eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.6هزار عکس
34.7هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣از زندگی میتوان تعبیر دیگری داشت ! 🌼🍃نویسنده‌ای مشهور ، در اطاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت: 🌼🍃" سال گذشته ، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. 🌼🍃در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت ، "خدایا ، چه سال بدی بود پارسال !" 🌼🍃در این هنگام همسر نویسنده ، بدون آن که او متوجّه شود ، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌ زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند. 🌼🍃بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود ، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد. 🌼🍃نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید ؛ روی کاغذ نوشته شده بود: 🌼🍃"سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا ، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود ، رهایی یافتم. 🌼🍃سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. 🌼🍃حالا میتوانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون تر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم ، در نود و پنج سالگی ، بدون آنکه زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد ، بی آنکه در شرایط نامطلوبی قرار گیرد ، به دیدار خالقش شتافت. در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید. اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آنکه معلول شود زنده ماند. 🌼🍃" و در پایان نوشته بود ، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!" 🌼🍃نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد. ❣در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار میکند ، بلکه امتنان و شاکر بودن است که ما را مسرور می‌سازد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌@Masafe_akhar 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
4_5980901848427530802.pdf
1.54M
🛑رشته توییت و افشاگری جنجالی در مورد پول‌هایی که برخی‌ خبرنگاران و رسانه‌های اصلاح‌طلب از شهرداری گرفته‌اند! https://twitter.com/DTanhaei/status/1410580295376572418?s=20 @Masafe_akhar
❤️ علیه‌السلام فرمودند: ‌ 🍃 هرگاه از انجام کاری[که به خیر و صلاح تو است] ترسیدی خود را در آن بینداز زیرا ترس از آن کار، بزرگتر از خود آن کار است. ‌ 📖نهج البلاغه(صبحی صالحی) ص۵۰۱ ح ۱۷۵ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Masafe_akhar
🔆 ✍ سلطان به وزیر گفت: سه سوال می‌کنم اگر فردا جواب دادی، هستی وگرنه عزل می‌شوی. ▫️سوال اول: خدا چه می‌خورد؟ ▫️سوال دوم: خدا چه می‌پوشد؟ ▫️سوال سوم: خدا چه کار می‌کند؟ 🔹وزیر از اینکه جواب سوال‌ها را نمی‌دانست، ناراحت بود. غلامی فهمیده و زیرک داشت. 🔸وزیر به غلام گفت: سلطان سه سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار می‌شوم اینکه خدا چه می‌خورد، چه می‌پوشد‌ و چه کار می‌کند؟ 🔹غلام گفت: هر سه را می‌دانم اما دو جواب را الان می‌گویم و سومی را فردا! اما خدا چه می‌خورد؟ خدا غم بنده‌هایش را می‌خورد. 🔸اینکه چه می‌پوشد؟ خدا عیب‌های بنده‌های خود را می‌پوشد. و پاسخ سوم را اجازه بدهید، فردا بگویم. 🔹فردا، وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد. 🔸سلطان گفت: درست است ولی بگو جواب‌ها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ 🔹وزیر‌ گفت: این غلامِ من انسان فهمیده‌ایست، جواب‌ها را او داد. 🔸سلطان گفت: پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده. 🔹غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد. 🔸بعد وزیر به غلام گفت: جواب سوال سوم چه شد؟ 🔹غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کار می‌کند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر می‌کند و وزیر را غلام می‌کند. 🆔 @Masafe_akhar
