eitaa logo
مسار
334 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
539 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
😂 بخند تا بخنده ❣شوخی و خنده در زندگی زناشویی عامل مهمی است و باعث می‌شود در خانواده روحیه افراد تغییر کند و با یک شوخی بجا و آگاهانه محیط خانه به محیطی شاد تبدیل شود و اگر شوخی آگاهانه و بجا نباشد ناراحتی بین افراد را بیشتر می‌کند. ✳️ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: المؤمن دعب لعب والمنافق قطب غضب؛ مؤمن شوخ و بامزه است ومنافق اخمو و ترشرو است. 📚تحف العقول، ص۴٩ 🆔 @tanha_rahe_narafteh
✍️بهترین یاری رسان 🌼با صدای جیک جیک گنجشک ها و پرتوهای طلائی رنگ خورشید که از گوشه پرده راه باز کرده بود و صورتش را نوازش می داد، از خواب بیدار شد. چشمانش دور تا دور اتاق را زیر نظر گذراند و به جای خالی فاطمه رسید. با عجله پتو را به کناری زد و با پشت دست، چشمان خواب آلود خود را به آرامی ماساژ داد. به لبه تخت خود را کشاند و به بدنش کش و قوسی داد و دستانش را در هوا آویزان کرد تا کمی از گرفتگی عضلات کم شود 🍀از جایش بلند شد و خواست دستگیره در را بگیرد که زودتر از او فاطمه دستگیره را به طرف پایین کشید و در را باز کرد، با دیدن محمد لبخندی دلنشین به رویش پاشید و گفت: اِ محمدجان تو بیداری؟ صبحانه آماده است تا وقت هست و دیرت نشده بریم صبحانه. چه می چسبه صبحانه دو نفره! 🌺صدای خنده فاطمه، محمد را به وجد آورده بود، لُپ فاطمه را گرفت و کشید: همین ناز و کرشمه هات من و کُشته . عزیزمی. فاطمه دست محمد را گرفت و به طرف آشپزخانه کشان کشان می‌برد و محمد از کارهای فاطمه خنده اش گرفته بود. چه خبرته؟! از بس من و می‌خندونی بچه‌ها بیدار می‌شن‌هااااا. 💦محمد آبی به صورتش پاشید و نیت وضو کرد تا نور مهمان دلش شود. همان طور که با حوله صورتیِ گُل دُرُشت، قطرات آب را از صورت خود خشک می کرد؛ به طرف سفره ای که با گُل های نرگس زینت داده شده بود رفت، به چهره شاد و نورانی فاطمه نگاه کرد... 🌸بسم الله الرحمن الرحیم گفت و اولین لقمه پنیر و گردو که آماده کرده بود به طرف دهان فاطمه گرفت. فاطمه دهانش را باصدای بچه گانه باز کرد و با سرعت نور آن لقمه را از دست محمد قاپید و به به و چه چه اش به هوا رفت. خنده شیرینی به لب‌های غنچه محمد نشست و در دل به خود گفت: خُب همین میشه که تو اداره همکارها غبطه من و می‌خورن و اسم من و میذارن بُمب شادی... ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️ 🔹قال الإمام الصّادق علیه السلام : « ...سَعیدهٌ سَعیدهٌ امراهٌ تُکرِمُ زَوجَهَا و لاتؤذِیهِ و تُطِیعُهُ فی جَمیعِ أحوالِهِ» 🔸امام صادق علیه السلام فرمود: «... خوشبخت است، خوشبخت آن زنی که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از وی فرمان برد.» 📚بحار الأنوار، ج۷۶، ص۳۵۴، ح۲۱ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌹 به:خدای مهربان🌸 ✨ سلام بر پروردگار عالم و مقتدر 🌸خدای خوبم در قرآن به حق الناس خیلی توجه کرده‌ای و آن را مهم خوانده‌ای. 🌿 می‌خواستم بگویم که مگر حق‌الناس جز این است که: 🌺 وسیله‌ی نقلیه‌ات را در جای مناسب پارک کنی؟ مثلا در پیاده‌رو پارک نکنی. 🌺 آبرو و حیثیت افراد را به بازی نگیری و مسخره نکنی. 🌺 درباره‌ی دیگران حرف‌هایی بزنی که از صحت آنها مطمئن باشی. 🌺 حرف‌های کسی را بدون اجازه نشنوی و آن را منتشر نکنی. 🌺 درباره‌ی کسی چیزی را نگویی که حقیقت ندارد. 🌺اسرار دیگران را بین مردم فاش نکنی. 🌺هرجا قوانین وضع شده و برای عموم مردم اجرا می‌شود، تو قوانین را نقض نکن. مثلا قوانین راهنمایی و رانندگی. در مسیری که اجازه فقط مخصوص وسایل نقلیه خاص است تردد نکنی برای این که زودتر به مقصد برسی. 🌺جایی که همه داخل صف ایستاده و منتظرند، نوبت را رعایت کنی. و... 🌺از همه مهم‌تر این که وقت و نیروی باارزش دیگران را نگیری. 🌺اگر مسئولیتی قبول کردی تا پای جان آن را به نحو احسن انجام بدهی تا شرمنده دیگران نباشی. 🌷 خدایا از این مصادیق زیاد است و توان شمارش نیست. 🌿خودت کمک کن که حق مردم را رعایت کنیم تا در آخرت شرمنده نباشیم و در آتش خوار و ذلیل کننده‌ات گرفتار نشویم. 🌟 آمین یا رب العالمین 🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼 ارتباط با ادمین: @taghatoae ادمین تبادل: @tajil0313 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌾آقای جود و بخشش 🔳آقای من ای جوادالائمه تو آقای جود و بخششی ▪️تو نوردیده رضایی، تو عشق عمه ات معصومه جانی 🔲به گفته پدربزرگوارت تو مولود پربرکتی تو نوری، صفائی، عزیز مصطفایی تو جلوه ای از محبت خدایی ▪️برای اهل زمین و آسمان تو مظهر عطا و بخشش خدایی 🏴امام جواد علیه السلام می‌فرمایند: هر که به غیر خدا رو کند خدا او را به همان واگذارد. 📚بحارالانوار،ج۷۵،ص۳۶۳ علیه السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
⚫️ معنیِ توحید 🏴سلام معنیِ توحید یا امام جواد سلام مَاْمَنِ امیّد یا امام جواد مدینه نور گرفت از جمال زیبایت تویی عشیره ی خورشید یا امام جواد گدا گرسنه نخوابید در مدینه شبی ز بسکه جود و عطا دید یا امام جواد تمام شهر درِ خانه ات دخیل شدند همینکه نام تو پیچید یا امام جواد 🏴مدینه خشک نبود و، همیشه باران هم به ربّنای تو بارید یا امام جواد تمام جود و عطا را از اولِ خلقت خدا به نام تو بخشید یا امام جواد نقاب چهره ی تو لحظه ای کنار کشید به عرش نورِ تو تابید یا امام جواد به علمِ‌ کودکیت دشمن تو ایمان داشت سوال از تو که پرسید یا امام جواد بمیرد آنکه به سن جوانی از ره کین بساط عمرِ تو برچید یا امام جواد 🥀تمام جسم تو از گریه‌ی جگر خون شد ز هم درونِ تو پاشید یا امام جواد تو زهر خوردی و پشت در، ام الفضل به حال و روز تو خندید ،یا امام جواد رضا باقریان امام جواد علیه السلام تسلیت 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠آیا شما هم در چنین مواقعی عصبانی می‌شوید؟ ✅بچه‌هایی که در اجتماع بیشتر کتک می‌خورند، گریه می‌کنند و خود را ضعیف می‌دانند بچه‌هایی هستند که در محیط خانه کمتر حق دفاع از خود داشته‌اند. 🔘وقتی فرزندتان اشتباهی می‌کند، سریع عصبانی نشوید به جای آن به فرزند خود اجازه دهید از خود دفاع کند و توضیح دهد چرا این اشتباه را انجام داده است. 🔘چنین کاری حتی تا حدودی به او کمک خواهد کرد که متوجه اشتباه خود شود. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍دلتنگی 🌼زهرا دلتنگ بود. نمی‌‌دانست چطور خودش را سرگرم کند. هر چه فکر کرد راهی به ذهنش نرسید. 🍃مادرش که در آشپزخانه مشغول پخت و پز بود، کلافگی او را دید. دستش را گرفت. او را کنار خودش نشاند. 🌸_چی شده مادر، چیزی می‌خوای؟ 🌺_نه. ☘_ مادر، خب چی‌ شده؟ 🌼_دلم گرفته. 🍃مادر همه چیز دستش آمد. 🌺_ راستی یادم رفته بود، پاشو تا با همدیگه خونه‌ی معصومه خانوم بریم با دختراش بازی کنی. 🌼در راه بستنی خریدند و به خانهٔ معصومه خانوم رفتند. چند ساعت بعد، وقتی به خانه برگشتند، زهرا شاداب از همنشینی با گروه هم‌سن و سال و حرف زدن با مادرش، تمام غصه‌اش را فراموش کرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از : میرآفتاب به: خالق خوبم خدای مهربانم چقدر راحت و به زبانی که برای‌ همه قابل درک باشد باب سخن با بندگانت را گشودی. در سوره مبارکه حج آیه۴ فرموده‌ای : كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ؛ بر شيطان نوشته و مقرّر شد كه هر كس ولايت او را بپذيرد، قطعاً او را گمراه مى‌كند و به آتش سوزانش مى‌كشاند. خودت سرپرست همه بندگانی، ولی کسانی را که شیطان را به عنوان ولی و سرپرست خود انتخاب کرده‌اند، بیم داده‌ای که اگر شيطان را انتخاب کنید، او شما را به گمراهی می‌کشاند و گرفتارتان می‌کند. عجب خدایی داریم؛ در کمال رحمانیت. خدایی که اختیاردار عالم است. اختیار هدایت و ضلالت بشر را به عهده خود بشر گذاشته است. 🌼🍀🌼☘🌼🍀🌼☘🌼🍀🌼☘ 🆔 @parvanehaye_ashegh
✍️پیوند دو معصوم 🌼 جشن ازدواجی به این زیبایی، دنیا به خود ندیده. جشن دو نور ، جشنی پر از سادگی و صفا و صمیمیت، پیوند دو معصوم. 🌸چشم آسمان و آسمانیان هم به چنین جشنی، دوخته شده. عرش هم با همه ی عظمتش، به تماشا نشسته. 🌺دل مشتاق عرشیان و فرشیان، عشقی به این پاکی ندیده. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨پیوند آسمانی 💞خانه‌ای به اندازه آسمان، میهمان گام‌های مرد و زنی می‌شود که تمام جهان، بسته گام‌های صبورشان خواهد شد! 💞 و تاریخ تازه از همین لحظه آغاز خواهد شد و ملایک تا ابد در سجده جاودان خود خواهند ماند! حالا لحظه آغاز ابدیت است . 🎊پیوند حضرت علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️هلهله و شادی فرشتگان 🍀ای آسمان و آسمانیان از آن بالا چه دیده اید که چنین شادی و شعف وجودتان را پر نموده؟ کدامین جشن و سرور، ستاره های آسمان را بی شمارتر و ماه را پر نورتر از هر شب کرده ؟ 🌼خانه ای حقیرانه، به روی چه کسانی اینچنین بال گشوده؟ و بی صبرانه منتظر آن هاست. به احتمال زیاد جشن ازدواج ماه و خورشیده، که هلهله و شادی فرشتگان دیدنی شده. 🌺جشن پیوند کدامین دو کبوتر عاشقه که همه چیز به وجد آمده؟ لبخند به لبِ پاک احمد، چه شیرینه. پیامبر است که دستان پاکِ دخترش را به دستان پرنور حیدر کرّار سپرده. علی است، که همطراز فاطمه است و فاطمه است که لایق علیست. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️حضرت کوثر، فاتح خیبر 🌼عرش خدا، غرق نور و شادیه جشن ازدواج فاطمه و علیه 🍀فاتح خیبر، داماد پیمبره حضرت کوثر، عروس حیدره 🌸جشن دو نور ازلی، آمده بر همه عرشیان و فرشیان، مبارکه 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍عشق 🌸عشق سراسیمه اوج می‌گیرد و لبخند مهمان لبها می‌شود. 🌺قلب فاطمه از تاب محبت علی بی‌تاب اما با سنگ چند زن سنگ دل شکسته است. ☘اشک از گوشه‌ی چشمش باریدن گرفت و پدر، آن مهربان ازل، اورا صدا زد:«چی شده دخترم‌؟ به این وصلت راضی نیستی؟» 🌸_خدا می‌دونه که راضی ام پدر؛ اما زنها از فقر علی گفتن و اینکه چطوری راضی به ازدواج با او هستم؟!» 🌺پدر لبخند زد .چشم در چشم دخترش دوخت و با دستی به چانه‌ی او، سرش را بالا آورد، گفت: «می‌خوای بدونی علی چه محاسنی داره؟» ☘_البته پدر. 🌸_به آسمان نگاه کن. 🌺 تصویر هزار شتر که هرکدام باری سنگین از کتاب بر دوش دارند، پیش چشم زهرا نقش می‌بندد. ☘_دیدی دختر بابا هرکدام از این شتران هزار وصف از علی حمل می‌کنن و هیهات که به آخر برسن. 🌸فاطمه چشم از آسمان بر داشت و عشق به علی را روی لب زمزمه کرد و گفت : «راضیم به رضای خدا و پیامبرش. راضی ام به همسری علی» 🌺و عشق پایکوبان چرخید... 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸 بار الها در این روز پر برکت، برکت را روانه سفره‌های مسلمانان بفرما. در چنین روزی که روز نشاط اهل بیت علیهم السلام بوده است، نشاط و شادی را به خانواده‌های شیعیان بازگردان. 🌺بار الها چنان کن سرانجام کار، تو خوشنود باشی و ما رستگار. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✋✋سلام سلام سلام و شب بخیر اعضای خوب کانال ✋✋✋ 🎉🎉🎉براتون یک سورپرایز داریم🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 فکر می کنید چی باشه؟🤔 بللله🙃😁😁😀😀 📣📣📣مسابقه داریم،چه مسابقه‌ای؟ می‌پرسید چطوریه؟ 🧐 الان میگم😊😊 مسابقه به دو شیوه انجام میشه: 📣 ۱- هر کدوم از عزیزانی که بتونن بنر تبلیغی کانال‌مون رو منتشر کرده و تا تاریخ ۱۴٠٠/٠۵/٠۵ به بیشترین بازدید برسونند، بهشون جاااایزه میدیم. 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 🎁پس هر کس جایزه دوست داره، زود تشریف بیاره به این آیدی، ایشون شیوه کار رو براتون توضیح میدن. 👇👇👇 @hosssna64 ۲- از مطالب با هشتگ از فردا ۱۴٠٠/٠۴/۲۲ تا روز۱۴٠٠/٠۵/٠۵ ده سؤال چهار گزینه ای طرح میشه. یک روز فرصت پاسخ دهی بهتون میدیم. یعنی روز ۱۴٠٠/٠۵/٠۶ رو فرصت پاسخدهی دارید. شب عید غدیر پاسخ هاتون رو برای آیدی @taghatoae ارسال می‌کنید. ساعات پایانی روز عید غدیر نتایج هر دو مسابقه اعلام میشه. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨شکوفه چه زیباست اگر لطافت لبخند شکوفه را لطف آن خدایی بدانیم که هنوز از انسان نومید نیست. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨چطوری از شیطان فرار کنیم؟ 🌼یزد آن موقع کوچک‌تر بود. مردم بیش‌تر همدیگر را می‌شناختند. هرچه می‌شد همه جا می‌پیچید. محمد هم به خاطر درسش و هم برای خطش خیلی معروف شده بود. اسمش سر زبان‌ها افتاده بود. 🌷در یک روز دیدم دست‌هایش را حنا بسته. به مسخره گفتم «محمد! این دیگر چه کاری است؟» 🌟گفت «این طوری کردم که از شرّ این دختر مدرسه‌ای‌ها راحت شوم. بگویند اُمُّل است و کاری به کارم نداشته باشند.» 📚 یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون، نویسنده: محمد رضا پور،خاطره شماره ۱۴٫ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠خلوتی دو نفره ✅وقتی با همسرتان به مشکلی برمی‌خورید و می‌خواهید سر آن قضیه با او صحبت کنید، ابتدا سعی کنید به آرامی و بدون داد و قال مشکل‌تان را مطرح کنید. 🔘زمانی برای این کار انتخاب کنید که همسرتان حوصله و وقت کافی داشته باشد. 🔘در خلوت دو نفره و به دور از جمع مشکلتان را مطرح کنید. 🔘از جملاتی استفاده کنید که مانع از کوره در رفتن او‌ شوید. مثلا بگویید: خوبی‌های زیادی داری، اما یک مسئله جزئی باعث ناراحتی من شده است یا من به مشکلی برخوردم و می‌دونم که مثل همیشه مشکلم رو میتونی حل کنی. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍فیس و افاده 🕰تیک تاک ساعت میان هیاهوی سکوت نیمه شب مثل پتک بر سر نسیم می کوبید. دقیقه به دقیقه به ساعت نگاه می‌کرد ‌و عقربه‌ها را دنبال می‌کرد. پشت پنجره می رفت و به در خیره می شد. دلش مثل سیر و سرکه می جوشید. به گوشی خیره شد، تماس‌های بی پاسخ امیدش را به او بریده بود. به خودش دلداری داد:« میاد، دیر نکرده، حتما میاد.» 📚روبروی کتابخانه ایستاد، کتابی برداشت. شاید با خواندن کتاب دقایق زودتر بگذرند. خطوط مشکی را دنبال کرد، لابه لای خطوط مشکی ذهنش به بعدازظهر قدم گذاشت و خط اخم میان ابروهای نازک نسیم را عمیق کرد. ☀️خورشید از حیاط خانه هنوز پا بیرون نگذاشته بود که نسیم مانتو سبز و با لبه‌های ریش ریشش را پوشید و مقابل آینه ایستاد، کرم روی صورتش مالید و زیر لب غر زد: « باز باید فیس و افاده مادر و دخترو تحمل کنم . فیس و افاده طبق طبق ... » 🌸یکدفعه در آینه میثم را با اخم‌های گره کرده دید. میثم با صدای آرامی گفت:« نظرت درباره مادر و خواهرم اینه؟! واقعا که... » 🌺قلب نسیم لرزید ولی زبانش محکم چرخید:« بله نظرم همینه پرمدعا و پر از فیس و افادند جفتشون و خودتم خوب می دونی که حقیقت داره.» ☘میثم دندانهایش بر هم فشرد. انگشتانش را میان کف دستش فشرد. رعد وبرق وار مقابل نسیم ایستاد. جثه کوچک نسیم زیر سایه قامت و هیکل چهارشانه میثم لرزید. میثم فریاد زد:« پس بهتره خونشون نری و پسرشونم نبینی.» 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌸 به:خدای مهربان🌺 ✨ سلام بر رحمت بی‌منتها 🌟خدایا از این که امروز به من فرصت زندگی کردن دادی از تو ممنونم. ☘قول می‌دهم هر روز بهتر از دیروز باشم و تو را ناراحت نکنم. 🍃 به دیگران مهربانی کنم هر چند آنها به من اهمیت ندهند و جواب محبتم را با نامهربانی جواب بدهند. 🌱اگر پول داشتم، دست نیازمندی را بگیرم و به او کمک کنم. 🌿اگر عزیزی دلش گرفته بود، محرم رازش باشم و درد دلش را بشنوم. 🌻از تو یاد می‌گیرم همه‌ی خوبی‌ها را 🌟با کمک خودت، ای خوب بی‌انتها ❤️دوستت دارم. 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. 🆔 @parvanehaye_ashegh
💫فرصت دوباره 🌞بسم الله بلندشو به پیش برای زندگی تازه به پیش برای یک بار دیگر فرصت داشتن به پیش برای عاشقانگی... یک شروع دوباره و یک روز جدید به امروز خوش اومدی🌹 به پیش.... 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مدرسه جای چه کاریه؟ 🌺محمد جواد وقتی وزیر آموزش و پرورش شد، دیگر کمتر در خانه دیده می‌شد. می گفت: احساس می‌کنم ده میلیون بچه دارم که باید به همه‌شان برسم. 🌿به اکثر مدارس سرکشی می‌کرد؛ از شمالی‌ترین نقطه شهر تا جنوبی‌ترین‌شان. ☘می‌خواند و مشاوره می‌گرفت و سیاست‌های طاغوتی را تغییر می‌داد. گزارش‌ها را بررسی می کرد و طرح می‌داد. 🌱می‌گفت: مدرسه باید جایی برای یاد گرفتن دانش کاربردی باشد. باید جایی باشد که خلاقیت در آن رشد کند؛ نه اینکه مکانی برای سنجش حافظه بچه‌ها باشد. 📚 شهید باهنر، نویسنده: مرجان فولاد وند، صفحه ۴۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠پاداش نظم ✅با توپ و تشر و فریاد، بچه‌ها منظم نمی‌شوند؟ امتحان کنید، نتیجه عکس خواهید گرفت. 🔘بهترین راهکار این است که به محض اینکه کودکتان وسایلش را جمع کرد یا اتاقش را مرتب کرد، به او پاداش بدهید. 🔘پاداش، منظور پاداش مادی مثل جایزه و خوراکی نیست. بهترین پاداش، تشویق و تعریف کردن از کودک است. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍اول مامان جون 😊محمد با چشم های سبزش، به صورت سفید و چروکیده مادرش نگاه کرد. مادر، لثه هایش را روی هم سابید و قربان صدقه محمد رفت:«مادر مواظب خودت باش...» 🐥مینا میان بابا محمد و مادر بزرگ نوک پا بلند شد، عین طوطی تکرار کرد:«بابا! برم؟ بابا...» 🐇 اما کسی به حرف هایش توجهی نکرد. مانند خرگوش از جایش پرید تا او را ببینند و دوباره گفت:«بابا! بابا...» 😠محمد اخم هایش را درهم کرد، با چشم هایی خط و نشان کشان، به مینا خیره شد و با صدایش دل مینا را لرزاند، گفت:«هیچ وقت وسط حرف بزرگ ترها نمی پری، فهمیدی؟» 😔 مینا سرش را پایین انداخت. چیزی درونش خرد شد و لبه های تیزش به قلبش نیشتر زد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌹 به:شهیدبهشتی🌹 ✨سلام بر تو ای شهید بزرگوار 🌹 شنیده ام که درباره کار معلمان گفته ای که معلمان باید در قبال حقوقی که می‌گیرند ، احساس مسئولیت داشته باشند و منظم کار کنند. 🌱من آن روزها را درک نکرده‌ام و نمی‌دانم که اوضاع آموزش و پرورش چگونه بوده است. 🌿اما باید بگویم امروزه معلمانی که دغدغه ی تربیت درست بچه ها ی مردم را داشته باشند خیلی کم هستند. 🌱 متاسفانه معلم ها و شاید مدیرانی پیدا می‌شوند که به این مسئله زیاد اهمیت نمی‌دهند. در صورتیکه باید دانش آموزان خود را مثل فرزندان شان دوست داشته باشند و آنها را در هر زمینه‌ای راهنمایی کنند. 🌷بلکه بعضی از آنها که شاید ناآگاه هم باشند در مدارس نقشه هایی را اجرا می کنند که دشمن خبیث ما آن را طراحی کرده است. 🌟کاش در قبال مسئولیت هایی که قبول می کنیم متعهد و دلسوز باشیم. 🌿 کاش.. 🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼 ارتباط با ادمین: @taghatoae ادمین تبادل: @tajil0313 🆔 @parvanehaye_ashegh
