eitaa logo
مشام
671 دنبال‌کننده
59 عکس
68 ویدیو
10 فایل
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ارسال اشعار @mehrshadvahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام احتراما دعوتيد به سلسله مباحث آموزشي پيشرفته نوحه با حضور استاد اكبر شيخي زمان : جمعه مورخ 12 مرداد ساعت ١٥ محل برگزاري : بابل ، سبزه ميدان ، حسينيه المهدي (عج) به ميزباني هيئت محترم محبان الزهرا (س) بابل مجمع شاعران اهل بيت عليهم السلام مازندران
گزارش تصویری سلسله بحث تخصصی نوحه با حضور استاد اکبر شیخی با تشکر از میزبان برنامه هیئت محترم محبان الزهرا (س) بابل بابل - مرداد ۱۴۰۳ مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ است از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامان حسن عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامان حسن رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌ ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌ ست نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی‌ ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما ، حسنی‌ها ، شده است: " تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن" خاک خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم می نشستیم سر سفره ی احسان حسن من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم مینالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان ،غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه ی عالم نیست تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیبات حسن ، خونِ خدا خون‌جگر است سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشان حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌است گریبان حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
کسی که درد نشسته‌ست در مقابل او نگاه رحمت تو در میارد از دل او تمام زندگی‌اش چیست غیر یک چمدان؟ کسی که فیض زیارت شده‌ست شامل او چقدر زائر تو راحت‌ست در موکب فراقتی که ندارد اتاق منزل او کلاه و پیرهن و کفش و کوله‌ی زائر گرفته بوی تو را تک تک وسائل او چگونه مرد مسیحی به راه افتاده نگاه کن به وهب می‌خورد شمائل او سوال کردم و شیخ قبیله پاسخ داد که با حسین فقط حل شده مسائل او کنار جاده دو تا ظرف آب بر سر میز چه با شکوه شده سور و سات محفل او کسی‌که از گذرِ این عمود‌ها نگذشت عجب تباه گذشته‌ست عمر باطل او دوباره فاصله‌‌ها را سه‌‌ساله کم کرده همان‌که فاصله‌ افتاد در مفاصل او مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه‌اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه ، بین راه ، خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا ، زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌ روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
50.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ منا لک السلام یاحسین(ع) شاعر: آهنگ ساز: گروه سرود صالحین تهیه‌کننده: قرارگاه جهادی و مجتمع فرهنگی قرآنی امام رضا (ع) شهرستان جویبار مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
فاتحه ای قرائت بفرمایید
در هر نفس که نبض بهاران به دست توست ای باغبان! شکوه گلستان به دست توست ای بعثت مکارم اخلاقِ روح‌بخش! با یک تبسّمت عربستان به دست توست بر نردبان عشق تو پای بشر که رفت فهمیده‌ام تکامل انسان به دست توست سود معاش زندگی و خیر آخرت هم این به دست توست وَ هم آن به دست توست تا بین جهل و سیره نابت نزاع شد دیدم در این جدال گریبان به دست توست آسوده می‌رود رمه‌ای در میان دشت حقا که چوب‌دستی چوپان به دست توست وقتی که دور سفره‌ی منّان نشسته‌ایم دندان برای ماست ولی نان به دست توست با بوسه بر دو دست پر از لطف فاطمه حس‌ کرده‌ای که فیض دوچندان به دست توست روز غدیر دست علی بین دست تو گویا تمام روضه‌ی رضوان به دست توست با سلطنت به مُلک دل ای خاتم الرسل! هرآینه نگین سلیمان به دست توست گیرم قریش سیم و زری داد امانتت یک عمر جان هرچه مسلمان به دست توست از ابتدای بعثت تو در حرا ، دلم در سلطه‌ی تو بود و کماکان به دست توست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
دنیا برای غصه اش کم بود انگاری از کودکی همسایه ‌ی غم بود انگاری ابر نگاهش، بغضِ نزدیکِ شکستن بود چشمی که بارانِ دمادم بود انگاری سرو جوان باغ احمد بود اما، آه.. از هجم طوفان‌ها قدش خم بود انگاری کابوس دیده کل شبها را پس از مادر کابوس‌هایی که مجسم بود انگاری آه از غروری که میان کوچه ها له شد آنجا که ضرب دست محکم بود انگاری مادر زمین خوردو دل هفت آسمان لرزید مادر که نور چشم خاتم بود انگاری!.. آه از غمی که تا همیشه تازه میماند آه از غمی که بدتر از سم بود انگاری جان داد آخر از غم آن روز ها، اما از داغ مادر تشتِ‌خون کم بود انگاری... مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
دومين جلسه كارگاه نوحه سرايى مشام با حضور استاد اكبر شيخى جمعه مورخ ١٦ شهريور ساعت ١٠ صبح قائمشهر ،خيابان تهران ، عبور دخانيات ، بهاران ١ ، حسينيه بيت الزهرا سلام الله عليها حضور براى عزيزان نوحه سرا و شاعر آزاد ميباشد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
مشام
موقعیت مکانی کارگاه نوحه
گزارش تصويرى دومين جلسه كارگاه نوحه با حضور استاد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران https://t.me/masham14_ir
آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات مَقدَم گل‌پسر آمنه‌خاتون صلوات روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد مسجد بندگی خلق علم خواهد شد غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد در عروج‌ات پر جبریل امین کم آورد شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی سیب از دست علی جان خودت می خوردی هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود با کلام علوی دین تو ممتاز شود در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود گره کار به دستان علی باز شود حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم عشق را من فقط این پنج نفر میدانم عجمی زاده ام و هموطن سلمانم دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم در کنار تو که باشم بخدا در وطنم ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم من حسینی شده ی دست امام حسنم شب میلاد تو از اشک غنی اند همه گریه‌کن‌های‌حسین‌ات حسنی‌اند همه کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم درد دارم بخدا در پی درمان شدنم ابرِ لبریز منم تشنه‌ی باران شدنم سال ها منتظر جابر حیان شدنم پرچم شیعه بلند است به لطف علمت صادق آل محمد! به فدای قلمت شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
دوباره در دل ما خون یک خبر گل کرد غمی شبیه گهر در دل جگر گل کرد ملال نیست اگر چیده‌شد گلی از باغ که باغ با غم یک لاله بیشتر گل کرد هر آن دلی که زلا‌ل است ابر تیره شده‌ست به سوگ آینه‌ها آه! چشم تر گل کرد زبان سرخ سرش درد می‌کند ای عشق! سرود: نصرُ من الله ، دردسر گل کرد گواه غیرت ما چین روی پیشانی‌ست وجود ما همه در جبهه‌ی خطر گل کرد نسیم‌ها! چه نشستید؟ وقت طوفان است که روی صورت ما سیلی شرر گل کرد به روشنایی «قطعاً سَنَنتَصِر» سوگند ببین که در دل شب وعده‌ی سحر گل کرد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
به لطف عشق ، غمِ آه پروری داری به سمت سینه ی عُشاق معبری داری همیشه نام تو اشک مرا درآورده حسین! خاصیتِ گریه‌آوری داری کتابِ داغِ تو را جبرئیل شرح دهد میان عرش خداوند ، منبری داری یکی ز اهلِ بُکاءِ قدیمی‌ات نوح است تو نسل گریه‌کُن از هر پیمبری داری قسم به قُبّه ی تو روضه‌خانه‌ات ، حرم است تو در حسینیه رو به خودت ، دری داری کلیددار حریمت ، رقیّه خاتون است در آستان خودت شاه‌دختری داری قیام سینه‌زنانت قیامتِ عُظمیٰ‌ست چه های و هوی شریفی ، چه محشری داری! تمام هَمّ و غمم کار و بار هیئت توست خودت هوای مرا وقت نوکری..،داری مس وجود مرا چای روضه ات زر کرد عجب شرابِ خوشِ کیمیا‌گری داری بهشتِ بین دو انگشتِ تو به عابس گفت: جنون بخواه که فردای بهتری داری فقط تویی که وهب را حبیبِ خود کردی فقط تویی که چنین فنِّ دلبری داری شبیه جُون مرا هم دعا کنی ای کاش و حظ کنی که غُلامِ معطری داری ▪️ تو مانده ای تک و تنها میان یک لشکر... نه همدمی نه پناهی نه یاوری داری نفس‌نفس زدنت شمر را جَری‌تر کرد بلند کرد صدا را : چه حنجری داری! غروب بود..،سرت روی نیزه بالا رفت غروب بود..،سنان در خیام زن ها رفت مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
