🌸🍂فريادرس بشريت کیست؟
پيامبر اكرم صلي اللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«يخرج المهدي في امتي يبعثه الله غياثاً للناس؛ حضرت مهدي در امتم قيام میكند و خداوند او را برای فريادرسی مردم میفرستد.»
📎الحاوی للفتاوی، سيوطی، ج۲، ص۱۳۲؛ بحار، ج۵۱، ص۸۱
◆◆نكتهها:
1.📌پيشگويی خروج و قيام حضرت مهدی علیهالسلام حدود دو قرن و نيم قبل از ميلاد ايشان (يخرج المهدی)
2.📌از اصول و فعل الله بودن قضيه حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه (يبعثه الله)
3.📌او برای فريادرسی و نجات میآيد، نه كشتن (غياثا للناس)
4.📌كار امام مهدی عجلاللهتعالیفرجه جهانی و موضوع كارش تمام بشريت هستند (للناس) برای او نجات و هدايت و سعادت انسان مهم است شرقی باشد يا غربی ، سفيدپوست باشد يا سياه پوست، شيعه باشد يا غيرشيعه.
📚اقتباس از:
حديث انتظار، مجموعه كتابهای تبليغ معارف مهدوی، ص۱۱۰
#مهدوی
#حدیث
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 نسل مهدوی
✅ پدر و مادر باید فرزند خودشان را در مقابل شبههها و انحرافات فکری آماده کنند.
🔘 در حقیقت اگر فرزند را با معارف اسلام و احادیث مهدوی آشنا کنند و آموزش بدهند، این آمادگی در او شکل میگیرد.
🔘بنابراین توانایی رویارویی با انواع شبهه ها را دارد. چون جواب آنها را میداند.
✅ والدین نقش مهمی در تربیت نسل مهدوی دارند.
#مهدوی
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ یک اشتباه
🍂صدای نالهاش اتاق را پر کرد. قاسم با صدای لرزانی گفت:«بهاره چیه؟»
🍁_خیلی درد دارم.
🍃_ آماده شو ببرمت بیمارستان.
🎋قاسم سریع لباس پوشید. رفت تا ماشین را آماده کند. بهاره آهسته آهسته قدم بر میداشت. از شدت درد می ایستاد و دست به دیوار میگذاشت. قاسم از ماشین پیاده شد. دست بهاره را گرفت. او را کمک کرد تا سوار شود.
⚡️قاسم در محوطه بیمارستان توقف کرد. بهاره را با برانکارد به اورژانس بردند. دکتر بهاره را معاینه کرد. برای عکس برداری فرستاد. وقتی آزمایش و عکس ها را دید. دستور داد بهاره فردا صبح ساعت 8 برای جراحی آماده باشد. به همین خاطر بهاره همان روز در بیمارستان بستری شد.
☘ قاسم با چهرهای نگران از بهاره خداحافظی کرد. سالن انتظار بیمارستان لحظه به لحظه شلوغ تر میشد. قاسم از ساعت 7 صبح در سالن انتظار بود. به ساعت مچی قهوهای رنگش نگاه کرد. زیر لب با خودش حرف زد. از دلشوره بلند شد به سمت پرستار رفت: «حال بیمار، خانم علیزاده چطوره؟»
🌸_به هوش اومده، از ریکاوری میارن تو بخش.
🌾چشم های قاسم به صورت رنگ پریدهی بهاره دوخته شد. اما بهاره از شدت درد و عوارض بیهوشی بیحال بود.
🌺قاسم دسته گل زیبایی را روی میز کنار تخت بهاره گذاشت. عطر گلها در اتاق پیچید.
🌱قاسم به یادش آمد. بهاره آخرین ترم دانشگاه در رشته تربیت بدنی را میگذراند که عقد کردند. همزمان با شروع زندگی مشترکشان بهاره در آموزش و پرورش استخدام شد. بهاره مربی ورزش، دو شیفت کار میکرد و بسیار فعال بود.
🔘یک مرتبه از صدای ناله بهاره، به خود آمد. قاسم همچنان نگران، نگاهش به بهاره بود .دکتر وارد اتاق شد. پرستار از همراهان خواست تا از اتاق بیمار خارج شوند.
🍁ناگهان قاسم فریاد بهاره را شنید: «نمی تونم پاهام رو تکون بدم.»
🍂قاسم در اتاق را باز کرد. سراسیمه سمت بهاره رفت: «چی شده؟ نمیتونی پاهاتو تکون بدی ... وای خدای من!»