✍️صبحی به زیبایی طلوع خورشید 🌇پروردگارا در این صبح زیبا 🌼دلی پر از مهر و بخشش، زبانی گره گشا و نیتی خالصانه به ما عطا کن 🌺به گونه ای که آرامش را به زندگی خود و دیگران، تزریق کنیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨تا حالا مجانی تدریس کردی؟ 🌹شخصی پیش شهید بهشتی آمد و گفت: می خواهم در مدرسه رفاه رایگان تدریس کنم. شهید بهشتی با لحنی ممزوج از شوخی و جدی گفت: ما معلم رایگان نمی خواهیم. شما جای دیگر تدریس کنید و هزینه اش را هدیه کنید به این مدرسه. 🌼معلمی که رایگان تدریس می کند، اگر چند دقیقه دیر سر درس بیاید نمی شود بازخواستش کرد. 🌷بعد خندیدند و گفتند: ما پول خوب می دهیم و نظم و کار خوب هم می خواهیم. راوی: کاظم سلامت 📚 عبای سوخته، نویسنده: غلامعلی رجائی، صفحه ۴۰٫ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠تفریح والدین ✅مادرها و پدرها هم مثل بقیه اعضای خانواده، احتیاج دارند تا به تفریح بروند و با دوستان و گروه همسالان حشر و نشر داشته باشند. 🔘برای جلوگیری از افسردگی در سنین بالاتر، خوب است چنین برنامه‌هایی برایشان بچینیم و شرایط را مهیا کنیم تا آنها بتوانند این کار را انجام دهند. 🔘خوب است گاهی دستشان را بگیریم و دوستانه و بدون تنش، به محافل دوستانه، زیارتی یا تفریحی برویم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️کار واجب 🌇 احمد نگاهی به آسمان انداخت خورشید در حال برداشتن اشعه های طلایی اش از سر زمین بود، آهی از ته دل کشید و به جای خالی دانیال نگاه کرد. دیگر به کارهایش عادت کرده بود؛ ولی هر بار دلش از بی توجهی ‌های او سنگین می شد و غصّه گلویش را می فشرد ؛ اما غرور مردانه اش اجازه جاری شدن اشک‌‌هایش را نمی داد. 🌺به یاد یک ساعت پیش افتاد که به پسرش دانیال گفت: «دانیال پسرم برو سر کوچه 3 تا نون بگیر، نون نداریم.» دانیال مثل همیشه با بی اعتنایی به حرف پدرش گفت: «بابا کار واجب دارم نمی تونم. می دونی تو فرهنگسرا کلی کار سرم ریخته.» 🌼پدر نگاه عمیقی به چشمان عسلی پسرش انداخت و در دل به حال خود تأسف خورد که چنین پسری با این افکار غلط نصیبش شده، با خود می گفت: «دلم خوشه فرستادمش فرهنگسرا . من موندم چی به اینا یاد می دن؟! باید یک روز با استادش حرف بزنم.» ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️ 🔹قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُقالُ لِلعاقِّ : اِعمَل ما شِئتَ مِنَ الطّاعَةِ فَإنّي لا أغفِرُ لَكَ. 🔸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به نافرمانِ پدر و مادر گفته مى‌شود: هر اندازه مى‌خواهى ، طاعت به جاى آور كه من، تو را نمى‌آمرزم. 📚حلية الأولياء، ج۱٠،ص۲۱۶ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: ولایت به: یگانه هستی بخش خدایا با تمام توانم دارم برای رضای تو کار می‌کنم. اما نمی‌دانم چرا گاهی اوقات خسته می‌شوم. تحملم کم می‌شود. خدای مهربانم خودت به من قوت بده تا بتوانم یاری دهنده دیگران باشم. نگذار زود خسته شوم و جا بزنم. خدایا دستم را بگیر. 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. 🆔 @parvanehaye_ashegh