روزمان را با آغاز کنیم 🤬هفت گام تا استاد شیطان شدن [سوره الزخرف (43): آيات 36 تا 37] وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36) و هر كه از ياد خداى رحمن روى گردان شود شيطانى بر او مىگماريم كه همراه و دمساز وى گردد. سياست گام به گام شيطان « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان» 1⃣ مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ »سوره طه /۱۲۰ 2⃣در مرحله دوم تماس مىگيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ» سوره اعراف /۲۰۱ 3⃣مرحله سوم در قلب فرو مىرود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ» سوره ناس /۵ 4⃣مرحله چهارم در روح مىماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»سوره زخرف/۳۶ 5⃣مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مىدهد. «حِزْبُ الشَّيْطانِ»سوره مجادله /۱۹ 6⃣مرحله ششم سرپرست انسان مىشود. «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا» سوره نساء /۱۱۹ 7⃣مرحله هفتم انسان خود يك شيطان مىشود. «شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ» ...سوره انعام/ ۱۱۲ امروز باید به کسی که به علت رد صلاحیت، رهبری را شماتت می کند حقیقتا لقب استاد شیطان داد ✍کارشناس قرآنی رجبعلی بازیاد @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه‌ای: هیچ‌کس نمی‌گوید این راه را ببندید، اینکه بی‌عقلی است! اما استفاده درست بکنید، دیگران دارند استفاده درست می‌کنند. @Masafe_akhar
🔅 امیرالمؤمنین علیه السلام: ✍️ بالإحْسانِ تُمْلَكُ القُلوبُ؛ 🔴 با نيكى كردن، دلها تصرّف مى‌شود. 📚 میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۶۴۱ @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | امام رضا دوستت دارم 💠 ویژه ایام زیارتی امام رضا (علیه‌السلام) 🎙 با مدیحه سرایی : عبدالرضا هلالی، ابوذر بیوکافی، سید علی مؤمنی، علی پور کاوه، میثم مطیعی 📆 سه شنبه ۱ تیر ماه ١۴٠٠ 📍شهریار، خیابان ولیعصر @Masafe_akhar
🔴 تعدادی از خاطرات جالب و تاثیرگذار استاد قرائتی! 💥دستگیره ظرف غذا: یک روز در منزل دیدم خانم دستگیره هایی دوخته که با آن ظروف داغ غذا را بر میدارند تا دست آدم نسوزد. ☘ آن ها برداشتم و به جلسه درس بردم وقتی خواستم به کسی جایزه بدهم به او گفتم یکی از این ۳ تا جایزه را انتخاب کن: یک دوره تفسیر المیزان ۳ هزار تومان پول نقد یا چیزی که که به آتش دنیا نسوزی. گفت: مورد سوم را بدهید. من هم دستگیره ها را به او دادم..! 💥درخت بدون میوه: کنار خانه ما باغی بود،‌ به پدرم گفتم: این همه درخت، یکی میوه نمی‌دهد! گفت: این همه آدم در این خانه زندگی می‌کنند یکی نماز شب نمی‌خواند! 💥برای قیامت: 🔰روزی از دوست مهندسم پرسیدم: برای قیامتت چه می‌کنی؟ گفت: هر پانزده روز یک‌مرتبه ماشینی کرایه می‌کنم و بچه‌های یتیم را به پارک بازی می‌برم و برایشان بستنی می‌خرم و پس از تفریحی چند ساعته برمی‌گردیم، من این کار را به‌حساب قیامتم گذاشته‌ام... 💥خاطره حاج آقا از فرزندشان: بچه‌ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست. گفتم: امروز می‌خرم. وقتی به خانه برگشتم فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟ گفتم: یادم رفت. بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده. 🔷بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم. گفت: بیسکویت کو؟ 🌾دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه‌ساله هم قبول ندارد! چگونه ما می‌گوییم خدا و رسول و اهل‌بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی می‌کنیم؟ 💥اهمیت همبازی و همرازشدن با فرزند: منزل یکی از محترمین تهران بودم، پسرش از منافقین فراری بود. پدر، عالمی وارسته و پسر، منافقی فراری!  درباره اینکه چطور شد پسرش اینگونه شد، گفت: به تربیت پسرم نرسیدم. از صبح زود تا آخر شب اینجا و آنجا سخنرانی و برنامه‏ های علمی و تحقیقی داشتم، ولی از فرزندم غافل شدم.  الآن چوبش را می‏خورم. همه اعضای خانواده در این غم می‏سوزیم که چرا باید جوانی از خانواده ما به این راه کشیده شود.  الآن می‏فهمم که حضرت علی‏ علیه‌السلام که فرمود: هرکس بچه‏ ای دارد، باید بچه شود یعنی چه. یعنی پدرها باید در خانه ژِست پدری را کنار بگذارند و با بچه‏ ها همبازی و همراز شوند. 🌾🌾🌾🌾🌸🌸🌸🌾🌾🌾🌾 @Masafe_akhar
1400-04-12(abedini).mp3
12.92M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: سیره حضرت موسی علیه السلام 🗓 شنبه دوازدهم تیر ماه ۱۴۰۰ 🗂 حجم: ۱۲ مگابایت @Masafe_akhar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 شرح حدیثی درباره عدالت براساس بیانات رهبرانقلاب: 🔸موفقیتِ «نظام اجتماعی» وابسته به عدالت است حسینیه امام خمینی در سالروز شهادت آیت‌الله بهشتی و روز قوه قضائیه، میزبان دیدار رئیس و مسئولان این قوه با رهبرانقلاب بود. بنابر رسم همیشگی که عبارتی قرآنی یا حدیثی متناسب با موضوع دیدار، زینت بخش حسینیه امام است، در این دیدار حدیثی از حضرت علی (علیه‌السّلام) بدین قرار نصب شده بود: «العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ العالَمِ». پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت به شرح این حدیث امیرالمؤمنین براساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته است: عدالت