💫سرکشی یه خانواده شهدا
☘علی آقا بعد از عملیات والفجر ۲، رسم سرکشی به خانواده شهدا را راه انداخت. دیگر همه بچه ها میدانستند بیشتر و پیشتر از خانواده خود، باید از خانواده شهدا دلجویی کنند. خودش با عصا جلو میافتاد و بقیه بچهها پشت سرش. کلامش در خانه هر شهید تکراری بود: «شهادت حق شهید شما بود. اگر میماند از عدل و فضل خدا دور بود. دعا کنید ما هم به راه آنها وفادار بمانیم.»
🍃این سرکشی ها به همدان محدود نشد و به شهرهای دیگر استان سرایت پیدا کرد.
🌷برش اول:
بعد از عملیات والفجر پنج آماده رفتن به خانه شهدا شدیم. علی آقا گفت: «اول خانواده شهدای متأهل. » رفتیم خانه شهید احمدی پور. قنداقه فرزند شهید را دست علی آقا دادند. سرش را گذاشت روی قنداقه و آرام آرام شروع کرد به گریه کردن. وقتی سرش را برداشت، پارچه سفید قنداقه خیس اشک هایش بود.
🌷برش دوم:
رفته بودیم شهر رزن. دیدار پدر و مادر شهید. در بین صحبت ها پدر شهید گفت: :ما که توفیق دیدار امام خیمنی (ره) را نداریم. تلویزیونی هم نداریم که گه گاه چهره امام را از تلویزیون ببینیم.» بعد از صحبت هایی پدر شهید علی آقا غیبش زد. می خواستیم از رزن خوارج شویم که علی آقا با تلویزیونی در دست برگشت. رفته بود تلویزیون خانه خودشان را از همدان آورده بود برای پدر شهید.
راویان: شهید علی خوش لفظ، اکبر امیر پور و قاسم بابا نظر
📚 دلیل؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، صفحات ۹۴ و ۱۰۸-۱۰
#سیره_شهدا
#شهید_چیتسازان
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte