✨مگه دانشگاه جای عکس مذهبی و روضه خوندنه؟
دکتر خیلی به حضرت فاطمه (س) ارادت داشت. میخواستیم تابلوهای با عنوان “یا فاطمة الزهرا” نوشته و به اتاقهای دانشکده نصب کنیم.
بعضی دانشجوها میگفتند: “این کارها جاش اینجا نیست”.
دکتر موافق نبود. میگفت: “اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با اهل بیت (ع) ضمانت کنیم”.
دکتر خیلی روی زمان کلاس حساس بود و اصرار داشت که ۹۹ درصد ۱۲۰ دقیقه را درس بدهد. اما روزهایی که به نام اهل بیت (ع) گره خورده بود، قاعدهاش فرق می کرد. روز شهادت حضرت زهرا (س) چند کتاب عربی و فارسی همراه خود آورده بود و نیم ساعت درباره حضرت صحبت کرد.
نمیدانم آن روز در ذهنش چه گذشت که شروع کرد با صدای بلند گریه کردن. های های گریه میکرد و ما هاج و واج دکتر بودیم و فقط نگاهش میکردم.
📚کتاب استاد؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری، نویسنده: فاطمه شایان پویا، صفحه ۱۴۹
#سیره_شهدا
#شهید_شهریاری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨اهل نماز اول وقت هستی؟
💠از ویژگی های بارز شهید شهریاری التزام به نماز اول وقت بود. فرقی نمی کرد خانه باشد یا دانشگاه، شهر باشد یا بیابان و کوه.
❇️برش اول:
🌾سه شنبهها همراه دکتر و برخی دوستان فوتبال میرفتیم. یک بار موقع رفتن، دکتر هندوانه ای خرید تا بعد از فوتبال بخوریم. وقتی فوتبال تمام شد، ما دویدیم سمت هندوانه؛ اما دکتر با همان لباس ورزشی در زمین چمن شروع کرد به نماز خواندن.
❇️برش دوم:
🌾بارها اتفاق افتاده بود وقتی کوه بودیم؛ وقت اذان، به نماز میایستاد؛ آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت اذان تا نمازش را بخواند.
📚شهید علم؛ دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات؛ تهیه و تنظیم: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی،صفحه ۳۴_۳۳
#سیره_شهدا
#شهید_شهریاری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✨سختگیری علمی
🍃استاد با همه مهربانی هایش، نسبت به کلاس درس خیلی حساس بود. معمولا ۹۹ درصد زمان کلاس را درس می داد. بعضی مواقع زمان کلاس به دو سه ساعت می رسید.
اگر دانشجویی که شاگرد استاد نبود، تقاضای حضور در کلاس درس ایشان را داشت، با روی باز استقبال می کرد؛ اما شرطی داشت. همان اول کار اتمام حجت می کرد که باید جلسات درس را منظم شرکت کنند و آخر ترم هم امتحان بدهند.
☘برش اول:
نسبت به شاغلین و متأهلین خیلی سخت گیر بود. میگفت: «کسی که دانشجو شده جای یک نفر دیگر را اشغال کرده؛ اگر کسی به خاطر تأهل یا اشتغال می خواهد از درسش کم بگذارد، کنار بگذاردش بهتر است. »
✨یک بار سر کلاس گفتند: «همه باید در کنفرانس امسال شرکت کنند، حتی اگر مقاله نداشته باشند. باید با مسائل و حوزه های مختلف این رشته آشنا شوید. »
⚡️یکی از خانم های شاغل و متأهل گفت: «من نمی توانم در کنفرانس شرکت کنم. » دکتر هم گفت: «اگر کسی نمی تواند بیاید، درسش را حذف کند و سر کلاس نیاید. »
💫هنوز استاد از کلاس خارج نشده بود که صدای گریه خانم بلند شد. دکتر گفت: «خانم! شوخی کردم. » بعدا خانمش را فرستاد تا از دلش در بیاورد.
☘برش دوم:
خیلی از اساتید نسبت به غیبت دانشجویان حساس نبودند و حتی مسئولیت شان را هم کمتر میدیدند. اما استاد این طور نبود. بعضی مواقع که می رفتم اصفهان. وقتی کمی دیر میکردم. زنگ می زد که کجا ماندی؟ چرا نیامدی؟
📚 استاد؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. صفحه ۴۷-۴۸
#سیره_شهدا
#شهید_شهریاری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بزرگداشت ائمه معصومین (ع)
🌷شهید مجید شهریاری
🍃استاد شهریاری زمان تولد ائمه علیهم السلام، همیشه در اتاقش شکلات داشت و به ما تعارف میکرد.
☘️یکبار که شکلات تعارف میکرد، پرسیدم: «استاد به چه مناسبتی؟» گفت: «تولد امام هادی.»
💫با اینکه همه ائمه مقامشان با هم یکسان است و یک نور واحد هستند؛ ولی دانشکده این را رعایت نمیکرد. مثلاً برای تولد حضرت علی علیهالسلام کلی شیرینی و شربت و گل پخش میکرد، ولی برای میلاد بقیه ائمه کاری نمیکرد.
🌾دکتر اما میگفت: «اینقدر تنی و ناتنی نکنید. بهعنوان کسی که اعتقاد داره، لااقل شکلات پخش کنید که همه بفهمن تولده.»
📚 استاد؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا،صفحه ۱۵۳-۱۵۲
#سیره_شهدا
#شهید_شهریاری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir