eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
455 دنبال‌کننده
253 عکس
22 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺 در آستانۂ میلادِ کریم اهل بیت(ع) 🌺🍃 تا نشستم با ادب هر بار، پای سفره ات شد کرَم پشتِ کرَم تکرار، پای سفره ات راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم چشم‌ پوشی کردی از بدکار، پای سفره ات من گدایی نابلد! أنت کریم إبن کریم روی چشمانم قدم بگذار، پای سفره ات همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم تازه شد با أغنیا دیدار، پای سفره ات با جُزامی هم-غذا شد دستهایِ گرم تو قاسِمت(ع) نان خورد؛ با بیمار، پای سفره ات شیوهٔ نقلِ حدیثت در عمل بود و نشست جملهٔ «ألجّار ثمّ ٱلدّار»، پای سفره ات نان-خورِ عهد قدیمِ خانه ات هستم اگر پرورش دادم برایت یار، پایِ سفره ات روزیِ بی منّتِ فرزندهایم را نگیر با همان پیمانهٔ سرشار، پای سفره ات! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت اسوۂ صبر و بصیرت 🍃🏴 کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت جرعه جرعه زهر آقاجان امانت را گرفت در همان ثانیه های اوّل افطار بود زهر اثر کرد و تکلّم از زبانت را گرفت حجره شد مقتل برایت! سوخت سر تا پای تو تشت را آورد زینب(س)؛ خون دهانت را گرفت پاره پاره از جگر می ریخت و با لرزش ِ دست هایش؛ لرزش ِ در بازوانت را گرفت خون به خوردِ شال سبزت رفت و تار و پودِ آن ضجّه زد! افتاد...دستِ مهربانت را گرفت روزه بودی سهم لبهایت به جای آب شد؛ آهِ جانسوزی که عمقِ استخوانت را گرفت یارِ خانه مار شد در آستینت عاقبت؛ زهرِ خود را ریخت! نور از دیدگانت را گرفت زهر در ظاهر! ولیکن در حقیقت سال ها لحظه لحظه ماجرای کوچه، جانت را گرفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت مظلومانۂ 🍃🏴 دلم میسوخت از داغت، غزل را شعله ور میگفت تو را تنهاترین سردارِ بی یار و سپر میگفت فدای غربتت آقا که حتی همسرت جعده(لع) جوابِ هر سلامت را به همراهِ تشر میگفت به یادت بود مادر بهترین «ألعفو» هایش را برای تک تکِ همسایگان شب تا سحر میگفت تمام عمر بغضی در گلویت بود و هر لحظه نگاهت از هجوم ِ آتش و از میخِ در میگفت شنیدم یک حرامی زاده روی منبرِ جدّت زبانم لال! پیش چشم تو سبّ پدر میگفت تو مشغول نماز و بیهوا سجّاده را دستی- کشید از زیرِ پایت! روضه خوان با چشم تر میگفت دلت از داغ پنهانی که در خود داشت با سرفه؛ به تکّه تکّه های غرقِ در خونِ جگر میگفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 در آستانۂ میلادِ کریم اهل بیت(ع) 🌺🍃 تا نشستم با ادب هر بار، پای سفره ات شد کرَم پشتِ کرَم تکرار، پای سفره ات راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم چشم‌ پوشی کردی از بدکار، پای سفره ات من گدایی نابلد! أنت کریم إبن کریم روی چشمانم قدم بگذار، پای سفره ات همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم تازه شد با أغنیا دیدار، پای سفره ات با جُزامی هم-غذا شد دستهایِ گرم تو قاسِمت(ع) نان خورد با بیمار، پای سفره ات شیوهٔ نَقلِ حدیثت در عمل بود و نشست- جملهٔ «ألجّار ثمّ ٱلدّار»، پای سفره ات نان-خورِ عهد قدیم ِ خانه ات هستم اگر پرورش دادم برایت یار، پایِ سفره ات روزیِ بی منّتِ فرزندهایم دست توست با همان پیمانهٔ سرشار، پای سفره ات! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
