eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
455 دنبال‌کننده
253 عکس
22 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃 هشت شوال سالروز تخریب بقیع 🍃🏴 دلم آشفته شد از غربتِ سرشارِ بقیع باز هم ساکت و سرد است شبِ تارِ بقیع گر چه بی شمع و چراغ است و ندارد خادم شک ندارم که خدا هست نگهدارِ بقیع زائر قبرِ حسن(ع) چند کبوتر شده است دل من سوخته از این غم ِ بسیارِ بقیع غرق در خاک شده قبرِ علی بن حسین(ع) بی حرم مانده چرا حضرت تبدارِ بقیع بانیِ علم، نبینم شده بی صحن و سرا او که نامیده شده صاحبِ اسرارِ بقیع نیست این مغلطه در شأنِ امام ِ صادق(ع) پیرمردِ علوی، سید و سالارِ بقیع دور تا دور چه زنجیر کشیدند ولی؛ هیچ محدود نشد برکت و آثارِ بقیع غرق در اشک، شب جمعه به امّید ظهور می نشینم نگران گوشۂ دیوارِ بقیع! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ساحت مقدس وارث کربلا 🌺🍃 دور و برش دلدادۂ ماهر ندارد از شیعیانش یک نفر عابر ندارد مردی که فرمان می پذیرد عرش از او بالاسرش یک خادم ِ حاضر ندارد تنها صدای حرکت بالِ کبوتر... شور و نوایی نیست و ذاکر ندارد شاعر شدم تا پَست فطرت ها نگویند بیتی به نامش نیست و شاعر ندارد جانم فدای آن امامی که مزارش؛ یک آستانِ تا ابد دایر ندارد آتش به جانم می کشد هر سال، شعبان میلاد آقایی که یک زائر ندارد نامش علی بن الحسین(ع) است و بدانید از کربلا جز داغ، در خاطر ندارد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃🍃🏴 خالی از هر گونه درد و غم برایش ساختم دردها را کُشتم و مرهم برایش ساختم از کرامت هایشان عمریست هستم با خبر خوب و بدها را اگر دَرهم برایش ساختم گریه کردم گوشۂ دلگیرِ باب المجتبی(ع) سوختم...یک خیمۂ ماتم برایش ساختم در میانِ سجده هایم نذر ِ زین العابدین(ع) مسجد و محرابی از خاتم برایش ساختم دور تا دورِ ضریحِ حضرتِ باقر(ع) فقط- عالِمانی از همه عالَم برایش ساختم اشک را در روضه های حضرت صادق(ع) شبی در نگاه زائران نم نم برایش ساختم آب سقّاخانه اش را ناب و جاری و زلال شعبه ای از چشمۂ زمزم برایش ساختم تا که مثل کربلا صاحب-حرم باشد بقیع گنبد و گلدسته و پرچم برایش ساختم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 هشتم شوال سالروز تخریب بقیع 🍃🏴 بغض گلو، صحن و سرایِ گرد و خاکی شد آب و نانِ این گدای گرد و خاکی با پای دل وارد شدم محض زیارت حیران و گریان با دو پایِ گرد و خاکی خواندم پس از قران، زیارتنامه ام را در زیر یک ایوان-طلای گرد و خاکی چندین کبوتر دورِ چندین قبرِ معصوم زد بال و پر؛ با بال های گرد و خاکی دردِ دو عالم شد مداوا تا ابد با- دارویِ این دارالشّفای گرد و خاکی بالاسرِ شیخ الائمه(ع) می نشینند کلّ مراجع با عبای گرد و خاکی بر سینه و بر سر زدم مابینِ روضه در گوشۂ زائرسرایِ گرد و خاکی در ذهن، بوسیدم بقیعِ بی حرم را یک عمر با شالِ عزای گرد و خاکی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت رئیس مذهب تشیّع 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- دوباره کینه ها انداخت آتش در دلِ کوچه به پا شد داغ سنگینی دوباره داخلِ کوچه مصیبت دیده و بگذار در حال خودش باشد دلِ من هم گرفته باز هم مثل دلِ کوچه همان دود و همان شعله! فقط با این تفاوت که دو دست پیرمردی بسته شد در منزلِ کوچه اگر بردند با پای برهنه علتش این بود که در تاریخ باشد ردّ حقّ و باطلِ کوچه کشیدند و چه محکم بر زمین خورد و زبانم لال به روی صورتش پاشیده شد آب و گِلِ کوچه محاسن گرد و خاکی، تازیانه، طعنه و تهمت جسارت های ِ کفرآلود می شد حاصلِ کوچه رئیس مذهب شیعه در آن اوجِ بلا حتی نظرها داشت با لطف و کرَم بر سائلِ کوچه میان گریه ها میگفت: وا أمّاه...یازهرا(س) همین ذکر پیاپی گفتنش شد قاتلِ کوچه عبایش رفت زیر سمّ مرکب گفت یاجدّاه به جز گودال، مقتل شد پس از این شاملِ کوچه! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت مظلومانۂ یادگار کربلا 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- پیر شد هر لحظه پای روضه ها، مثل پدر در نیاورد از تنش رختِ عزا، مثل پدر حلقه میزد اشک در چشمش؛ به گریه می نشست از مصیبت های سختِ کربلا، مثل پدر خشک میشد حنجرش، میسوخت، تا می دید که طفلِ تشنه، شیرخواره هر کجا، مثل پدر یاد مشک پاره و دستِ قلم در علقمه داغدارِ جملۂ «أدرک أخا»، مثل پدر زیر لب میخواند گریان روضه ها را یک به یک ضجّه میزد یادِ آن خونین-قفا، مثل پدر رفت پیش چشم او سرها به روی نیزه و دید جسم ِ بی کفن بر بوریا، مثل پدر خیمه ها میسوخت! موهای رقیه(س) همچنین داشت با خود گریه های بیصدا، مثل پدر من فدای کودکی هایش که رفت از کربلا با دو دستِ بسته تا شام ِ بلا، مثل پدر بر سرِ بازارِ آذین بسته بین هلهله بر سرش میخورد سنگِ بیهوا، مثل پدر در خرابه ناتوان افتاد! خوابش برده بود روی خار و خاک؛ بی آب و غذا، مثل پدر آخرش مسموم شد با زهر، مظلومانه شد- در بقیعِ بی حرم قبرش رها مثل پدر! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شادباش حلول ماه رجب 🌺🍃 دل ویرانم امشب آباد است لحظۂ با شکوهِ میلاد است پنجمین ماه آسمانِ نبی(ص) نور چشم امام سجاد(ع) است شده امشب پدربزرگ ارباب بیشتر قلب فاطمه(س) شاد است سائلان لحظه لحظه می آیند بسکه حاجت به این و آن داده است شعر لالایی اش شبانگاهان با نسیم است و نغمۂ باد است معنیِ حکمت و نجوم رسید حضرت باقرالعلوم رسید برکت سفرۂ رجب آمد شهد و شیرینی رطب آمد نور در نور، سیرتش علویست حضرتِ مرتضی(ع) نسب آمد دشمنش لحظۂ مناظره باخت در دلش کینه و غضب آمد مثل دلسوزیِ عمو حسنش(ع) رفت و با خنده روی لب آمد بسکه پیمانه را لبالب کرد سائلش روز رفت و شب آمد سرِ این سفره میشوم حاضر با عنایاتِ حضرت باقر(ع) قلم آمادۂ نوشتن شد وقت وصفش زبانم الکن شد شد محمد(ع) برای پنج تن و نورِ چشم چهارده تن شد باز هم یک حدیثِ عالی گفت باز هم چشم شیعه روشن شد لحن گرم تلاوتش یک عمر دلبری کرد و صاحبِ فن شد کارِ هر روز من شده مدحش شافع روز محشر من شد باید آوایِ بر لبش باشم دانش آموزِ مکتبش باشم مکتبش حیدری ست بسم الله از خیانت بری ست بسم الله مکتبش بیعتی ست جانانه فاطمه(س)محوری ست بسم الله عِلم او با عمل گره خورده علم ِ نام آوری ست بسم الله با ولایت پیِ شهادت باش در صدف گوهری ست بسم الله مکتبش مردِ مرد می طلبد حرف ِ پیغمبری ست بسم الله پیروانِ دو عالم افروزیم درس روشنگری می آموزیم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای سالروز تخریب بقیع 🏴🍃 دل شعله ور شد! از غمی دیرینه شد ویران از اتفاقی شوم بغض ِ سینه شد ویران با کینه ای که داشتند از حضرت حیدر(ع) آن سرپناه محکم و دیرینه شد ویران اشکی چکید از داغِ تخریب حرم وقتی گلدسته تکه تکه شد، آئینه شد ویران دلشوره های مادر سادات شد آباد وقتی بقیعِ مجتبی(ع) با کینه شد ویران سجاده و عِلم و صداقت مثل خورشیدی- هرگز نشد خاموش اگر گنجینه شد ویران از دیدنِ چندین مزار خاکی و خلوت قلبی که بین روضه خورده پینه؛ شد ویران در آرزوی بازسازی حرم یک عمر... حال امام عصر(عج) هر آدینه شد ویران! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 غزل زبانحال غربت 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان... پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)... در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت یادگار کربلا 🍃🏴 غم داری و آرامش خاطر نداری دور و برت یک خادم حاضر نداری بر خاک قبرت آفتاب افتاده گریان میسوزد از اینکه چرا زائر نداری؟! آخر چرا کنجِ بقیعِ سوت و کورت گریه کن و سینه زن و ذاکر نداری؟! یا باقرَ العلم ِ النّبي از تو سرودم تا که نگوید هیچکس شاعر نداری خیلی غریبی! ذاکر و شاعر بماند... حتی کنار قبر خود عابر نداری من در مقاتل خواندم و اما تو دیدی یک روزِ خوش در باطن و ظاهر نداری از آتش ِ در خیمه تا خار مغیلان از کودکی جز داغ در خاطر نداری! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذرِ صلح سر تا پا نبردِ 🌺🍃 بیش از تصور است، خیراتِ صلح تو دین پا گرفته در، ساعاتِ صلح تو لطفت همیشگی ست، غرق کرامتی زیباست یاحسن(ع)، عاداتِ صلح تو قطعاً سیاسَتت عینِ دیانت است وقتی سکوت شد طاعاتِ صلح تو میشد معاویه(لع) محوِ بصیرتَت میخواند و خط به خط شد ماتِ صلح تو دیوانه میکند دشمن شناسی ات دیدم نبرد را، در ذاتِ صلح تو صبر و درایَتت، جنگ مجسّم است قرانِ ناطق است آیاتِ صلح تو دور از جنایت و خواری و ذلت است رمز شجاعت است، هیهاتِ صلح تو با لحن اقتدار تحلیل میکند شد کارِ ذوالفقار، اثباتِ صلح تو! ┅─═ঊঈ🌹ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌹ঊঈ═─┅
🍃🌺 به عشق بازسازی بقیع و به امید نابودی آل سعود ملعون 🌺🍃 رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع) حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم گنبد می آوریم و همان ابتدای کار حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم تا دستهای خالیِ مان منعکس شود روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم خیل مریض را به مداوا می آوریم یک صحن را برای قرنطینه میزنیم می آوریم گریه کن و بیرق و علَم باور کنید در حرمش سینه میزنیم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت غریب بی حرم 🏴🍃 پابه پای حضرتِ زهرا(س) و حیدر در بقیع زائرانه میرود امشب پیمبر(ص) در بقیع می نشیند روی خاک و میکشد آه از دلش ای زمین داری امانت چند گوهر در بقیع آسمان با شال مشکی بر مزار افتاده است میشود با اشکِ اهلِ عرش؛ محشر در بقیع یادِ تابوتی که شد دریایی از بارانِ تیر خواهرش را میکُشد گریان و مضطر در بقیع کربلا جای خودش! عمریست از داغ حسن(ع) مادر سادات دارد حالِ دیگر در بقیع زیر لب میگوید این را...داشتی مثل حسین(ع) کاش یک صحن و سرا با سنگ مرمر در بقیع میشود آباد حتی بهتر از آنچه که بود بیشتر از پیش می آید کبوتر در بقیع محض سائل پروری؛ نذر امام ِ مجتبی(ع) سفره اش را پهن خواهد کرد مادر در بقیع اشک میریزیم در باب الحسن(ع) یادِ حسین(ع) نیمهٔ شب روضه میخوانیم آخر در بقیع! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای هشتم شوال و جسارت به بقیع 🍃🏴 حالِ و احوال جهان زار و اَسفناک نبود اینچنین غم به دلِ عالم افلاک نبود کینه؛ شمشیر شد و خورد به ایوانِ بقیع هیچ شرمندگی از آیهٔ "لولاک" نبود گنبد آوار شد و ریخت به هم گلدسته این خرابی که در اندازهٔ إدراک نبود مادرش هرزه و نام پدرش نامعلوم ذاتِ آنکس که چنین کرد جفا؛ پاک نبود شیعه گریان؛ به امامانِ خودش داد سلام تا به این حد دلش آزرده و غمناک نبود ناسزا گفت به زوّار و خدایا ایکاش... دشمنِ آل علی(ع) این همه هتاک نبود پشت دیوار؛ به زیرِ قدم ِ زائر، کاش- جایِ سنگِ مرمر؛ یکسره خاشاک نبود حرمی داشت برای خودش اینجا، روزی... اینچنین خلوت و بی نوحه و پژواک نبود دور تا دورِ مزارش به خدا داشت ضریح این همه دور و برِ قبرِ حسن(ع)؛ خاک نبود! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