✨برنامه ریزی
🌷شهید سید علی اکبر شجاعیان
☘️ عروسی برادر شهید حامد سرهنگ دعوت بودیم. علی اکبر آمد دنبالم. ماشین رنو داشت اما با یک دست رانندگی می کرد، آن هم در کوچه های باریک. تعجب کردم.
🍃می گفت: «باید خودم را برای همه شرایط آماده کنم.» آمدیم و یک دستم در جنگ قطع شد. باید از الان تمرین کنم تا ماشین را با همان یک دست کنترل کنم.
📚 تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، صفحه ۱۰۱
#سیره_شهدا
#شهید_شجاعیان
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✨کار کردن برای اسلام
🍃شهید سید علی اکبر شجاعیان جانشین گردان حضرت رسول (ص) بود. حاج حسین بصیر خیلی اصرار میکرد که فرماندهی گردان مستقلی را بپذیرد. او زیر بار نمیرفت. میگفت: «کار کردن برای اسلام ملاک است که همین جا دارم کار می کنم.»
☘️هر وقت صدای ماشین حاج بصیر را احساس می کرد، سریع از چادر خارج میشد که چشم در چشم هم نشوند و هر وقت هم حاج بصیر پشت بی سیم بود، به چادر کنار فرماندهی میرفت که بیسیم چی بگوید در چادر فرماندهی نیست. آخر سر هر دو در عملیات کربلای ده شهید شدند.
📚 تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا،صفحه۱۰۰
#سیره_شهدا
#شهید_شجاعیان
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir