eitaa logo
مشام
776 دنبال‌کننده
106 عکس
93 ویدیو
10 فایل
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ارسال اشعار @mehrshadvahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد ما را ز خاک پای علی آفریده اند پس با همین حساب علی بوتراب شد سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد هر حاجتی که پیش خداوند برده ام گفتم خدا به حق علی مستجاب شد باید غلام قنبر او شد که از ازل هر کس غلام او شده عالیجناب شد گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد ما در تو دیده ایم صفات امیر را طی کرده ایم با تو تمام مسیر را با لطف فاطمه به دو عالم عَلَم نمود علامه ی امینیِ ما الغدیر را باید اضافه کرد به القابت ای علی جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را آنکه سروده تو اسدالله غالبی تشبیه کرده است به چشم تو شیر را این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی جایی که آب هست تیمم مجاز نیست وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست سوگند میخورم به تمام مقدسات بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست بر سردر بهشت نوشتند یاعلی یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست اصلاً قیام کرده قیامت برای تو آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست حتما علی کنار خدا ایستاده است حتما علی بخاطر ما ایستاده است هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است حیدر خودش تجلی آیات محکم است حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود اما برای بنده خدای مجسم است آیینه ی تمام نمای خدا علیست هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است گفتیم‌ یا علی و شنیدیم فاطمه زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی امشب بساط مستی ما هم فراهم است با یاعلی ، علی و علی مست میشویم ما می نخورده ایم ولی مست میشویم حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم بیچاره میشدیم اگر روز اربعین راه نجف به کرببلایی نداشتیم پابند صحن حضرت زهرا شدیم که وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین در کاروان خسته صدایی نداشتیم دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم ای وای اگر امام رضایی نداشتیم عمریست ما گدای همین خانواده ایم مدیون بچه های همین خانواده ایم "مشام" مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران https://eitaa.com/masham14
تو بودی آنکه بر خاک زمین کار خدا کرده تو بودی آنکه روزی خلایق را جدا کرده نشستی گوشه ای مشغول تسبیح خدابودی و ابراهیم کم کم کعبه را دورت بنا کرده اگر بنّای بیتت شخص ابراهیم شد قطعا هزاران بار اسماعیل هایش را فدا کرده یقین آب بقا دارد بقا از باقیِ جامت اگر خضر نبی میلی بر آن آب بقا کرده نکردی رد گدایان را ولی دیدم به ردالشمس هبوطِ پلکِ تو خورشید راهم جابه جا کرده فلانی با فلانی رفت اما رو سیه آمد خدا تنها تورا شخصیت خیبرگشا کرده نمیدانم بشر هستی نمیدانم خدا هستی که بوده آنکه در معراج احمد را صدا کرده نمیدانم چرا از ذوق میخندم شنیدم که علی با دستهایش شیعیانش را جدا کرده نزائیده ست مادر مثل تو یا حضرت حیدر تو بودی آنکه بر خاک زمین کار خدا کرده مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
مانده از ذات خداوند سراسر خالی آن اذانی که شد از اشهد حیدر خالی کعبه‌ای که علی از آن نتراود بیرون صدفی می‌شود از نعمت گوهر خالی تا چهل خانه اگر سیر نشد همسایه همچنان پهن شود سفره‌ی حیدر خالی دست خالی احدی از در مولا نرود مانده از عدل ولی دست برادر خالی شانه‌ی فنّ بیان با سخنش خالی کرد که ز هر نقطه‌ شده بر سر منبر خالی دست خود را که سوی قبضه‌ی شمشیرش برد همه دیدند که شد آن‌سوی لشکر خالی آنکه در جنگ سری داشت میان سرها رفت از پیش علی با تنی از سر خالی هر نود زخم تنش بین اُحد اذعان کرد با علی که نشود پشت پیمبر خالی نامه‌ای نغز و بلیغ است ولی بی امضا آن اذانی که شد از اشهد حیدر خالی مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
موضوع اين نشست سر يك عقيده بود مهلت تمام شد زمان سر رسيده بود يك سو پر از روایت و يك سو پر از سکوت در بين جمعيت دو سه تا قد خميده بود اين پيرمرد عالم اهل تسنن است اين مرد در مباحث علمي پديده بود با افتخار لعن علي نيم خيز شد گويا علي سر پدرش را بريده بود هر دوگروه منتظر لحظه ي شروع تا قرعه زان ميانه كه را برگزيده بود قرعه رسيده بود به شيعه شروع كرد از هرچه خواتده بود ، هر آنچه شنيده بود از مسلم و صحيح بخاري مثال زد مانند پازلي همه را خوب چيده بود درليلت المبيت به جاي نبي كه خفت آن جام زهر را چه كسي سر كشيده بود معراج جاي كيست نبي و خدا درست اما چرا صداي علي را شنيده بود آنقدر گفت و گفت كه مجلس شلوغ شد رنگ از رخ گروه مقابل پريده بود در چهره ها تعلل و ترديد موج زد حالا زمان ضربه ي آخر رسيده بود لم يعرف امام زمان مات ميتت و زهرا به مرگ جاه... زبان را گزيده بود (جاهليت) قبل از شروع نوبت خود شيعه گشته بود آن كس كه دور نام علي خط كشيده بود مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
شرح اجلال علی را به زبان حاجت نیست که عیان‌ست و عیان پس به بیان حاجت نیست فطرتاً ذکر لبم یا علی و یا علی است که جز این کار دهان را به زبان حاجت نیست نامش انگیزه‌ی عبدست به هنگام نماز ورنه بر ماذنه‌ها صوت اذان حاجت نیست بوترابی‌ش به سلطانی او می‌چربد بر تن شاه جهان رخت گران حاجت نیست سیری‌‌ او به غذا نه ، به کرم وابسته‌ست که سر سفره‌ی افطار به نان حاجت نیست به پیمبر به غدیرِ خُم و اَکمَلتُ قسم بعد احمد به فلانیّ و فلان حاجت نیست مرتضی از همه‌ی دهر کهن‌سال‌تر است بی‌گمان خلقت او را به زمان حاجت نیست از شب مرگ علی هر که خبر داد ، بگو فاطمیه‌ست یقیناً ، رمضان حاجت نیست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
سینهٔ خود را محلِّ کَسبِ فیضت کرده ام جنسِ آن را جور کن گر چه دُکانم کوچک است تا که در منظومهٔ مِهرِ تو هستم مُشتری صد چو قُرصِ ماه پیشِ قُرصِ نانم کوچک است قَد کشیدم در لباسِ نوکری آنقدْر که رَختِ شاهنشاهیِ کُلِّ جهانم کوچک است نیستم راضی کسی سوگند بر جانم دهد تو علی جانی ؛ مگر سوگندِ جانم کوچک است ؟ اَشهَدُ اَنَّ علیً حُجَّةُ اللّه ام بلند زانکه بی نامِ بلندِ تو اذانم کوچک است بوتُرابا از تُرابت فیضِ تُربت می رسد در نجف کِی کربلایِ من به نوبت می رسد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
خُمار غَمکده‌ ها ساغرِ شعف کم داشت طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت نشست چهره‌ی دلبندِ عشق در قابی... برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم داشت خمیره‌ی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت برای فخر‌فروشی به عالم لاهوت زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود "جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت کسی که منکر عشق علی‌‌ست..، عاقل نیست پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت! شروع علم لَدُنّی‌ست عَینِ نام علی " علی امام من است و منم غلام علی" به نام نامی حیدر به نام شمشیرش شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش کنار در ، دل خود را به مرتضی داده... چقَدر قلعه‌ی خیبر شده است درگیرش! گرفت آیه‌ی تطهیر دامن او را گرفت خاک نجف را برای تطهیرش مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست... خدا به میل علی داده است تغییرش علی‌ست رازِ پسِ پرده ی شب معراج نبی شناخت صدا را بدون تصویرش کسی که حضرت عیسی ، مسیح گفته به او کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش خدا به دست یدالله داده کوثر را علی اجازه گرفته برای تکثیرش امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد... غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم طمع نداشت دل ما به کاسه‌ی شیرش شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش کنار جلوه‌ی خورشید ، ماه هم داریم علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم! علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه حریم آینه را پرده‌دار یعنی چه دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟! زمان حمله‌ی حیدر به قلب لشکر کفر نگاه‌ کن که بفهمی فرار یعنی چه یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه علی‌ کنار نبی ماند و آن دو در رفتند که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه! قسم به مومن آل قریش ابوطالب حرامزاده چه داند تبار یعنی چه تمام حیثیت مأذنه ، اذان علی‌ست بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه کشیده است مرا جذبه‌ی ضریح پدر به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه! نجف به هجده ذِی‌الْحَجّه خوب ثابت کرد طواف حضرت پروردگار یعنی چه نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی! مقام چشمه‌ی او را کویر می فهمد لباس کهنه ی او را حریر می فهمد بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد علی غنی است ولی فقر را بغل کرده... فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد! شبیه کارگران چاه آب می کنده خطوط دست علی را اَجیر می فهمد زره به پشت نمی بست حیدر کرار شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد شگرد رزم علی را حسن مسلط شد چه زود معرکه را بچّه‌شیر می فهمد کسی به زور غلام علی نمی گردید گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد نماز بود که هوش از سر علی می بُرد کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد! نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت امیر بودن او را امیر می فهمد همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود... حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد بدون عدل علی ، کار عالمی زار است ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد پس از رسول ، علی در حریق غم‌ها سوخت چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا... مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14