eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
618 دنبال‌کننده
267 عکس
27 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🌷 سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان، پیروزی رزمندگان اسلام صلوات 🌷 لینک کانال ایتا و تلگرام و ویراستی: @marziyehatefi اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب(س)🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 شرح عشق و دلتنگی 🏴🍃 گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع) تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع) می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع) پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت- آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع) دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش... بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع) جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع) مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع) جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت: راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع) سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 در عزای ورود آل الله(ع) به شام 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- بازارِ شام و بغض ِ ناب ای وای زینب(س) یک عدّه نامردِ خراب ای وای زینب(س) سرهای روی نیزه چوب و سنگ میخورد با هلهله محض ثواب ای وای زینب(س) اشک و هراس ِ بچّه های دست-بسته ذکر لبِ بی بی رباب(س) ای وای زینب(س) یک عدّه غرق پایکوبی پایِ نیزه با عشوه و با آب و تاب ای وای زینب(س) کف میزدند و بود پرچم های رنگی در دستِ چندین بی حجاب ای وای زینب(س) بینِ شلوغی رد شدن سخت است خیلی سخت است! دارد اضطراب! ای وای زینب(س) با داغِ دل شد ساکنِ ویرانۂ شام بی سایبان، در آفتاب ای وای زینب(س) چشم یزیدِ هرزه(لع) و کاخی چراغان... شد واردِ بزم شراب ای وای زینب(س)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 دلتنگ کربلا... 🌺🍃 از خاکِ حرم شده ست آب و گلِ من از دوری کربلاست آهِ دل من آواره و بیچاره پناه آوردم عمریست که شش گوشه شده منزل من شد حال دلم هر شب جمعه آشوب شد روضۂ مکشوفِ عطش قاتل من سوزانده مرا خشکی لبهای حسین(ع) انداخته آتش به دلِ محفل من بیتابِ تنِ بی سرِ او هستم و کاش گردد به فدایش سرِ ناقابل من در غربتِ قتلگاه افتاد به خاک تنها شدنِ حسین(ع) شد مشکل من میگفت به روی تل پریشان زینب(س) افتاده به زیر نیزه ها، حاصل من میگفت بیا و خواهرت را دریاب عریان شده مثل پیکرت محمل من! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحال حضرت زینب(س) نذر شهادت 🏴🍃 بوسیده ام چشم ترت را جای مادر مرهم شدم بال و پرت را جای مادر أمّ أبیهایت شدم! احساس کردی- دلشوره های دخترت را جای مادر با بغض ِ سنگین خانه داری کردم و خوب جارو زدم دور و برت را جای مادر مضطر شدم با لرزش دستان سردت دیدم نگاهِ مضطرت را جایِ مادر بابای مظلومَم شکستم تا که بستم وقت سحر زخم سرت را جایِ مادر دادی سلام ِ آخرت را با اشاره دادم جوابِ آخرت را جایِ مادر تا چشم هایت بسته شد قلبم تکان خورد دیدم غم ِ شعله ورت را جایِ مادر بوسید دستم را حسن(ع) با گریه آرام تا جمع کردم بسترت را جایِ مادر! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به امید آمرزش و ظهورامام عصر(عج) 🌺🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- باز هم کم شد ثوابم، شد گناهانم زیاد ذوق و شوقم کور شد، دارم به دل ماتم زیاد آمدم اینبار هم با کوله بارِ تازه ای- از گناهانی که شد رسوایی اش هر دم زیاد عفو کن! چون در جهنم میزنم فریاد که... «یاکریم الصفح...یارب» دوستت دارم زیاد* از نگاه ناروا پرهیز کردم تا که شد در میان روضه اشک چشم من کم کم زیاد زیر دیْنم! دیگران را که نمیدانم ولی من که حاجت ها گرفتم زیر این پرچم زیاد پرچمی که حک شده بر آن: «علی(ع)مظلوم بود» مانده داغش بر دلِ ماه خدا قطعاً زیاد در شبِ قدرِ یتیمی، در شب بیست و یکم ثبت شد در طالع و تقدیرِ زینب(س) غم زیاد سایۂ روی سرش در کربلا از «سر» گذشت بر تنش تا بارش ِ سرنیزه شد نم نم زیاد بغض کرد و خیره شد با آه سمت قتلگاه دست و بالش بسته شد، غم دید از عالم زیاد عصر عاشورا به جای آن حرامی-زاده ها کاش بود از شیعیان دور و برش آدم زیاد ای زبانم لال! دورِ ناقۂ بی محملش پرسه میزد در مسیرِ شام نامحرم زیاد! *فرازی از دعای أبوحمزه ثمالی: «و إن أدخلتَ النار اعلمت أهلها إنّي أُحبّک» «خدای من! اگر مرا وارد آتش کنی اهل دوزخ را با خبر میکنم که دوستت دارم» ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 شب جمعه به امید آمرزش، شفاعت، ظهور امام عصر(عج) 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- آمدم بی پناه، یاألله خسته ام از گناه، یاألله با تو این حالِ مبهم و آشوب میشود روبراه...یاألله غرق کفرانِ نعمتم، گاهی... عذرِ من را بخواه! یاألله گم شدم! باز میروم انگار- راه را اشتباه...یاألله دست من را بگیر و برگردان تا نیفتم به چاه، یاألله مثل «حر» عاقبت بخیرم کن با همان یک نگاه، یاألله می کِشد سمت روضه شعرم را مادری غرقِ آه، یاألله... مادر افتاد! تا که خورد حسین(ع) نیزۂ گاهگاه، یاألله چه کنم؟! آب خورد و وارد شد شمر(لع) در قتلگاه، یاألله خنجر کند و حنجر تشنه چکمه های سیاه، یاألله روی تل رویِ صورتش میزد زینبِ(س) بیگناه یاألله بیهوا ریختند در گودال یک تن و یک سپاه، یاألله! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 زبانحال حضرت زینب(س) 🍃🏴 از غمی جانکاه سرشاری عروس مادرم پا به پای من عزاداری عروس مادرم داغ دیدی و کنارم می‌نشینی و مرا میدهی هر روز دلداری عروس مادرم روضه خوانی کن برایم جان زینب(س)، با همان- -لحنِ لالاییِ تکراری عروس مادرم صبح نزدیک است و...تو با حالِ آشفته هنوز خیره بر قنداقه بیداری عروس مادرم بر دلت یک زخم کاری از کمانِ حرمله(لع) یادگاری داری انگاری عروس مادرم گوش تا گوشِ علیِ اصغرت(ع) را خون گرفت گریه کن آرام، حق داری! عروس مادرم هر کجا شش ماهه می بینی در آغوش زنی اشک هایت میشود جاری عروس مادرم میدهی آغوشِ خالی را تکان بی اختیار دست از غم برنمیداری عروس مادرم تشنه ای بعد ازحسین(ع) و گاه با اصرارِ من میخوری از آب مقداری عروس مادرم لااقل این بوریا را زیر سایه پهن کن سوختی در این وفاداری عروس مادرم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای روز جانسوز عاشورا 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- روز دهم اوج عزا بود و خودِ شب بود میسوخت خاکِ کربلا لبریز از تب بود از هر طرف همراهِ نیزه سنگ می بارید آهسته قرآن خواندی و خون جاری از لب بود دامن تکاندی از جهان! غارت شدی کامل کوفی از آن اول به نامردی ملقّب بود چیزی به زیرِ آفتاب انگار میزد برق انگار نعل تازه ای بر سمّ مرکب بود مادر مرتب بوسه زد بر زخم های تو جان دادی و بر خاک، جسمت نامرتب بود زینب(س) به زحمت آمد و جانش به لب آمد بودند شمر(لع) و حرمله(لع)! خیلی معذّب بود... از روی رگهایِ رهایت بوسه ای برداشت رگهای عریانی که از شیون لبالب بود تنها عقیله از پس ِ این کار بر آمد غالب تهی میکرد هر کس جای زینب(س) بود! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به یاد غربت امام المنتقم 🍃🏴 در خیمه گاهِ غیبت؛ با غربتی نهانی هستی برای جدّت مشغولِ روضه خوانی در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم چون وارثِ قدیم ِ این داغِ بیکرانی آشوب میشود قلبِ داغدارت آقا با صوتِ نابِ قران، یا نغمهٔ اذانی دلتنگم و عزیزم از تو خبر ندارم در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟! تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت از خیمهٔ عزایت بفرست یک نشانی امسال هم برایت کاری نکردم اما دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی با نفْس در جدالم! لطفا مرا نگهدار عمری به زیرِ پرچم هر طور میتوانی روزِ ظهورت ایکاش با جان و دل بیایم با ذکرِ یاحسین(ع) و با حالِ آسمانی افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم بیگانه با غذا و یک جرعه آب و نانی شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه با یادِ این مصیبت در تو نمانده جانی این روزها به یادِ قدّ کمانِ زینب(س) در روضه می نشینی با قامتِ کمانی از غارت و اسارت جانت به لب رسیده شام ِ تو میشود صبح؛ با گریهٔ نهانی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای ورودکاروان حسینی به شهر شام 🍃🏴 کشید از سینه آهِ مستمر؛ دروازهٔ ساعات دلش یکریز میشد شعله ور؛ دروازهٔ ساعات نشست و ضجّه زد آن ساعتی که عید شد اعلام پریشان! اولِ ماهِ صفر، دروازهٔ ساعات رسید آن کاروانِ زجر دیده، بی رمق، زخمی شد از حالِ رقیه(س) محتضر؛ دروازهٔ ساعات مزیّن شد به پرچم های رنگی، شد چراغانی به دستِ شامیانِ فتنه گر؛ دروازهٔ ساعات حرامی هایِ بی اصل و نسَب، سیلِ تماشاچی عزیزانِ علی(ع)...رأسِ قمر...دروازهٔ ساعات... شلوغی، هلهله، بارانِ سنگ و خیلِ نامحرم به دورش دید خیلی دردسر دروازهٔ ساعات به خود لعنت فرستاد و به زینب‌(س) خیره شد مضطر به دستِ بسته اش با چشم ِ تر؛ دروازهٔ ساعات سه ساعت از مصیبت دیدگان، میکرد استقبال نه با گل! با غم و خون جگر؛ دروازهٔ ساعات حسین بن علی(ع) شد منکسر بالا سرِ عباس(ع) شکسته عمه سادات در؛ دروازهٔ ساعات به پایِ نیزه های داغدیده پایکوبی بود فقط از این بلا دارد خبر؛ دروازهٔ ساعات! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحال امام رضا علیه السلام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- ای سرزمینِ داغِ دل پرور خداحافظ آب فراتِ بی وفا دیگر خداحافظ سقّایِ لب تشنه، برادر جان! أباالفضلم(ع) ای دستهایت شافع ِ محشر خداحافظ ای مشکِ پاره...چشمهایِ تیر خورده و... ای قامتِ زخمی ِ سرتاسر خداحافظ مانندِ بابا از نگاهم غصّه را خواندی غمخوارِ عمّه! یا علی اکبر(ع) خداحافظ لعنت بر آن تیرِ سه پر! بر حرمله لعنت... آلالهٔ پرپر؛ علی اصغر(ع) خداحافظ ای یادگارانِ حسن(ع) بستند دستم را خیلی جسارت شد به ما آخر...خداحافظ آه ای عصایِ پیریِ بر خاک افتاده ای دو عقیقِ سرخ! ای مادر...خداحافظ سالار زینب(س)! رفتنت بیطاقتم کرده رفتم عزیزم با دلِ مضطر...خداحافظ ای ردّ خون بر رویِ لبهایِ ترک خورده‌ ای تشنگی و خشکیِ حنجر خداحافظ ای پیکرِ سیراب از شمشیر و سرنیزه آه ای قفایِ خونی از خنجر خداحافظ شد وقتِ رفتن آه قلبم مانده در گودال بیتابم ای جانِ دلِ خواهر خداحافظ افتاده ای بر خاک! زیرِ آفتابِ داغ... دردت به جانم! ای تنِ بی "سر" خداحافظ! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅   @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