#شهادت
#امام_صادق_عليهالسلام
آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو
عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو
بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو
ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو
تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی
تو امام راستینی،تو امام صادقی
خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است
خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است
کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است
طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است
نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند
بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند
حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است
پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است
یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است
در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است
خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده
مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده
می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت
شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت
جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت
بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت
اشک را مانند مادر می کنی آب وضو
آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو
فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم
شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم
دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم
بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم
کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم
چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم
بارها گفتی که اشک روضه ها مشکلگشاست
دردمندان گریه بر هر در بی درمان دواست
ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست
قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست
اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای
گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای
آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت
آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت
روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت
دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت
نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند
پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند
پیش پای ات اشک های همسرت افتاده است
جای جای این گذر بال و پرت افتاده است
تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است
رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟
ریسمانِ بی مروّتها اسیرت کرده است
ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است
بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند
بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند
تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند
ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند
سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها
عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها
گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد
پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد
طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد
دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد
دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود
معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#زمینه
#شهادت_امام_صادق_علیهالسلام
داره میـــگذره/ با خوشـــی ایـــن دقایقم
وقتـــی یه عمـــره نوکر/ آقا امام صادقم
من بـــدون شک/ زندگیـــمو میـــدم براش
همه جا گفتم و میگم/پدر و مادرم فداش
آرزوم ایـــنـه //حـــرمش واشه
بین صحناشم// روضه بر پاشه
((ای امان ای دل// ای امان ای دل))
________
چرخ زنـــدگیم/ اگـــه گـــرفته رنــگ و رو
نوکـــریِ دره خونـــش/ بـه ماها داده آبرو
واقفـــم به این/ داشتـــه هــوامون و زیاد
امام صادق هر دفعه /خرجیه کربلامو داد
مـــن در خـــونـــش// دارم آرامـــش
من دوسش دارم//خیلی میخوامش
((ای امان ای دل// ای امان ای دل))
________
میـــدونم اگـــه/ ایـــن دلـــم عـــمری عـــاشــقه
اگـــه امـــام حسینـــی ام/ بـانیش امام صادقه
خیـــلی داره دِیْـــن/ چـــشمای گـــریونم بـــهش
اگه حسین حسین میگم/ همه رو مدیونم بهش
من مسلمانم// از هـمین مکتب
فخرمه هستم//جعفری مذهب
((ای امان ای دل// ای امان ای دل))
نغمه : #رضا_شریفی
شعر: #مجـتبی_نـــامـــور
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شهادت
#امام_صادق_عليهالسلام
اف به قومی که به دست معجزه ایمان نداشت
حقشان است این چنین که سفره هاشان نان نداشت
خشکسالی لایق شهری ست که بعد از نبی
اعتقادی به دعای حضرت باران نداشت
آه باید این چنین ظلمی روا باشد به او
آن زمان که هیچ کس تعریفی از انسان نداشت
پا به نعلینش کند یک آن نخواهد شد ولی
پا برهنه میدوید و فرصت یک آن نداشت
