمنان کتب مربوط به این شهید: آخرین نماز در حلب _ لبخندی به رنگ شهادت ✍زندگی نامه شهید شهید عباس دانشگر °°|شهید عباس دانشگر ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ در خانواده ای مذهبی ومومن در سمنان چشم به جهان گشود. یعنی سیزدهم رجب ۱۳۴۳ او با تربیت مذهبی پدر و مادر، از همان دوران کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد؛ پدرش او را مرتب به همراه خود به مسجد محل میبرد و همین باعث شده بود او از بچگی با این فضا انس بگیرد.عباس در ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. و پیکرش در امامزاده حضرت علی اشرف سمنان به خاک سپرده شد.|°° 📜وصیت نامه: ⇈خدایا🤲 تو هوشیارمان کن,تو مرا بیدار کن, صدای العطش میشنوم صدای حرم می‌آید گوش عالم کر است.خیام‌میسوزد اما دلمان‌آتش نمیگیرد. مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم, روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم.⇉ ☀️الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ , مرده ام تو مرا دوباره حیات ببخش, خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س) به حرمت نگاه خسته ی زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده.‌'' آمدم نبودی وعده ما بهشت... '' 🌸@martyrscomp قرارگاه شهدا