eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
617 دنبال‌کننده
267 عکس
27 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🌷 سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان، پیروزی رزمندگان اسلام صلوات 🌷 لینک کانال ایتا و تلگرام و ویراستی: @marziyehatefi اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب(س)🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
دور تو پُر از پیر غلام و ذاکر مشغول به مدح تو هزاران شاعر یا سیدناالغریب! امّا ما را... دق میدهد آخر غم ِ «هَل مِن ناصِر»! @marziyehatefi
🍃🏴 زبانحال 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- آتش برای صحنۂ محشر گرفتند صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند آنها پدر را زجر میدادند و حتی هر شب برا سبّ او منبر گرفتند تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم- می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران... دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند دیدند جان داری هنوز و شمر(لع) آمد ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ» جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
اگر چه دید، داغِ دل مرتّب وجودش گرچه شد از غم لبالب شهادت را ندید إلا جمیلا... فدای چشم زیبا بینِ زینب(س)! @marziyehatefi
🍃🏴 به امید نگاه مادر سادات 🏴🍃 عالی ترین طبیب دو عالم فقط یکیست غیر از حسین(ع)؛ دل به امید شفای کیست؟! در خیمۂ عزا به عبادت نشسته ایم گریه میان روضه به والله بندگیست زهرای أطهر(س) است که در محشرِ عظیم می گوید ای گدای حسینم(ع) نرو! بایست رو کرده به ملائکه می گوید این گدا- بی روضۂ حسینِ(ع) غریبم دمی نزیست سرمست و سربه زیر فقط عرض میکنیم: این جنّة الحسین(ع) دقیقاً سزای چیست؟ از عرش ِ حق به گوش می آید که این مقام از برکتِ دعای کریمانۂ علیست(ع) با داغ کربلا به سر و سینه میزنیم شکر خدا میانۂ ما با عزا قویست موی سیاه داده؛ جوانی گذاشتیم... این نوکری که مالِ همین چند روزه نیست! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
ای که هستی در جدالِ با علَم این را بدان سخت سنگین است آهِ حضرت أمّ البنین(س)! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر تسلّای دل امام زمان(عج) از داغِ 🏴🍃 دید با چشم خود چهل منزل اشکِ پنهانِ چشم زینب(س) را کاروانی که با خودش می بُرد تشنگی را و خشکیِ لب را دست و پاها اسیر سلسله بود شمرِ ملعون امیرِ قافله بود یک علی(ع) مانده بود غرق غضب! چه کند غیرتِ لبالب را؟! بچّه ها خسته، پابرهنه، نحیف زخم شد دستهای کوچکشان بسکه بر خارها زمین خوردند گریه کردند تا سحر شب را روی هر نیزه یک سرِ مظلوم قاتل جانِ کاروان می شد تا که با خود تکان تکان میداد باد موهای نامرتّب را ناقه ها در کمالِ عریانی بی کجاوه بدون محمل بود ساربان ها مقابل نیزه آب دادند هر چه مرکب را خسته از راه آمدند امّا دورشان ازدحام و هلهله بود همۂ شهر را خبر کردند تا تماشا کنند زینب(س) را! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ ۱۹ محرّم 🥀حرکت کاروان کربلا به سوی شام🥀 در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء(ع) را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.(۱) زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد إبن زیاد(لع) از قید اسیری آزاد شدند و فقط هاشمیّان برای اسارت به شام برده شدند.(۲) 📚 منابع: ۱. الوقایع الحوادث: ج۴ ص۱۱۴ ۲. ابصارالعین في انصارالحسین(ع): ص۱۳۳
🍃🏴 شرح عشق و دلتنگی 🏴🍃 گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع) تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع) می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع) پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت- آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع) دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش... بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع) جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع) مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع) جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت: راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع) سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 در محکومیت اهانت به پیامبراکرم(ص) 🏴🍃 در جهل، سرآمدی و بی مانندی از خشم ِ خدا به تارِ مویی بندی توهینِ تو شد باعث خشم زهرا(س) با دست خودت گورِ خودت را کندی شد عالَم و آدم به پیمبر(ص) مدیون شد قلبِ امام عصر(عج) آشفته و خون اعلام برائت مرا ثبت کنید در نشریۂ فرانسویِ ملعون با فکر پلید و شوم و خام آمده ای با فتنه و با کفرِ تمام آمده ای ما خاک درِ محمّدیم(ص) اما تو... از نطفۂ ناپاک و حرام آمده ای داده ست به باد، فتنۂ دشمن را یک ضربه زده! دو نیم کرده تن را رمزِ غضبِ علی(ع) جسارت به نبی ست(ص) آمادۂ ذوالفقار کن گردن را شد هر قدمش مسیری از راهِ نجات نامش به خدا خیرِ حیات است و ممات تا کور شود چشم أبوسفیان ها بر خاتم أنبیا محمد(ص) صلوات! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در غم شهادت مظلومانۂ 🏴🍃 -لطفا حقّ روضه ادا شود- شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد رفت دلتنگِ پدر! تازه نشد دیدارش داشت عادت به اذانِ علي اکبر(ع) امّا... بی برادر شده بود و غم دل شد یارش تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و شد رقیه(س) رمقِ هر نفس ِ تبدارش او علی(ع) بود و همین داغ برایش بس بود اینکه عمّه(س) سرِ بازار رسیده کارش یک نفر خنده زنان هستۂ خرما زد و رفت گفت با خنده که از روی سرت بردارش لرزه افتاد به پایش! چه چراغان شده بود دورِ دروازۂ ساعات و در و دیوارش مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانۂ شام چشم ِ گریان شدۂ تا به سحر بیدارش! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
بودند به زجر دادنِ تو مایل بستند به زنجیر دو پا را کامل میسوختی از تب و سوارت کردند بر یک شتر لنگ بدونِ محمل! @marziyehatefi
یک عمر چه بی منّت و سهل و ساده چشمت به منِ غمزده حاجت داده یاضامن آهو نظری آقاجان اینبار گره به اربعین افتاده! @marziyehatefi
هدایت شده از اشعار مرضیه عاطفی
یک عمر چه بی منّت و سهل و ساده چشمت به منِ غمزده حاجت داده یاضامن آهو نظری آقاجان اینبار گره به اربعین افتاده! @marziyehatefi