eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
458 دنبال‌کننده
253 عکس
23 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 نذر وفات مظلومانهٔ زینب صغرای کربلا 🏴🍃 میان قحطیِ انسانیت؛ دریایِ دیگر داشت برایش زندگی در اوج غم معنای دیگر داشت نگاهش کرد و روحش تازه شد از آن وقارِ ناب کنارش غرقِ آرامش شد و دنیایِ دیگر داشت حسین بن علی(ع) بعد از غم بی مادری یک عمر کنار زینبش(س) یک خواهر والایِ دیگر داشت برادر را مدد میداد در روز دهم، وقتی- تک و تنها هزاران داغِ ناپیدایِ دیگر داشت پس از خود، پیش زینب(س)با بصیرت أم کلثومش(س) به طومار قیام ِ کربلا امضایِ دیگر داشت خیالش راحت از روشنگری بود و شبیهِ خود میان کاروان، خورشیدِ بی همتایِ دیگر داشت همان که دختر خیبرشکن بود و شجاعانه زمانِ گفتن از اجدادِ خود غوغایِ دیگر داشت کلامش موجز و نافذ، بیانش تیغِ برّنده کنارِ خطبه اش در کوفه عاشورایِ دیگر داشت دلش خون بود از بزم یزید(لع) و خندهٔ خولی(لع) به یاد خیزران در گوش خود آوایِ دیگر داشت پس از سیلابِ داغ و آه؛ در چشمش پس از گریه نشست ابری که پشتش سیلِ باران هایِ دیگر داشت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شادباش حلول ماه رجب 🌺🍃 آسمان بر لبش آورده غزل خوانی را برده با خود تبِ سرمای زمستانی را به تماشا بنِشین لحظهٔ عرفانی را ماه، پوشیده لباسی نو و نورانی را روز و شب ها شده شیرین و رطب آمده است عاشقی باب شده؛ ماه رجب آمده است میشود جام دل از شوقِ نیایش لبریز نفْس اصلاح شود از برَکاتِ پرهیز با مناجات شوی پیش خداوند، عزیز داده پیغام که «أین الرجبیون» برخیز سرزده روی به درگاه ببَر منتظر است پای سجاده، شبانگاه و سحر منتظر است سعی کن ناب شود غمزه و نازَت با عشق تا مهیّا بشود برگ جوازت با عشق تا شود زمزمهٔ راز و نیازت با عشق «یا مَن ارجوه» بخوان بعدِ نمازت با عشق دل خود را نگذاری که بماند بیمار شب به شب رنگ و لعابی بده با استغفار روح خود را بده با عشق و ارادت پرواز وقت دلدادگی آمد، شده دیدار آغاز شده مسرور مدینه، شده خرسند حجاز پنجمین بار خداوند رسانده ست اعجاز نغمهٔ هلهله از مجلس ِ افلاک رسید اول ماه رجب هست مصادف با عید آمد آن عشق که با علم مزیّن شده است چشم آیات و احادیث چه روشن شده است قلمش صاحب ادعیهٔ متقن شده است محض دیدار رُخش نرخ، معیّن شده است هست همنام پیمبر(ص) شده آیینهٔ ذات نرخ دیدارِ رُخش هست هزاران صلوات از پدر نور گرفت و شده شأنش محشر مادرش فاطمی و غرق حیا سرتاسر نسَبش هست علی(ع) از پدر و از مادر نسل او پاک و مطهّر، همگی فوق بشر میشود خط به خطِ سیرهٔ او درس آموز می نشیند همه عالم به کنارش یکروز باید آموخت از انسانیتش ایمان را از کرمخانهٔ دستش کرم و احسان را منبرش داده نشان، آدرس قران را عاشقش با خودش آورده دلی حیران را تا شود کشتهٔ آن جاذبه طبق معمول تا فدایش بشود لحظهٔ تدریس اصول بوسه باران شده آن دست که بخشنده شده آنکه از سمت خداوند نماینده شده سائل از لطف؛ همین ثانیه شرمنده شده محضر حضرت باقر(ع) که شکافنده شده کاش بشکافد و از سینه بگیرد دل را کاشکی رد نکُند هدیهٔ ناقابل را! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 در آستانهٔ شب لیلة الرغائب 🌺🍃 وابسته شد بر تو، طفیلِ آرزوهایم جاری به سمت توست سیل آرزوهایم عمرم به پایان میرود در آتش حسرت در دوزخ عصیان و ویل آرزوهایم از من گمانم دلخوری! چون دائماً دارد تأخیر می افتد به نِیْل آرزوهایم جانِ منِ بی آبرو اصلاً بگو آیا؟!... آیا به میل توست میلِ آرزوهایم؟! جمعه، سه شنبه ها قطار انتظار تو رد میشود از رویِ ریل آرزوهایم مشتاق دیدار توأم ای ماهِ پشت ابر با تو گره خوده ست خیل آرزوهایم بی شک خدا هم «نه» نمیگوید؛ اگر باشد- تأیید و امضای تو ذیل آرزوهایم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت دهمین نور مطلق 🏴🍃 غرّش از کامش گرفت و اهلی و آرام کرد چشم هایت