در نظام اجتماعی آن وقت اهمیت پیدا میکند که جایگاه آن را در نظام آفرینش درک کنیم. رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در حدیثی اینچنین فرمودند: «بِالعَدلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرض» یعنی «عالم و آسمان و زمین قائم به عدالت است.» ۸۱/۱۲/۱ «عدالت در بنیان عالم و آفرینش، نقش اساسی دارد؛ یعنی سنّت آفرینش، عدل است.» ۷/۴/۱۳۸۰ البته در این حدیث معنای عام عدل مدنظر است، «عدل همان معنای والا و برجسته‌ای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه‌ی حوادث دنیا وجود دارد، یعنی یک موازنه‌ی صحیح... معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن.» ۱/۱۱/۱۳۷۱ باتوجه به این مفهوم، حدیث اینچنین معنا می‌یابد که «آسمانها هم با همان اعتدال و عدالت و میزان بودن سر پا هستند.» ۱/۱۱/۱۳۷۱ در جامعه نیز همین قاعده جاری است: «نظام اجتماعی هم به عدالت وابسته است. اگر عدالت نباشد، هیچ چیز در جامعه نیست.» ۷/۴/۱۳۷۷ عدالت در شکل اجتماعی یعنی «توزیع عادلانه‏‌ی‌ امکانات موجود» ۸/۶/۱۳۸۴ علم و پیشرفت و امنیت باید باشد «اما جهت همه‌ی اینها، عدالت است. ثروت هست؛ اما باید عدالت در جامعه تضمین شود.» ۱۲/۵/۷۶ و اگر عدالت نباشد «امنیت هم در خدمت طبقه‌ی مرفّه و برخوردار و سوءاستفاده‌چی است... همه‌ی خیرات به یک طرف می‌رود.» ۷/۴/۱۳۷۷ درواقع «هر نظام اجتماعی اگر به دنبال این سنّت طبیعی و قانون الهیِ آفرینش حرکت کرد، ماندگار و موفّق و کامیاب است.» ۷/۴/۱۳۸۰ و در نقطه‌ی مقابل، حقیقت عالم این است که «ظلم نمی‌تواند استقرار پیدا کند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند.» ۱/۱۲/۱۳۸۱ البته عدالت باید در همه زمینه‌ها ترجمه‌ی عملیاتی و اجرایی شود و این نیاز دارد به اینکه یک مجموعه‌ای اجرای عدالت را در جامعه به عهده بگیرد، لذا «بنا بر دیدگاه الهی، در مجموع آفرینش، عدالت یک ریشه‌ی تکوینی و طبیعی دارد. چه مرجعی باید این عدالت را تضمین کند؟ قوّه‌ی قضاییّه.» ۷/۴/۱۳۸۰ پس وجود قوه‌ی قضائیه برای تضمین عدالت در جامعه ضرورت دارد و قوه‌ی قضائیه هم باید قدرت لازم و کافی داشته باشد: «اگر قوّه‌ی قضاییّه حضور نداشته باشد، یا قدرت نداشته باشد، یا شجاعت نداشته باشد، یا امکان کار نداشته باشد، یا خدای نکرده دچار ضعفهای داخلی باشد، مطلقاً در جامعه عدالت تضمین ندارد.» ۷/۴/۱۳۸۰ در مجموع باید گفت که سنت آفرینش، عدالت است و همه چیز متوازن خلق شده است. اگر جامعه‌ای طبق سنت تکوینی عدالت‌محور، به سمت توازن و اعتدال حرکت کرد، پایدار پیش خواهد رفت و اگر دچار انحراف از اجرای عدالت بشود، منطبق بر قوانین تکوینی، سرنوشتی جز نابودی ندارد. برهمین اساس است که می‌گوییم «برای عدالت، منتظر امام زمانیم.» ۱۲/۵/۱۳۷۶ و در راه رسیدن به جامعه‌ی عادلانه همه باید تلاش کنیم.
مرد کارگری (در نجف اشرف) بود که پدر پیری داشت، در خدمت گذاری او هیچ گونه کوتاهی نمی کرد، تا آنجا که آفتابه مستراح پدرش را خود می‌برد و منتظر می‌ماند تا خارج شود و او را به منزل برساند. او همیشه در خدمت پدر بود، جز شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله می‌رفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در مسجد نمی توانست در خدمت پدر باشد. ولی پس از مدتی ترک کرد و به مسجد سهله نرفت. از او پرسیدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک نمودی؟ در پاسخ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، آخرین شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد از ظهر زود حرکت کنم، نزدیکی‌های غروب به راه افتادم، مختصر راه رفته بودم، شب شد و من تنها به راه خود ادامه دادم. یک سوم راه مانده بود و هوا هم بسیار تاریک بود. ناگاه عربی را دیدم در حالی که بر اسب سوار است به سوی من می‌آید، با خود گفتم: این مرد راهزن است، حتما مرا برهنه می‌کند، همین که به من رسید با زبان عربی شروع به صحبت نمود و گفت: کجا می‌روی؟ گفتم: مسجد سهله می‌روم. فرمود: همراه تو چیز خوردنی هست؟ گفتم: نه. فرمود: دست خود را در جیب کن! گفتم: در جیبم چیزی نیست. بار دیگر با تندی این سخن را تکرار کرد. من دست خود را در جیب کردم، دیدم مقداری کشمش توی جیبم هست که برای بچه‌ها خریده بودم و در خاطرم نبود. آنگاه فرمود: اوصیک بالعود: پدر پیرت را به تو سفارش می‌کنم. (عرب بیابانی پدر پیر را عود می‌گوید. ) این جمله را سه بار تکرار کرد. سپس از نظرم ناپدید شد، فهمیدم او حضرت مهدی است و راضی نیست خدمت پدرم را حتی در شبهای چهارشنبه نیز ترک بنمایم. از این جهت دیگر به مسجد سهله نرفتم و آن عبادتها را ترک نمودم. 📚.بحارالانوار، @Masafe_akhar