نشست تخصصی شعر و نوحه با محوریت شعر کلاسیک جمعه ۲۷ مهر ماه راس ساعت ۱۵:۰۰ قائمشهر ، کوچکسرا ، سالن کنفرانس مجموعه فرهنگی حُر مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران https://t.me/masham14_ir
فراخوان چهاردهمین جشنواره بین‌المللی "شعر علوی" به ذره گر نظر لطف، بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند به فضل خداوند متعال چهاردهمین دوره جشنواره شعر علوی در گستره بین‌المللی برگزار می‌شود. موضوع اصلی جشنواره: برداشت از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج‌البلاغه و سیره‌ی حضرت اميرالمؤمنين علی (ع) در حوزه‌های حکمرانی، فرهنگ، اخلاق، عدالت اقتصادی و اجتماعی و برداشت‌های آزاد شاعرانه موضوع ویژه جشنواره: شعر نبوی (اشعار با موضوع پیامبر گرامی اسلام (ص) و سیره‌ی آن حضرت) گونه‌های شعری: ۱-شعر بزرگسال (فارسی) ۲-شعر کودک و نوجوان (فارسی) ۳- شعر بومی (شامل شعرهای محلی مازندرانی در بخش بزرگسال و کودک و نوجوان) قالب‌های شعری: کلاسیک و سنتی، ترانه و محاوره، نیمایی، سپید و آزاد تقویم جشنواره: مهلت ارسال آثار: حداکثر تا ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۳ (بدون تمدید) آیین اختتامیه: ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳ جوایز و هدایا: نفرات نخست هر بخش لوح تقدیر ، تندیس جشنواره و مبلغ ده میلیون تومان وجه نقد نفرات دوم هر بخش لوح تقدیر ، تندیس جشنواره و مبلغ هفت و نیم میلیون تومان وجه نقد نفرات سوم هر بخش لوح تقدیر ، تندیس جشنواره
به دست سرد جهالت نبود اگر نیزه نداشت مطمئنا از خودش هنر، نیزه میان بارش چشمان مادر تاریخ کشیده سُرمه ی خون در غم پسر، نیزه به فکر توطئه ی ناتمام "صفین" ست همان قبیله که قرآن نشانده بر نیزه قسم به عدل که این جنگ نابرابر بود و این مصاف نمی خواست اینقدر نیزه زدند بر تن صدپاره، صد نفر چکمه زدند بر تن صد تکه، صد نفر نیزه که این غریب کشی متهم فراوان داشت و بوده از همه جرم تو بیشتر نیزه! آهای با توام ای بی حیای سابقه دار آهای با توام ای میخ پشت در، نیزه تو قرن هاست که آتش بیار معرکه ای چه خیر دیده ای از اینهمه شرر نیزه تو رازهای زیاد نگفته ای داری تو بودی از همه نزدیک تر به سر، نیزه... مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
نشست تخصصى شعر و نوحه قائمشهر - مهرماه ١٤٠٣ مجمع شاعران اهل بيت عليهم السلام مازندران
امروز با گستاخی بسیار میخندی فردا ولی سرگشته و بیچاره در بندی با چشم خود دیدی توان یورش ما را حالا بمان در خوفِ نیروی پدافندی آنقدر بی رحمی که بین جانورها هم حتی برایت نیست در دنیا همانندی درمانده‌ای این‌روزها، پیداست از حالت آری سرآمد آخر آن فصل تنومندی مابین مردابی، تقلا کردنت از چیست! فرعونی و شایسته ی قهر خداوندی فرعونی‌و تقدیر تو مرگی است با ذلت غرقی میان خونِ گُل‌هایی که میکَندی مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
چشم های بی قرار یار می خواند مرا کودک محبوس در آوار می خواند مرا چشم میبندد جهان بر چشم معصوم شما عصمت این چشمهای زار می خواند مرا نام ما بی محنتان را آدمی نتوان نهاد شعر نابی از دل اعصار می خواند مرا آی آدم های در ساحل نشسته شادمان غرقه گرداب آدم خوار می خواند مرا نوبت پیکار آخر شد؛ بخوان والفتح را نعره های حیدر کرار می خواند مرا ای که چشمان جهانی بر اشارات شماست چشم های رهبر بیدار می خواند مرا مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14