شیر وحشی در قفس را رام کرد دور تو چرخید و صورت بر عبای تو کشید وقتِ آغاز توسل بر تو را اعلام کرد شد مرتب یال و کوپالش به لطفِ دست تو صبح خود را با نوازشهای گرمَت شام کرد گوشهٔ سجاده ات محو تماشای تو شد کور خواند آنکه برای کشتنت اقدام کرد قصد بر این بود جانت را بگیرد در قفس عاشقت شد! پس خودش را تا ابد خوشنام کرد تا که بر تو حمله ور گردد چه تازیانه خورد بی محلی کرد و حجّت را چنین اتمام کرد بر نگهبان خیره شد، بر میله ها دندان‌ کشید شد غضبناک و نثار دشمنت دشنام کرد «جامعه» خواندی و خوابش برد با لحن خوشَت کینه توزانِ تو را آشفته و ناکام کرد ذکر خیرت کرد جان ها را به نور آمیخته مهربانی ات چه ها با قلبِ خاص و عأم کرد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلاد نور چشم سلطان طوس 🌺🍃 از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه ای خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه ای قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه ای نورِ چشم ضامن آهو شد امشب ضامنم شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصه ای تا سحر در فکر لطفش میروم تا کاظمین با دلی آرام بیدارم، ندارم غصه ای دوستش دارم! به دست مهربانش بارها برطرف ‌شد بغضِ بسیارم، ندارم غصه ای با دعایش مشکلاتم یک به بک حل میشود پس اگر گاهی گرفتارم؛ ندارم غصه ای سائلم آنجا که حاجت را نگفته میدهد گرچه مدیون و بدهکارم، ندارم غصه ای در دو عالم بر سرم هر چه بلا نازل شود تا جواد إبن الرضا(ع) دارم، ندارم غصه ای! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر پدر مهربان دو عالم 🌺 هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع) دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع) عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن چونکه میسازد به من تنها فقط نانِ علی(ع) داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی(ع) بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی(ع) نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز میخورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی(ع) سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست(س) نقش بسته ذکر یازهرا(س) به میزانِ علی(ع) تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد میخورم سوگند در محشر به قرآنِ علی(ع) دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی(ع) تشنهٔ ایوان-طلایم ای اجل مهلت بده تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای وفات سراسر شهادتِ 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- هستی ات را امتحانی پُر بلا از تو گرفت سایهٔ روی سرت را کربلا از تو گرفت تا که در صبرِ مصائب شهرهٔ عالم شوی آمد و دست قضا فوراً عصا از تو گرفت زهدِ بی خاصیت و کفر و نفاق آری ولی- عشق مادرزادی ات را کینه ها از تو گرفت دوره اش کردند تیر و تیغهٔ شمشیرها نور چشمت را هجومی بیهوا از تو گرفت جرعه جرعه نیزه خورد و از قفا سیراب شد خنجری کهنه حسینِ(ع) تشنه را از تو گرفت شمر(لع) در گودال فکر بیکسی هایت نبود؟! تکیه گاهت را، پناهت را چرا از تو گرفت؟! زیر سنگ و چوب، روی دست های قتلگاه در میان خاک و خون.؛ جان را خدا از تو گرفت غارتش کردند و بی شک خواب شبهای تو را پیکری که چیده شد بر بوریا از تو گرفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ظهور پر از خیر و برکتِ 🌺🍃 وقتی کشیده میشود آهِ تو بر زمین خورشیدِ آسمان نگران میشود حزین از من دلت گرفته! به این علت است که با غربت است عصرِ همه جمعه ها عجیین شد حُسن نیّتم به تو هر روز بیشتر دلتنگ میشوم به هوای تو با یقین معنای ناب عدل و امامت ظهور کن برگرد ای نهایت عشق و اصول دین انگشترم گرفت جلا، تا که «ألعجل»- با گریه نقش بست به سرتاسرِ نگین گفتم بیا که خیر ندیدم از این و آن گفتم شکست خورده ام آقا مرا ببین ذکر لبم کنارِ سحرگاه جمکران «إیاکَ نعبُدُ» شد و «إیاکَ نستعین» مانده ست بر دلم غم ِ یک آرزو فقط تا زنده ام ببینمت آقا؛ فقط همین! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت غریبانهٔ 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع پیکر که نه! یک جسم لاغر میشود تشییع راحت نکردند از غل و زنجیر جسمش را با دست و پای بسته، مضطر میشود تشییع «باب»الحوائج بود و جای بهترین تابوت آقایمان بر لنگه ای «در» میشود تشییع حاجاتمان پیراهن مشکی به تن کره چون حضرت موسی بن جعفر(ع) میشود تشییع جا مانده آهِ احتضارش گوشهٔ زندان جان داده دور از چشم دختر میشود تشییع دلواپس بیتابیِ معصومه(س)جانش بود دور از رضا(ع) در غربت آخر میشود تشییع بر صورتش جامانده ردّ زخمهٔ شلّاق دارد کبودی های حنجر میشود تشییع شکرخدا در ازدحام نیزه داران نیست بیگانه با شمشیر و خنجر میشود تشییع بر روی شانه! نَه به زیر ضربه هایِ نعل دارد تنش با وضع بهتر میشود تشییع دلواپس ناموس در بین حرامی نیست دور از غم ِ خلخال و معجر میشود تشییع! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شادباش عید مبعث 🌺🍃 شد قلبمان مسرور، إقرأ باسم ربّکْ شد عیش؛ جفت و جور، إقرأ باسم ربّکْ ختم الرُسُل شد انتخاب از جانب حق جبریل شد مأمور، إقرأ باسم ربّکْ تا در حرا نوبت به آیاتِ «علق» شد شد ذکر کوه طور، إقرأ باسم ربّکْ پوشانده شد رخت رسالت بر محمد(ص) در هاله ای از نور، إقرأ باسم ربّکْ با صوت زیبایت بخوان! پیغمبری کن چشم حسودان کور، إقرأ باسم ربّکْ تا گُر بگیر بولهب؛ تا اینکه باشی- از شرّ شیطان دور، إقرأ باسم ربّکْ لات و هبل را ریشه کَن کن! دختران را آزاد کن از گور، إقرأ باسم ربّکْ باید بخوانی! چونکه از پروردگارت صادر شد این دستور، إقرأ باسم ربّکْ امشب به عشقِ بعثتِ تو کنج قران این آیه شد منظور، إقرأ باسم ربّکْ ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 حرکت کاروان عشق از مدینه به مکه 🌺🍃 غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود دارد غریب و خسته یارِ مهربانم میرود دار و ندارم از وطن رخت سفر را بسته و سست است زانوانم و تاب و توانم میرود ای شهر پُر اندوه، ای کابوس ِ کوچه الوداع با خاطراتِ از مدینه مرثیه خوان میرود مقصد به ظاهر کعبه اما راهیِ مقتل شده پشت سرش اشکی روان از دیدگانم میرود آورده با خود هر چه دارد را که قربانی کنَد خورشید و ماه و کهکشان و آسمانم میرود وقتِ اذان زل میزند تا بر علیِ اکبرش(ع) یک بغض دردآلود، در صوتِ اذانم میرود در هر قدم با غصه و دلشورهٔ زینب(س) مدام یک داغِ دائم شعله ور در استخوانم میرود بر خاک می نشیند و تا آب می نوشد حسین(ع) جان میدهم! آرامش از روح و روانم میرود این کاروان با آه بسته بند محمل را اگر- بند دلم شد پاره چون جانِ جهانم میرود بیتابم و دلواپسم! تندی نکن! آرامتر... «ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود»! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت ناخدای کشتی نجات 🌺🍃 رسید از دست حق حُسنِ مجسم، گوهرِ نایاب امیرِ سوم هستی، دلیل این جنونِ ناب به نور صورتش دست توسل میزند خورشید برای دیدنش افتاده ماهِ آسمان از خواب همینکه چشمهایش باز میشد اولِ هر صبح تبسم میزد و میشد دلِ زهرا(س) برایش آب از این میلادِ فرخنده دو خیرِ ناب حاصل شد علی(ع) شد صاحبِ فرزند، ما هم صاحبِ ارباب بنای کسب رزقِ جاودان را داشت میکاییل اگر میداد با عشق و ادب گهواره اش را تاب میان خیلِ سائل های دورِ خانهٔ حیدر خودم دیدم که میشد قلبِ فطرس بیشتر بیتاب سلامی عرض کرد و میگرفت از دستِ قنداقه- عجب بال و پری در اولین ساعاتِ دقّ الباب شنیدم با نگاهش میشود آرام پیچیده- دوای درد عالم در حریر نازکِ مهتاب چه آقایی که در هر دو جهان هنگام آمرزش برای عاشقانش خود فراهم میکند اسباب! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