با عشق و سکوت و حُسن ظن حک شده است بر پرچم و روی پیرهن حک شده است بر روی عقیقِ عرش، از روز ازل با دست حسین(ع)؛ یا حسن(ع) حک شده است! #ألسلام_علیک_یا_حسن_بن_علی #یامعزالمؤمنین_أدرکني #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
🌺🍃نذر میلاد کریم اهل بیت(ع) 🌺🍃 آمدی و نور در عرش معلّی پهن شد جذر و مد؛ بیتاب بر امواجِ دریا پهن شد بر تنِ گهواره ات غیر از دو بالِ جبرئیل چادرِ گلدار؛ با دستانِ زهرا(س) پهن شد لذّت ذکر خدا را داشت و شب تا سحر پیش تو سجّادۂ زیبایِ بابا پهن شد حضرت موسی عصایش را گرفت از دست تو روبرویِ تو بساطِ ذکر عیسی پهن شد مجتبی(ع) بودی و دورت گشت! پس رفعت گرفت تابش ِ خورشید از بالایِ بالا پهن شد نیمۂ ماهِ مبارک؛ شد دو چندان نورِ ماه رفت زیرِ خیمۂ لطف و کرم!... تا پهن شد تا خدا «مشکل گشایی» را به نامت زد، سریع... کنج قران آیۂ «إنّا فتحنا» پهن شد شد اجابت یک به یک، بی منّت و بی واسطه تا پرِ قنداقه ات بر حاجتِ ما پهن شد دعوتیم افطار! چون در خانۂ مولاعلی(ع) سفرۂ اطعام ِ سائل ها، گداها پهن شد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت مظلوم ِ مدینه 🏴🍃 باز هم دل آمده تا سائلش باشد روسیاه است و الهی قابلش باشد از ازل شد خانۂ قلبم حسن(ع)آباد تا که این ویرانه جا و منزلش باشد از سیاهی میرود رو به سفیدی مو بالأخص که داغِ مادر عاملش باشد بارها دار و ندارش را به سائل داد تا که خیر هر دو دنیا شاملش باشد وای از اینکه فاتح جنگ جمل یک عمر دردِ بی یاری تمام ِ مشکلش باشد قسمتش این بوده که هر لحظه با غربت بغض ِ چندین ساله در کنج دلش باشد مونس و غمخوارِ هر مردی زنِ خانه ست فکر کن که همسرش هم قاتلش باشد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر دستان مهربانِ 🌺🍃 برکتِ بی انتها دارد کریم اهل بیت(ع) خندۂ مشکل گشا دارد کریم اهل بیت(ع) پادشاهان جهان غبطه به حالش میخورند بسکه دور خود گدا دارد کریم اهل بیت(ع) بی بهانه بهترین ها را به سائل میدهد سیرتی زهرا نما دارد کریم اهل بیت(ع) روز و شب وقتِ غذا محض جزامی های شهر در کنار سفره جا دارد کریم اهل بیت(ع) بر در و دیوار آن پیچیده ذکرِ یاحسین(ع) در بقیعش کربلا دارد کریم اهل بیت(ع) عاقبت یک یاحسن(ع) می گویم و جان میدهم بسکه دستانش شفا دارد کریم اهل بیت(ع) سفره ام یک ثانیه بی نان نخواهد ماند، چون- این گدا بعدِ خدا دارد کریم اهل بیت(ع)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 در عزای هفتم ماه صفر، نذر شهادتِ 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- به هجران و به هر تأخیر در دیدار حساسند پسرها روی مادرهای خود بسیار حساسند نباید هیچ چشم ناروایی دورشان باشد به نامحرم، به حتی خندهٔ أغیار حساسند تب ناموس دارند و رگ غیرت به تن دارند به فتنه هایِ بین کوچه و بازار حساسند امان از لحظه ای که چادر مادر شود خاکی به ضرب تازیانه، حملهٔ مسمار حساسند به آتش، بغض، درب سوخته، بر طعنه و توهین به هر چیزی که مادر را دهد آزار حساسند به پهلوی لگد خورده، به بازوی ورم کرده به چشمانش که از سیلی ببیند تار حساسند به آن لحظه که برمیخیزد از بستر! به وقتی که- -عصای دست مادر میشود دیوار حساسند از آنکس که جسارت کرده بیزار و غضبناکند به حالِ زارِ مادر بینهایت بار حساسند تمام آنچه را گفتم امام مجتبی(ع) دیده ست پسرها وقت غم-دیدن به هر اقرار حساسند جوان بود و محاسن شد سفید از آن غم پنهان از اینجا میشود فهمید بر اسرار حساسند مغیره(لع) خوب میدانست احوالِ پسرها را که روی اشک های مادرِ بیمار حساسند! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر کرامت بی مثالِ 🍃🏴 حسن(ع) شدی که گدا فکر آب و نان نکند به غیر رو نزند...غصه را عیان نکند حسن(ع) شدی که بدانند خیلِ گمراهان خدا به عشقِ دعایت عذابشان نکند کلام نافذ تو، تا که هست؛ این دل من- -هوای محفلِ عشاق و عارفان نکند محبتَت پر از اعجاز و مرد شامی را کسی به جز تو مسلمانِ مهربان نکند مدام از کرمت میرسد برایش خیر هر آنکه تکیه به احسانِ این و آن نکند جزامیان و فقیرانِ دست-خالی را کسی به جز تو سرِ سفره میهمان نکند غریب و خسته و بی سرپناه خواهد ماند کسی که خانهٔ امنِ تو را نشان نکند! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذرِ صلح سر تا پا نبردِ 🌺🍃 بیش از تصور است، خیراتِ صلح تو دین پا گرفته در، ساعاتِ صلح تو لطفت همیشگی ست، غرق کرامتی زیباست یاحسن(ع)، عاداتِ صلح تو قطعاً سیاسَتت عینِ دیانت است وقتی سکوت شد طاعاتِ صلح تو میشد معاویه(لع) محوِ بصیرتَت میخواند و خط به خط شد ماتِ صلح تو دیوانه میکند دشمن شناسی ات دیدم نبرد را، در ذاتِ صلح تو صبر و درایَتت، جنگ مجسّم است قرانِ ناطق است آیاتِ صلح تو دور از جنایت و خواری و ذلت است رمز شجاعت است، هیهاتِ صلح تو با لحن اقتدار تحلیل میکند شد کارِ ذوالفقار، اثباتِ صلح تو! ┅─═ঊঈ🌹ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌹ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر نگاه مهربان و کریمانهٔ 🌺🍃 دلم بیتاب شد! با کوهی از حاجت رسید از راه نشست و تا که شد پشت درت خلوت؛ رسید از راه نشد هر چند خلوت قدر یک ثانیه این خانه شنید این را دلِ آشفته و راحت رسید از راه همینکه سفره ام خالی شد از نان یاحسن(ع) گفتم تو را در تنگدستی خواندم و برکت رسید از راه شنیدم می پذیری سائلان را سرزده حتی ببخش آقا اگر این خسته، بی رخصت رسید از راه گرفته رزق و روزی سالها از تو، اگر این دل شبانه روز مشتاقانه بی دعوت رسید از راه نگاهی کن کریمانه به حال این گدایی که برایت با خودش آورده صد زحمت رسید از راه کسی با دست پر رفت و صدا زد: یاحسن(ع) شُکراً کسی از آن طرف با اشک، بی نوبت رسید از راه تماشای تو را دلتنگ شد گاهی فقط این دل- -برای دیدنت! بی درد و بی علت رسید از راه ▫️ به پیش چشم های مادرت در صحنهٔ محشر هر آنکس که گرفت از چشم تو قیمت رسید از راه! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلاد دومین قرآن ناطق 🌺🍃 آمد آرامش ِ جان، نیمهٔ ماه رمضان شد غم و غصه نهان، نیمهٔ ماه رمضان عرشیان آمده اند و به زمین می ریزد نغمهٔ هلهله شان، نیمهٔ ماه رمضان گل بریزید علی(ع) صاحبِ اولاد شده ایستاده ست زمان، نیمهٔ ماه رمضان حضرت فاطمه(س) مادر شده و لال شدند همهٔ طعنه زنان، نیمهٔ ماه رمضان خوب شد در اثرِ جذبهٔ لبخندِ حسن(ع) جای هر زخم زبان، نیمهٔ ماه رمضان پیش زیبایی او هیچ تر از هیچ است و میشود ماه نهان، نیمهٔ ماه رمضان کوری چشم حسودان کمی اسپند بریز قل هوالله بخوان، نیمهٔ ماه رمضان نفَسَش باد صبا را به جهان داده و شد- -عالم پیر جوان، نیمهٔ ماه رمضان چشم چرخاند و به ما گفت بیایید اینجا وعدهٔ گمشدگان، نیمهٔ ماه رمضان بیقرارانه سرش می چرخد سمتِ بقیع سرِ گلدسته اذان، نیمهٔ ماه رمضان تا که رونق بدهد سفرهٔ افطارش را رفته‌ سائل پیِ نان، نیمهٔ ماه رمضان صاحب جود و کرم نیست کسی غیر حسن(ع) شده این راز؛ عیان...نیمهٔ ماه رمضان! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به عشق بازسازی بقیع و به امید نابودی آل سعود ملعون 🌺🍃 رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع) حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم گنبد می آوریم و همان ابتدای کار حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم تا دستهای خالیِ مان منعکس شود روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم خیل مریض را به مداوا می آوریم یک صحن را برای قرنطینه میزنیم می آوریم گریه کن و بیرق و علَم باور کنید در حرمش سینه میزنیم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت ماهِ نیمهٔ رمضان 🌺🍃 پیغمبران دورِ پیمبر(ص) جمعشان جمع است خیلِ ملائک دورِ حیدر جمعشان جمع است مادر شده زهرا(س) و آمد ساره با لبخند حوّا و مریم؛ دورِ مادر جمعشان جمع است نوزاد نه! نورِ کرامت! حُسنِ نامحدود در دستهایش درّ و گوهر جمعشان جمع است یامجتبی(ع) گفتند و بوسیدند پایش را خورشید و ابر و ماه، دیگر جمعشان جمع است حاتم به بازو بسته حرزِ یاحسن(ع) را و در خانه؛ سائل هایِ مضطر جمعشان جمع است لبریزِ روزه دارها شد امشب این خانه وقتِ اذان از قبل، بهتر جمعشان جمع است دارند میگیرند از چشم ِ حسن(ع) حاجت سلمان و مالک، حُجر و قنبر جمعشان جمع است شخصِ کریمِ اهل بیت(ع)آمد؛ بهشت اینجاست اینجا که اهلِ دل؛ سراسر جمعشان جمع است وعّاظ، قاری، مستمع، مداح، شاعرها اطرافِ حیدر خیلِ نوکر جمعشان جمع است با، یاحسن(ع) دل میبریم از پنج تن هرآن روزی که دورِ حوض کوثر جمعِ مان جمع است! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای هفتم ماه صفر 🏴🍃 غیرِ تنهایی و غم در عیدِ هر سالش نبود جز سکوت و صبر، جز غربت در اقبالش نبود هم میانِ شهر، هم در خانه یک همدم نداشت در مدینه هیچکس جویایِ احوالش نبود پیر شد از فتنه و زخم زبانِ همسرش بغضِ دائم داشت و جز زخم بر بالَش نبود تا دم ِ آخر دلش در حسرتِ یک یار ماند هیچکس جز کینه ای دیرینه دنبالش نبود کرد انفاق و گذشت از کلّ اموالش سه بار پیش ِ سائل؛ ذره ای دربندِ اموالش نبود آنچنان در کودکی آمد بلایی بر سرش تا شهادت غصه خورد و شوقِ آمالش نبود مادرش را بعدِ یک جریانِ سخت از دست داد بد شکست و مرهمی بر حالِ جنجالش نبود در تپش افتاد قلبش هر چه از کوچه گذشت غیرِ ردّ قطره هایِ اشک بر شالَش نبود * با جگر، آورد بالا شیرِ زهرآلوده را غیرِ زینب(س) هیچکس دلواپس ِ حالش نبود گفت: "لا یَومَ کیَومِکْ" یاحسین(ع) و هیچکس- جز حسن(ع) در آن دقیقه فکرِ گودالش نبود! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