eitaa logo
کانال مسجد
129 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
942 ویدیو
66 فایل
کانال روشنگری و بصیرت افزایی و انتشار مطالب متنوع وجالب و اطلاع رسانی برنامه های مسجد و پایگاه بسیج شهیدانگیزه
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم نتیجه‌ی : 👇👇 عمل‌نکردن‌به‌دستورخدا 😔😔😔😔😔😔 https://eitaa.com/mashedebady54
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐒🐒🐒🐒🐒🐒 مواظب میمون‌هاباش 😂😂😂😂😂😂 کلاه‌فروشی ازجنگلی میگذشت زیر درختی استراحت کرد کلاه هاراکنارش گذاشت وخوابید 🌀وقتی بیدار شد متوجه شدکلاه ها نیست. بالای درختها را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را روی سرشان گذاشته اند. در حال چاره اندیشی، سرش را خاراند ، میمون ها همین کار را کردند. ⚜️کلاه را ازسرش برداشت ، میمون ها هم تقلید کردند. کلاه خود را روی زمین پرت کرد. میمونها هم از بالای درخت کلاهها را پرت کردند. او فورا کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد. 🌀سالها گذشت، نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد . ⚜️ یک روز که نوه او برای فروش کلاه از همان جنگل گذشت زیر درخت استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. 🌀سرش را خاراند، میمون ها هم سرشان را خاراندند، کلاه را از سرش برداشت، میمون ها هم کلاه از سرشان برداشتند. کلاهش را روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. ⚜️میمونی ازدرخت پایین آمد سیلی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط خودت پدر بزرگ داری؟!! 👇👇 🌀بله دشمن هم مثل ما تاریخ را مرور می کند، دشمن چون اتکا به خدا ندارد بیشتر می ترسد و تاریخ مسلمین را چند بار می خواند تا بهترین شیوه برای فریب ما را پیدا کند، حال مائیم و این میدان رقابت که چقدر تاریخ بخوانیم و سانت به سانت آنرا مرور و تحلیل کنیم تا کلاهمان را بر ندارند ، باید دهها گام از دشمن جلو باشیم. https://eitaa.com/mashedebady54
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی انقلابی سید رضا نریمانی درنماز جمعه تهران ۱۳۹۸/۱۰/۲۷ زخمهاخوردیم پی درپی ازمدیری کِ انقلابی نیس ماعلیه فسادجنگیدیم بایداین نکته رابیادآورد انقلاب امام سالم بود انتخاب غلط فسادآورد https://eitaa.com/mashedebady54
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بسم رب الشهدا🌷 خاطره بسیار ناب، شنیدنی و دست اول: "شهید تَوّاب" شهید محمدعلی پورعلی، معروف به "مَندلی طلا" محمدعلیِ پورعلی جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلائی رنگ بودن موهایش در روستای گُراخک شاندیز، به "مندلی طلا" معروف بود.👨👨 مندلی طلا تا قبل از شهادت، در روستا اقدام به تولید و پخش مشروبات الکلی به صورت بشکه ای می کرد، تا اینکه توسط کمیته انقلاب اسلامی آن زمان دستگیر و پس از محاکمه به شلاق محکوم شد. وی را جلوی مسجد روستا آورده و روی چهارپایه ای خواباندند و در برابر مردم، حدّ شلاق را بر بدنش جاری کردند.😲😲 بعد از اجرای حد، پدر پیرش به او گفت: "خیر نبینی که آبروی منو بردی و از نمازِ تو مسجد محروم کردی".😓😓 بعدها مندلی طلا به یکی از دوستانش گفته بود: "از حرف پدرم خیلی تکون خوردم و دلم خیلی شکست. موقعی که زیر بغلامو گرفته بودن و از روی چهارپایه پایین میاوردن، رو به خونه خدا (مسجد) کردم و از خدا طلب بخشش کردم. بعد از چند روز هم دلم هوای جبهه کرد. متوسل به ابی عبدالله شدم و تصمیم گرفتم به جبهه برم".😢😢 اهالی روستا می گویند: "مندلی طلا عزم جبهه کرده بود اما بسیج روستا بخاطر سابقه خرابش، ثبت نامش نکرد".😔 از پایگاه بسیج شاندیز و اَبَرده هم اقدام کرد، آنها هم ثبت نامش نکردند.😔😓 دوست مندلی طلا که از بسیجیان روستای زُشک می باشد، او را از طریق پایگاه بسیج روستای زشک ثبت نام کرده و او را به آموزش جبهه اعزام کرد.👌👌 وی می گوید: "مندلی طلا بعد از طی دوران آموزش و هنگام اعزام به جبهه به من گفت، من بیست و هفت روز دیگه شهید میشم و بدنم بیست روز تو بیابون می مونه. وقتی بعد از چهل و هفت روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطه ای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و پدرمو بالا سرم بیارین، بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه، مندلی طلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایه آبروی پدرش بشه".😓😓😓😢😢 دقیقا چهل و هفت روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا می آورند و تشییع می کنند.🌷🌷 مردم روستا می گویند:" با اینکه پیکر این شهید بیست روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم می گفتن تو عطر زدی؟"🌷🌷 پدر شهید می گوید: "مندلی زمانی که می خواست به جبهه بره، برای خداحافظی پیش من اومد و یکساعت دست و صورتمو می بوسید، اما من حاضر نشدم صورتشو ببوسم و الآن تو حسرت یک بوسه شَم. من هیچوقت فکر نمی کردم که مندلی من یک روزی طلا بشه. جنازه پسرم بوی خیلی خوشی می داد".😭😭😭😭 تمام اهالی روستای گُراخک در تشییع پیکر این شهید تواب شرکت کرده بودند. مثل آقایان شجاعی، احمدی، رضایی و ....، گواهی می دهند که تمام کوچه مسیر تشییع را بوی عطر خوشی فرا گرفته بود و تا مدتها این بو را حس می کردند.👌👌👌😭😭😭 تاریخ تولد: ١٣٣٧/٠١/٠٢ تاریخ شهادت: ١٣۶۵/٠۴/١٢ راوی: برادر راوی و مداح حاج حسن رضایی🌷 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من نمیدونم این صهیونیست‌های مزدوروآدم‌کش که عِقدترسوهم‌هستن چرا بی‌کِرم نمیشن و دائم فلسطینیارو اذیت میکنن آخه یکی به اینابگه : شماکه ترسوهستین چرا زمینی حمله میکنیدبه غزه‌ی‌مظلوم! حالا خوبتون شد؟؟!! خوب بلایی‌سرتون‌اومد تانگاتونم‌گرفتن‌ازتون 😃😃😇😇🤣🤣 https://eitaa.com/mashedebady54