eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
620 دنبال‌کننده
267 عکس
27 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🌷 سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان، پیروزی رزمندگان اسلام صلوات 🌷 لینک کانال ایتا و تلگرام و ویراستی: @marziyehatefi اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب(س)🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 به امید عنایت و شفاعت 🏴🍃 تنها پناهِ خستگی دل فقط حسین(ع) راهِ نجات؛ مقصد و ساحل فقط حسین(ع) نعم الأمیر، شافع محشر، أباالکرَم فرمانروای هر چه فضایل فقط حسین(ع) در عشق و معرفت به خدا رفته کاملا با ذاتِ کردگار معادل فقط حسین(ع) تنها رفیقِ روز و شبِ پابرهنه ها روزی رسانِ سفرهٔ سائل فقط حسین(ع) در کشتی نجات نشستیم و خوانده ایم حلّالِ هر شکایت و مشکل فقط حسین(ع) ای دردمندِ خسته صدایش بزن که هست ذکر شفای کامل و عاجل فقط حسین(ع) حرّ است آنکه آمده با توبه سر به زیر فریاد میزند به محافل: فقط حسین(ع) میگفت سینه-زن وسط روضه پیرِمرد از عمرِ نوکرانه چه حاصل؟! فقط حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به عشق کسب رزق شهادت 🏴🍃 ای که دل با ذکر نامت میشود گریان و زار اشک می ریزد برایت مادرم بی اختیار چون مسیرِ حضرت آدم به نام تو رسید سوخت قلبش! بغض کرد و بیهوا شد بیقرار عزّتش حتمیست هر کس زیر این پرچم نشست آبرومند است و میگیرد از اینجا اعتبار رتبه میگیرند با تأییدِ مولانا علی(ع) نوکرانی را که آورده ست زهرا(س) پایِ کار دست از دنیا کشیدم، دوست دارم روضه را آرزو دارم که قلبم بیش از این باشد دچار «از محبت خارها گل میشود» با إذن تو میشود گل پای عشقِ تو؛ ارادتمندِ خار نیست در عالم کسی دلسوز، مانندِ حسین(ع) گفت این را آنکه خورده پشت پا از روزگار گفت این را «حر» به امثالِ رسول ترک ها توبه کن! بگذار با ارباب خود قول و قرار من گرفتم بهترین تصمیم عمرم را حسین(ع) «سر» بگیر از من! نه که یکبار! بلکه چند بار میشود با یک نظر آیا خریدارم شوی؟! إربا إربا، غرق خون، گمنام؛ بی سنگِ مزار هست اشکِ در عزایت یک پس اندازِ حلال هر که شد در روضه گریان؛ میشود سرمایه دار اشک میریزم برای ساعتی که تشنه لب پیش چشم مادرت خوردی زمین با چشم تار آمدم تا جان دهم بالا سرِ جسمت که شد میزبانِ مهربانِ نیزه هایِ بیشمار جان دهَم باید برای لحظه ای که با سماع رأس تو شد مَلعبه در دست های نیزه دار! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به امید عنایت، شهادت، شفاعت 🏴🍃 برای حال خرابم دو خط، دعا بفرست برای قلب مریضم کمی شفا بفرست هر آنچه از تو رسد کاملا به نفع من است هر آنچه میکِشدعشقت! بیا بلا بفرست همیشه خواستم از تو؛ که یا امام-حسین(ع) سلامی از منِ بد جانبِ خدا بفرست نشسته پشت درِ خانه ات مریض ِ گناه نگاه کن به دلم! جرعه ای دوا بفرست میانِ خانهٔ قبرم بیا قدم بگذار به روی سنگ لحد، خاک کربلا بفرست تویی که باب نجاتی بگو که: یاعباس(ع) برادر از درِ رحمت فقط گدا بفرست شنید حاجت دل را و گفت أبوفاضل(ع) برای رزق شهادت رقیه(س) را بفرست همان سه ساله که میگفت در دلش به پدر برای دختر خود معجرِ عزا بفرست نفس ندارم و بابا گرسنه ام به خدا برای اهل خرابه کمی غذا بفرست! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت ریحانة الحسین 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- پیچیده امشب عطر بابا در خرابه بیتابم و افتادم از پا در خرابه گفتم می آید! از همان اول برایش فوراً گرفتم پیش خود «جا» در خرابه آمد! ولی با «سر»...گرفتم از لبانش گریان ترینِ بوسه ها را در خرابه بوسیدم آن موی کم و خاکستری را شد روضهٔ مکشوفه معنا در خرابه پیشانی اش زخمی، گلویش تکّه تکّه بد بر سرم آمد بلایا در خرابه با دست لرزانم در آغوشَش گرفتم میرفت آه و گریه بالا در خرابه جانم به لب آمد نفس بالا نیامد حیران شدم از کارِ دنیا در خرابه چشمان خود را بستم و دق کردم آخر یادِ نوازش های بابا... در خرابه! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت غریبانهٔ ولی نعمتمان 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- زهر در جانم نشسته چشم های تار دارم مثل مادر بیقرارم؛ دست بر دیوار دارم من علي موسی الرضایم از علی(ع) دارم نشانه در گلویم استخوان؛ در چشمهایم خار دارم سینه ام شد شعله ور از هرم ِ زهری کینه آلود در نفسهای نحیفم آتشی انگار دارم با چه حالی، بی رمق؛ انداختم بر سر عبا را تشنه ام مانند جدّم حنجری تبدار دارم خواهرم! معصومه(س)جانِ من کجایی تا ببینی رویِ خاکِ سردِ حجره پیکری بیمار دارم بوسه باران میکند با گریه دستم را أباصلت خوب شد در احتضارم لااقل یک یار دارم دورم از فرزندم و جان میدهم در اوج غربت سخت دلتنگم برایش! حسرت دیدار دارم از وجودم میرود جان ذره ذره میکشم آه بیقرارم یادِ جدّم روضهٔ بسیار دارم یاد آن ساعت که قاتل با تشر؛ با خنجری کُند آمد و بالا سرش میگفت با تو کار دارم از نفس افتاده بود و قاتلش با صبر میگفت بر گلوی تشنه ات نه...بر قفا اصرار دارم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅   @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب چهارم محرم الحرام 🏴🍃 زینب(س) آمد تا فقط بر پا کند رسم ِ وفا خواهری جایِ خودش! شد یاورِ خونِ خدا با خودش از خیمه آورده ست بیرون دو سپر می برَد هر دو پسر را با خودش سمتِ منا میشود با این دو قربانیِ در راهِ حسین(ع) حج او مقبول؛ دور کعبه نه! در کربلا کرده جای سنگ، هر لحظه امامش را طواف شد امامش هم حرم، هم مروه، هم سعی و صفا غربت و دلواپسی را از برادر دور کرد با خود آورده برایش دو عزیزِ آشنا عشقِ دایی جانشان یک عشقِ مادرزادی است تربیت کرده ست مادر عاشقانه هر دو را عاقبت أبناء زينب(س) راهی میدان شدند عاقبت رفتند لب تشنه به میدانِ بلا هر دو را با هر چه میشد بر زمین انداختند آن حرامی هایِ در ظلم و جنایت ها، رها کینه هایِ کهنه ای که داشتند از فاطمه(س) راهیِ شمشیر شد با ضربه هایِ بیهوا تیر می بارید با خشم و دلش آتش گرفت هدیه هایِ خواهرش را دید زیرِ دست و پا با دلی بیتاب خواهرزاده ها را بوسه زد شد حسين بن علی(ع) درگیرِ اشکی بیصدا جای جایِ پیکرِ هر دو به خون آغشته شد با چه حالی، هر دو جان دادند زیرِ نیزه ها زحمتش آخر ثمر داد و شده نذرش قبول در زمینِ کربلا زینب(س) شده حاجتروا! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب پنجم ماه محرم الحرام 🏴🍃 باز هم با اشتیاق و دور از فکر و خیال محضِ کسبِ فیض ِ عرفانی فراهم شد مجال زیرِ خیمه گاهِ روضه، تا قیامت جایِ فرش پر گشوده جبرئیل و صد ملَک گسترده بال نامهٔ اعمالمان را داده عمری شستشو محو کرده معصیت ها را همین اشکِ زلال ذکر ما از کودکی تا به کهنسالی؛ حسین(ع) ای خوشا عمری که اینجا میرود رو به زوال در حسینی بودن و در جان سپردن پایِ عشق هیچ تعریفی ندارد قدّ و قامت، سنّ و سال تا قیامت، کربلا، روز دهم، اثبات کرد پایبندِ حق شدن بسیار دارد قیل و قال کودکی نًه ساله گاهی میشود حیدرنشان در حمایت از امامش میشود خونش حلال آنچنان آمد به میدان یادگار مجتبی(ع) شد زبانِ شعرم از این جرأتِ جانانه، لال تیغِ شمشیر آمد و وقتی که شد دستش جدا آمد و انداخت دورِ گردنش غیرت؛ مدال آن به آن ذکر لبش شد؛ لا أُفارِق عمّي و... در دلِ گودال جان داد عاقبت این نونهال بارِ خود را با شهادت بست و نامش ثبت شد- در میانِ نام ِ هفتاد و دو یارِ ایده آل بود عبدالله(ع) و خون در راهِ ثارالله(ع) داد پایِ فرزندانِ زهرا(س) مال و جان را بیخیال ذکر ما هم کاش باشد لا أُفارِق مِنْ امام دور بودن از امامِ عصرمان باشد ملال عهد می بندیم در روضه شبیه مهزیار بی حضورش؛ زندگی باشد برایمان محال بر لبِ منجی هنوز آوایِ "هَل مِن ناصر" است دستِ بیعت میدهیم امشب بدونِ شرحِ حال حالمان معلوم! میسوزیم از داغِ حسین(ع) میرسد تا که نمانَد خونِ جدّش پایمال انتهایِ راهِ عاشوراست آغازِ ظهور جا نمانیم از سپاهِ انتقام ِ بی مثال! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب ششم ماه محرم الحرام 🏴🍃 امشب میانِ روضه، جانانِ من می آید دیگر مگر به قلبم، درد و محن می آید؟! مهمانِ بزم ِ امشب والله میزبان است فرمانروا... امیرِ اربابِ من می آید پرچم، کتیبه، بیرق؛ رفتند پیشوازش حاجت بیاور ای دل، امشب حسن(ع) می آید صاحب عزایِ امشب دیده ست داغِ قاسم(ع) داغش محرّم است از داغِ کهن می آید آتش گرفته جانش در روضه های کودال با ذکرِ "ای شهیدِ دور از وطن" می آید بسکه حسن(ع) عزیز و جانِ دلِ حسین(ع) است زینب‌(س) به دل-تسلی، مشکی به تن می آید وصفِ نبردِ قاسم(ع) دارد حلاوتی ناب دارد به جنگِ أزرق(لع) شمشیر-زن می آید بر پیکرش زره نیست وقتی برایِ یاری- از آن تنی که در خون؛ شد بی کفن می آید! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب هفتم محرم الحرام 🏴🍃 -لطفا لطفا حق روضه ادا شود- نشستم پیش ِ گهواره دلم آشوبه، پُر درده عزیزم رفته با، باباش بشه سیراب و برگرده دلم رفته به دنبالش که وابسته م بهِش خیلی خدایا زود برگرده شدم دلواپسِش خیلی میاد خنده رویِ لبهاش صداش می پیچه توو گوشم صحیح و سالم و سیراب میاد الان توو آغوشم گلم روو دستایِ باباش شده سرحال و رفته خواب شده ساکت صدا-گریه ش بهش دادن گمونم آب نمیدونم چرا داره تو چشماش اشکِ لبریزی پریشونه چرا زینب(س)؟! بهم میخواد بگه چیزی میرم پایِ درِ خیمه عجب حالِ دلم زاره خدا رو شکر هستیم و حسینم(ع) داره میاره گمونم تویِ آغوشِش براش یه سایه بون ساخته نیفته تا بهش آفتاب عَباش و روو سر انداخته نمیدونم چرا پاهاش نداره قدرتِ رفتن تعلُّل میکنه داره حسینم(ع) واسه برگشتن شده نزدیکتر اما بمیرم! داده قربونی همه هستیم و می‌بینم تویِ قنداقهٔ خونی هنوزم تشنه و خشکه لبایِ شیرخوارِ من گلوش و بُرده ضربِ تیر سرش افتاده روو گردن به هم ریخته چقد موهاش چقد شعله وَرِه آهم دیگه بسته شده با خون چشایِ خیس ِ شیش-ماهه م دلم آتیشه! می بینم سرش روو نیزه رفته؛ وای حلالم کن...برو...مادر خداحافظ...علی(ع) لای لای! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب هشتم محرم الحرام 🏴🍃 -لطفا لطفا حق روضه ادا شود- پیکرش درگیر شد با عقده هایِ آتشین شد علي اکبر(ع) اسیرِ کینه هایِ غاصبین بر تنش میخورْد هر سرنیزه با ذکرِ علی(ع) بلکه با ذکرِ اذان، بی شک و شبهه، با یقین بر زمین افتاد لب-تشنه! به قران هیچکس غرقِ خون شهزاده ای هرگز ندیده اینچنین بوسه میزد پشتِ هم بر صورتش گرد و غبار رفت و آمد بود و شد با خاک، موهایش عجین رو به شمرِ پست(لع)شاید گفته باشد حرمله(لع) تا صدایش دَرنیاید تیرِ بهتر برگزین شد گلویش تیرباران! سینه اش را خون گرفت کار دستش داد آخر آن صدایِ خوش طنین شد عمیق و باز شد در ازدحام ِ دور و بر زخم ِ شمشیری که افتاده ست بر رویِ جبین از گلویش لحظه لحظه آه می آمد به گوش در نفس هایِ سراسر خون و سختِ آخرین منتظر شد گرمی ِ آغوش بابا را فقط آمد اما قد خمیده حضرتِ حصنِ حصین زار میزد در کنارِ پیکرش هر آن؛ حسين(ع) بی رمق شد پایش و بد خورد با زانو زمین وای از آن ساعت که با گریه عبا را پهن کرد تکه تکه جمع کرد از خاک؛ جانش را حزین! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به شوق سفر کربلا در میعادگاهِ اربعین 🍃🏴 میروی و هست ربّ العالمین همراهِ تو میرود موکب به موکب اهلِ دین همراهِ تو حضرت صاحب عزایی! جاده ها هم شاهدند هست همواره چه داغی آتشین همراهِ تو پرچمی با ذکرِ یا جدّاه داری رویِ دوش روضه هایِ بیهوا شد بهترین همراهِ تو میچکد از چشم هایت اشکِ خون در هر قدم میشود در این سفر عالم، حزین همراهِ تو میشدم منزل به منزل کاش با تو همسفر چونکه می آید أمیرالمؤمنین(ع) همراهِ تو حضرت زهرا(س) و پیغمبر(ص)،حسن(ع) با أنبیا باز هم عازم شده عرش ِ برین همراهِ تو پا به پایِ زائران و پا به پایِ آسمان لحظه لحظه راه می آید زمین همراهِ تو شک ندارم که شهیدان؛ با نوای یاحسین(ع) یک به یک هستند آری اولین همراهِ تو شرم دارم همقدم با تو شوم! چون میروند صف به صف از عالمانِ با یقین همراهِ تو چیست اِشکالَش اگر گریان بیاید تا حرم سائلی بی سرپناه و مستکین همراهِ تو؟! با لباسی خاک خورده، با عطش ، مثلِ خودت آرزو دارم بیایم اینچنین همراهِ تو راهی ام کن! دوست دارم از نجف تا کربلا- خسته و مضطر بیایم اربعین همراهِ تو! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به امید کسب عنایت و رزق شهادت 🍃🏴 ای که نامت حک شده بر لوحِ تقدیرم حسین(ع) سرنوشتم را ببین! خیلی زمینگیرم حسین(ع) بال و پرهایم شکسته، خسته ام از این قغس سالیانی میشود از زندگی سیرم حسین(ع) نفْس؛ این مکّارِ لاکِردار پاپیچم شده راحتم کن از اسارت! بینِ زنجیرم حسین(ع) دائماً باید-نباید! لحظه لحظه بازخواست... با خودم بیش از همه والله درگیرم حسین(ع) بینِ خوبانت خجالت میکشم از معصیت روسیاهم! تیره و تار است تصویرم حسین(ع) من همان کهنه گلیمَم که طلب کرده رفو از قضا در دستِ تو افتاده تعمیرم حسین(ع) خوب خواهم شد! ببین برگشته ام مانندِ حر درس هایِ کربلایت داده تغییرم حسین(ع) غیرِ هیئت؛ خوش نیامد به مَذاقم هیچ جا هیچکس اینجا نخواهد کرد تحقیرم حسین(ع) در میان روضه با هر قطره اشکم بارها چشم پوشی کرده ای از جرم و تقصیرم حسین(ع) از کراماتَت شنیدم؛ شد یقینم بیشتر مطمنّم حاجتم را از تو میگیرم حسین(ع) میزنی امضا شهادتنامه ام را عاقبت من برایت غرقِ خون! یکروز میمیرم حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅   @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