🍀دکتر سعیکرد بیمار و همراهش را آرام کند: «نگران نباشید چند روزه دیگر بهتر میشه.»
🎋روزها ... هفتهها ... ماهها گذاشت. اما بهاره دیگر نتوانست روی پاهایش بایستد. بعد از مدتی پزشک دیگری گفت تشخیص اشتباه، باعث معلولیت شده است.
❄️ بهاره سالها روی ویلچر نشست. قاسم خودش از بهاره مراقبت میکرد اما یک روز به بهاره گفت:«زن بگیرم تا کمک حال تو بشه، بچهای هم داشته باشیم؟» اشک در چشمان بهاره حلقه زد و لبانش به آرامی لرزید.
#داستانک
#مناسبتی_روز_جهانی_معلولین_۱۲ آذر
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: افراگل
به: قطب عالم امکان
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ فى آناءِ لَیْلِكَ وَاَطْرافِ نَهارِكَ
🍁 مولا جان شنیدم آیتالله بهجت(ره) به یکی از دوستانش فرمودند : محضر امام رضا علیه السلام مشرف شدم حضرت فرمودند: مگر میشود کسی به ما پناه بیاورد و ما جواب ندهیم.
🌸 آقاجان خوب گدایی کردن بلد نیستم.
عاجزانه و مضطربانه شما را نخواستم.
ببخش ما را
☘ سیدی علت کوری یعقوب نبی معلوم است
شهر بی یار، مگر ارزش دیدن دارد...؟
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
ارتباط با ادمین: @taghatoae
🆔 @parvanehaye_ashegh
🍁بهترین آغاز
☀️میشود صبح به صبح قبل از طلوع خورشید بیدار شد. از بالای کوه، طلوع خورشید را ديد. لذت برد.
☕️چایی نوشید، چایی با طعمی متفاوت.
زندگی را با طلوع خورشید از نو شروع کنید.
غصه دیروز را نخورید.
🌻امروز متعلق به شما ست.
🌺🌺 بهترین را برایتان آرزو میکنم.
#صبح_طلوع
#به_قلم_سرداردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✅همسران بهشتی
❤️گاهی یک حدیث یا جملهی قشنگ که پیدا میکرد با ماژیک مینوشت روی کاغذ و میزد به دیوار.
بعد راجع به آن جمله یا حدیث زیبا حرف میزدیم.
هر کدام که هر چیزی فهمیده بودیم میگفتیم و جمله میماند روی دیوار و ذهنمان.
📚کتاب آقا مهدی، ص۶۷
#مهدی_زین_الدین
#سیره_شهدا
#عکسنوشته_باران
🆔 @tanha_rahe_narafteh
❇️ اهمیت سازش و تحمل در زندگی مشترک
🔸اگر دیدید همسرتان یک نقطه عیبی دارد -هیچ انسانی بیعیب نیست- و مجبورید او را تحمل کنید، تحمل کنید.
👈🏼 که او هم همزمان، دارد یک عیبی را از شما تحمّل میکند.
آدم عیب خودش را که نمیفهمد، عیب دیگری را میفهمد؛
✅ پس بنا بگذارید بر تحمّل
🔷 اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید اگر دیدید کاری نمیشود کرد، با او بسازید...
🎤رهبرمعظم انقلاب مدظلهالعالی
۷۸/۴/۹
#ایستگاه_فکر
#عکسنوشته_حسنا
#همسرداری
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍تصادف در مه
☘آبوهوا و سرسبزی روستای پدریاش بینظیر بود. نسیم خنک میانبرگهای درختان میوزید.صدای دلنشین پرندگان از دور دست شنیده میشد. باغها و خانههای قدیمی با سقفهای شیروانی بسیار چشمنواز و دیدنی بودند.
🌸علی صدای رودخانه و برخورد آب به تخته سنگها را خیلی دوست داشت. او با همسرش و ماهرخ نور زندگیشان آخر هفته راهی روستا شد.
🔥مادربزرگ برای درستکردن خمیر نان محلی صبح زود بیدار شد. وقتی تنور برای پخت نان آماده شد. ناگهان صدای جیغ و گریه به گوشش رسید. هرلحظه صدا بیشتر میشد. مادربزرگ با دلهره به دخترش مژگان که میدوید با فریاد گفت: «چی شده؟ »
⚡️_ داداش علی اینا تصادف کردن.
