7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「🔰راهیان_نور」
رسم شده بعد از روایتگری رو به اروند سلام میدیم به ارباب بی کفن...
🔸راهیان نور ۱۴۰۲_۱۴۰۱
#اروند | #زیارت | #راهیان_نور_دریایی
#منطقه_سوم_نیروی_دریایی_سپاه
🌊| یادمان شهدای عملیات والفجر۸
#حدیث_روز
#امام_علی_علیه_السلام
نجات و رستگارى در سه چيز است: پايبندى به حق، دورى از باطل و سوار شدن بر مركب جدّيت.
📚 غررالحکم ، حدیث 2661
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
شیطانی چون آمریکا و دیگر وابستگانش ، از جهانی شدن این انقلاب می ترسند و هر روز با یک مکر و حیله ای وارد میدان شده و می خواهند این انقلاب را سرنگون کنند . ولی اینها کور خواندند و خیال می کنند که ما ترسی از آنها داریم ، و نمی دانند که امام ما فرموده : ما مرد جنگیم .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #عباس_ابراهیمی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌺💐🌼
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
#پنجشنبه
دلم "بهشتـی" را مےخواهد
کہ ساکنانش "شهـدا" هستند
گوشه ای کنارشان بنشینم و
برای خود " فاتحه ای " بخوانم
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین...
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#شهیدانه
خط مقدم جبهه بود.
گردان به میدون مین که رسید، مثل همیشه قرار شد تعدادی از رزمنده ها
برن و معبر باز کنن .
چندتاشون داوطلب شدن و رفتند.
او هم رفت.
چند قدم که رفت، برگشت.
15 سال بیشتر نداشت.
یعنی ترسیده بود! ....
خب! ترس هم داشت! ....
اما .... نه ....
پوتین هاشو از پاهاش در آورد و داد به یکی از بچه ها و گفت:
تازه از گردان گرفتم.
حیفه! بــیــت الــمــالــه...
و ... پابرهنه رفت...
خدایا کمک کن بتوانیم رهرو راه #شهدایی باشیم که با این چنین افکار پسندیده ای از جان خود گذشتند...
و رفتند تا ما در آرامش زندگی کنیم.
#واااااااااااااااااای_بر_من
#بیت_المال
#حق_الناس
🥀 🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#شهدا
#حجاب
خواهرم
برادرم
بہ گوشی
ما #شهیدنشدیم ڪہ مرغ و میوہ ارزان شود
ما #شهیدنشدیم تا بے بصیرتے مهمان دلهایمان شود
ما #شهیدشدیم تا قحطے غیرت نشود
ما #شهیدشدیم ڪہ بے حیایے و بی حجابے ارزان نشود
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🕊🌹
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#شهیدانه
#وعده_ما_بهشت
یکی از فرماندهان جنگ روایت میکند:
خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را.
برایم تعریف میکرد خیلی دلم میخواست #سید_مرتضی_آوینی را ببینم.
یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما #سید_مرتضی را ببینیم .
خلاصه نشد.
بالاخره آقا #سید_مرتضی_آوینی توی فکه روی مین رفت و به آسمونها پر کشید.
تا اینکه یک وقتی آمدیم در منطقه جنگی با کاروانهای راهیان نور.
شب در آنجا ماندیم.
در خواب، #شهید_آوینی را دیدم و درد و دلهایم را با او کردم ...
گفتم #آقا_سید
خیلی دلم میخواست تا وقتی زنده هستی بیایم و ببینمت، اما توفیق نشد.
#سید به من گفت "ناراحت نباش فردا ساعت ۸ صبح بیا سر پل کرخه منتظرت هستم".
صبح از خواب بیدار شدم.
منِ بیچاره که هنوز زنده بودن #شهید را شک داشتم، گفتم:
این چه خوابی بود، او که خیلی وقت است #شهید شده است.
گفتم حالا بروم ببینم چه میشه.
بلند شدم و سر قراری رفتم که با من گذاشته بود، اما با نیم ساعت تأخیر، ساعت ۸:۳۰. دیدم خبری از #آوینی نیست.
داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال است. سربازی که آن نزدیکیها در حال نگهبانی بود، نزدیک آمد و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم: بله، با یکی از رفقا قرار داشتیم.
گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهایش جوگندمی است.
محاسنش هم اینجوری است.
گفت: رفیقت آمد اینجا تا ساعت ۸ هم منتظرت شد نیامدی، بعد که خواست بره، به من گفت: کسی با این اسم و قیافه میآید اینجا، به او بگو #آقا_مرتضی آمد و خیلی منتظرت شد، نیامدی. کار داشت رفت اما روی پل برایت با انگشت چیزی نوشته، برو بخوان.
رفتم و دیدم خود #آقا_مرتضی نوشته:
#آمدیم_نبودید
#وعدۀ_ما_بهشت
#سید_مرتضی_آوینی
🌹 🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#مادرانه
#مادران_چشم_انتظار
گاهی وقت ها ساعت ها زل می زند به مادر شهیدی که بر سر مزار پسرش نشسته است. دلش طاقت نمی آورد و مثل همیشه بغض سی ساله اش دوباره در کنار مزار شهدای گمنام می شکند.
خورشید به آسمان پنج شنبه که می رسد دلشوره هم با خودش می آورد.
و این دلشوره برای یک روز و یک هفته و یک سال نیست، عمریست با این دلشوره زندگی کرده است.
عمریست با این دلشوره از خواب برخواسته، نفس کشیده و تا به امروز را طاقت آورده است.
مثل همان دلشوره ای که روز اول مادر شدن آمده بود سراغش، همان روزی که قنداقه تنها پسرش را به دستش دادند. همان روزی که وقتی چشمش به روی ماه نوزادش افتاد چهار قل و آیةالکرسی از روی لبش کنار نرفت.
راستش را بخواهی دلش عجیب دوباره هوای آن روی ماه را کرده است.
هر پنج شنبه کارش همین است، اصلا تمام دلخوشی زندگی اش همین پنج شنبه هاست. نمی داند چرا؟ اما همین که چادر سیاهش را بر سر می کند یاد آخرین روز رفتن جگرگوشه اش می افتد، یاد آن روزی که چادرش را دودستی گرفته بود و قسمش می داد تا اجازه رفتن را بگیرد، اجازه پر کشیدن را.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🌹