ریسمان ها آنقدر محکم گلو را می فشرد
پشت مرکب ها نمی آمد یقینا جان نداشت
حرمت موی سپید قدکمان خواهد شکست
یک قدم آهسته گیرد استخوان خواهد شکست
******
آه بی شرمانه آتش بر درش انداختند
هیزم سوزانده را روی پرش انداختند
حرمت موی سپیدش را نفهمیدند که
این چنین عمامه از روی سرش انداختند
آه انگاری که این روضه برایم آشناست
رد زخمی که به روی پیکرش انداختند
تازیانه، دست بسته، چشم کم سو، نیمه شب
با لگد من را به یاد مادرش انداختند
باز هم مردم شبیه شام و کوفه طعنه بر
بارش اشک از دو چشمان ترش انداختند
خوب شد آنجا کسی از درد دلتنگی نخورد
خوب شد از بام خانه هیچکس سنگی نخورد
***************
آه باید گفت آقایی که در غم کم نداشت
قد انگشتان خود دور و برش آدم نداشت
آه باید گفت از زخمی که روی دست بود
آنقدر زخم عمیقی بود که مرهم نداشت
آه باید گفت او حتی برای بستن
زخم دور گردنش یک آشنایی هم نداشت
آه باید سوخت وقتی که در آن بزم شراب
دور خوداز قوم خویشش نیز یک محرم نداشت
آه اما خوب شد شش ماهه یا دختر نبود
خوب شد که شانه ای از داغ لاله خم نداشت
خوب شد قاری قرآن بر سرِ نِی ها نشد
سمّ مرکب را ندید و بند بندش وا نشد
#مجتبی_فلاح_نیا
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#شور
#شهادت_امام_صادق_علیهالسلام
با احادیث تو گریه کن شدم
با دعاهای تو سینه زن شدم
آقا از برکت مذهب تو بود
نوحه خون شاه بی کفن شدم
تو راه مکتبت شدم
خادم دربار حسین
خواسته خدا خیرمو که
شدم گرفتار حسین
ای اهل عالم بدونین
منم هوادار حسین
تربت ساکن کرببلا میتونه
همه دردای لاعلاج و درمون کنه
روضه هاش جای خود خیلی دیدم تو دنیا
اسمشم میتونه عاقل و مجنون کنه
یا اباعبدالله
——————————
چی میخام بهتر از اینکه اقاجون
من برات بشم معاذ بن کثیر
ابوحمزه ی ثمالی میخونم
به نیابت از تو شاه بی نظیر
میون ترس و اضطراب
تویی برام کهف امان
بانی اشک و روضه ها
فدای تو جان و جهان
تو گفتی از کرببلا
قربون این نطق و بیان
دل ما به شوق زیارت کربلا
هر صباح و مساء محصل و طالبه
چه حدیثی نقله تو کامل الزیارات
بر مسلمان زیارت حسین واجبه
یا اباعبدالله
شعر و نغمه :
#احمد_اکرمی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#واحد
#شهادت
#امام_صادق_علیهالسلام
دوباره تکـــرار میشه داغــه/ یه ماجرای عاشقونه
دوباره سروا کرده این زخم/ زخم یه ارث مادرونه
دوباره یه در //میـــسوزه از آتیش کینه
دوباره یه داغ// چقدر بی وفایی مدینه
سادات بـــبخشند// ایـــن روضه درد و
دارن میکشونن روی خاک یه پیر مردو
حتـی نمیـــزارن// تـــاعبـــا بگــیره
فرصت ندادن که لااقل عصا بگیره
سادات ببـــخشـــند//غـــم یـــکی دوتـــا نیست
این کوچه مگه اون کــوچــهء روز بــلا نیست؟
پشـــت در خـــونه / مـــادر و شکوندن
مرد خونه رو روبرو همسرش کشوندن
((امان از این زمونه))
___________
میخونه لحظه های آخر/ روضه هاش و از عمق سینه
میخـــونه از غریبـــی اون/ تشنه لبـــی کـــه رو زمینه
تا آتیش زدن// در خونشو گریه ها کرد
تو اون لحظه ها //یاد غربت کربلا کرد
سادات ببـــخشن/ ایـــن روضهء آه و
دوره کـــرده بـودن همه دور قتلگاه و
با نـــیزه تنی رو/ با هـــم می کشیدن
سر و پیش چشم مادرش زهرا بریدن
سادات بــبـــخشـــن/ تـــا از نـــفـــس افـــتاد
خیمه هاش به دست شمرو زجروشبث افتاد
آتـــیـــش مـــدیـــنـــه / بـــه پـــره حـــرم خـــورد
هرکی واسه غارت اومد وهرچی که خواست برد
((امون از زمونه))
شعر ونغمه:
#داوود_قاضی
#مجـــتبی_نـــامــور
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#واحد
#شهادت
#امام_صادق_علیه_السلام
با در خـــونت/ گـــره خورده طــینتم
عمـــری مـــجنون و/ نوکــره عشیرتم
کاش بشه روزی / که با چشمام ببینم
زائـــــرصحـــنه/ خوشـــگل مدیـــنتم
روسرم حس میکنم همیشه دستان تورو
نمیدم بـه هیـــچی ، روضهء گلستان تورو
یه روز میادمیبینم حرمت مـیـــشه شلوغ
جارو میزنم همه صـحن وشبـــستان تورو
یه روز بقیع میشه حــرم/ میشه گنبدش علم آقاجون
چــهار تــا گنبــد طــلا / میـشه سایــهء ســرم آقاجون
چه صحن خوشگلی بشه/صحن زهرا مادرم آقا جون
( یا جعفر بن محمد....مولانا)
__________
خِـــیر عـــالـــم رو /میـــشه از درت گـــرفت
هرچی که می خواست/ از تو نوکرت گرفت
ایـــن کـــه من نوکـــر/ شـــدم اتفاقی نیست
بـــه یـــقیــن دســـت/ مـــنو مـــادرت گرفت
پـــای عشقت دلمـــو حسابــی رسوا کردی
قطـــرههای جونمـــو وصــل به دریا کردی
به منم نگاه خاصّْ کن همون اندازه ای که
بـــه زراره و مُفَـــضَّل و هِشـــام هـــاکردی
دلخوشیهای زندگی /بـه تو داره بســتگی آقاجون
غیره شما آخه دلو/مــن بدم به دست کی آقاجون
اسم تو مرحمه برا /هرچی دل شکستگی آقاجون
( یا جعفر بن محمد....مولانا)
___________
غیـر درگاهت/نمیخوام هیچ کجا رو
ایـــهاالصـــادق/ نـــرون از درت مارو
فـــخرمه عمـــری/شیعهء جعفری ام
به تو مدیونم/این حسین حسینا رو
دلمــو به صفحه صفحهء وجودت دوختم
قـــدر قطـــره ایهِ از شمـــا همـــه اندوختم
اگه هیچکی ندونه خودم که میدونم اینو
من حسین حسین رو از روایتات آموختم
نفس نفس هر نفسم/به تـــو دارم میرسم آقاجون
بی تو که باشم بخدا/بی کس بن بی کسم آقاجون
بـــاتـــو امیر عالـمم/ بـی شـما خارو خسم آقاجون
( یا جعفر بن محمد....مولانا)
شعر و نغمه :
#مجتبى_نامور
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14