❄️مادربزرگ خمیر نان از دستش افتاد همراه مژگان دوید. طولی نکشید محلیها جلوی خانه جمع شدند. آنها با یکدیگر پچپچ می کردند؛ علی نزدیک روستا در جادهای خاکی و باریک بهخاطر مهگرفتگی تصادف کرده بود. ماهرخ از شیشه ماشین به بیرون پرتاب شده و همان لحظه فوت کرده بود. از داغ ماهرخ دل همهشان مانند نانهای در تنور سوخت.
🌾علی بعد از مدتی که حال جسمانیشان بهتر شد. به پروین پیشنهاد داد از مرکز بهزیستی بچهای بیاورند. پروین راضی نبود و به علی گفت: «من بهخاطر مشکلی که دارم می دونی که دیگه بچهدار نمیشم، خودت تصمیم بگیر. اگر هم میخواهی برای بچه دارشدن ...»
🌸علی نگذاشت پروین حرفش را ادامه دهد.
گفت:«بهتره به آوردن بچه از بهزیستی فکر کنی، نه چیزای دیگه ... »
☘علی به مرکز بهزیستی رفت و اقدامات لازم را انجام داد. یک روز صبح با هم به مرکز مراجعه کردند. مریم دخترک کوچک با موهای بافته شده، صورت سفید و چشمانی مشکی سوار ماشین شد به پروین سلام کرد. نگاهش به صورت پروین بود که گفت: «پدر و مادرم تو تصادف مردن» هیچکس رو ندارم. حالا بچه بهزیستی ام.»
🌺 پروین سر مریم را به سینهاش چسباند و گفت: «دیگه هیچوقت نگو هیچکس رو ندارم. تو خانواده داری.»
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
از: گمنام
به: امام مهدی عجلاللهتعالیفرجه
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
سلام بر امام منتظر
سلام بر یگانه و تنها و رانده شده و غریب
سلام یک یتیم به پدر واقعیاش که از او دور است.
سلام و درود بیانتهای خدا بر آخرین حجتش روی زمین
یک عمر زیارت عاشورا خواندیم و لعن فرستادیم به کسانی که امامشان را تنها و غریب گذاشتند و سخت ملامتشان کردیم، غافل از اینکه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
مهدی جان، توفیق معرفت و یاریت را خودت برایمان امضا کن.
اللهم عجل لولیک الفرج به حق ثارالله
🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
ارتباط با ادمین: @taghatoae
🆔 @parvanehaye_ashegh
✨ دیدمان به زندگی چگونه است؟
✨ باران که میبارد همه پرندهها به دنبال سر پناهند، اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتر از ابرها پرواز میکند.
✨این دید ماست که تفاوت را خلق میکند.
#عکسنوشته_میرآفتاب
#صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ فرزندت را دعا میکنی؟
✨فخر المحققین فرزنـد مرحوم علامه حلی از حیث ادب واخلاق و ملکات فاضـله امتیازی مخصوص داشـته است. علامه در برخی از نوشـتههای خود هر جا از فرزندش نام میبرد میگوید خداوند مرا فدای او گرداند.
🌹در آغاز
کتاب الفین که مشـتمل دو هزار دلیل در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیهالسـلام بوده، مینویسـد:«من به خواهش فرزنـد عزیزم محمـد که خداوند امور دنیا و آخرت او را اصـلاح گرداند، چنانکه او نیز نسـبت به پدر و مادر از هر گونه احترام و خدمتگزاری
مضایقت ندارد و امیدوارم که خداوند سـعادت دو جهان را به وی روزی کند، ... این کتاب را که موسوم به «الفین»
است املاء نمودم.»
#سیره_علما
#علامه_حلی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بهترین الگو برای فرزندان
📝سعی کنید با عمل و رفتار خود، بهترینها را به فرزندتان آموزش دهید؛ اگر بهترین کلمات و زیباترین احساسات دنیا را بر زبان جاری سازید، اما در عملتان خبری از آنها نباشد، فرزندتان درک میکند و میگوید: اگر کار خوبی است چرا خودشان انجام نمیدهند؟ همین سؤالات باعث خواهد شد تا سمت آن کارها نروند. پس سعی خود را بر این بگذارید که کارهای خوب و پسندیده را با رفتارهای خود به کودکان آموزش دهید. چون شما بهترین و نزدیکترین الگو برای آنها هستید.
📝خودتان الگوی خوبی باشید، اگر شما نماز عاشقانه و اول وقت بخوانید، مطمئن باشید فرزندتان نمازخوان میشود.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#عکسنوشته_آنسه
🆔 @tanha_rahe_narafte