بی هوا
اول صبح
سخت هوایت کردم
دلتنگتم رفیق
امروز برامون دعا کن
#شهید_مرتضی_عطایی
صبحی که طلوعش بدمد با نفس تو...؛
آن صبح ببالم به خود و بخت خوش خود
#شهید_محمدجعفر_حسینی ❤️
#شهید_مرتضی_عطایی ❤️
صبحتون شهدایی
مشق عشق دمشق
مشقِ عشق ٬ دمشق
بسم رب العشق ...
رب الحسین ع
چهاردهم برج بهمن سال گذشته بود ، هجوم خانطومان ...
حرامی ها با قدرت زیادی داشتن خط رو میشکستن و تمام توانشون رو گذاشته بودند که ما رو قیچی کنن ...
یکی از دلاوریهای ابوعلی همون روز بود ، ساعت حدودا ۳ بعدازظهر بود و درگیری اغاز شد ...
مرتضی نگران بچه هایی بود که اعزام کرده بود به منطقه و طبق معمول نمیتونست بره تو دفتر فرماندهی بشینه و نظاره گر و فرمان ده باشه ...
سوریها درخواست نیرو کرده بودند ...
جواد محمدی ، عزیز ابوعلی اعزام شده بود ...
جواد لرتباطش قطع شد ...
صدای ناله پشت بیسیم شنیده میشد ...
شرایط هر لحظه سخت تر و پیچیده تر میشد ...
مرتضی میدویید و کسی نمتونست جلوش رو بگیره ...
ابوعلیِ یک ... ابو علی
ابوعلیِ یک...ابو علی
جوابی نمیومد و گاها ناله ها بود جواب بیسیم...
اذن میدان میخواستیم نمیداد...
مرتضی نبود ...
حاجی کو ؟؟؟؟!!!!!
رفت جلو ...
بی اسلحه و دوان دوان و داد میزد : انا ابوعلی ... فاطمیون ... صدیق ...
هنوز نمیدانستیم خط شکسته و سوری ها خط رو خالی کردند و جواد و همرزمهاش زخمی اسیر شدند ...
صدای تیر اندازی بلند شد و مرتضی از ناحیه ی پهلو مانند مادرش زهرا س زخمی شد ...
درگیری حدودا تا فردا ساعت شیش صبح ادامه داشت و بالاخره حرامیها جلوی بچه های حیدر ناتوان و سرخورده عقب نشینی کردند ...
به دنبال جواد میگشتیم که با صورتی ....
و یکی از همرزمانش گردنش تا نصفه ...
مرتضی منتقل شد بیمارستان ولی چند ساعت بعد برگشت ...
دورت بگردم اینجا چه میکنی ؟؟؟
سید از بیمارستان فرار کردم ...
دست و پاش رو گرفتیم و با آمبولانس فرستادیمش عقب دوباره چند ساعت بعد کنارمون بود...
.
پ ن :
عاشق که باشی از طرد شدنها و پس خوردنها و زخم دیدن ها خسته که هیچ حتی دلخور هم نمیشوی ...
.
پ ن تر :
هیچگاه منتظر نباش بهت کار بدن سید ...
خودت کار درست کن ...
خیلی چیزها ازش یاد گرفتم که تا ابد فراموش نمیکنم ...
فارغ التحصیل نظام نبود ولی نظام رو تدریس کرد ...
.
حرف دل :
دلوم برات تنگ رفته یره ...
قولهات رو یادت نره دلاور ...
حاجی اونور مترجم نمیخوای ؟؟؟!!!!!
.
بی ربط :
اولین سال مدرسه بهترین سال زندگی در عمر هر شخصیه ....
ومن الله توفیق
#سید_مترجم
#خاطره
#ابوعلی
#شهادت
#دلتنگم_و_با_هیچکسم_میل_سخن_نیست
#علی_الدنیا_بعدک_العفا
#دلاور...
#دم_عشق_دمشق
#فاطمیون
#مدافعان_حرم
#ملازمان_عشق
#مدافع_آسوده_بخواب
#جانشین_تیپ_عمار_یاسر
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_عطایی
خاک کويت
ز سرم بُرد هوای دگران...
#هلالی_جغتایی ✍
#شهید_مرتضی_عطایی ❤️
(ابوعلی)
شهید روز عرفه، هنگام اصلاح سر
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
(سید ابراهیم)
امشب میخوانمت
هم آوا با تمامی شب بیداران عشق
شاید نجوایم را بشنوے
سربرڪَردانی
و نڪَاهی افڪنی
بہ خرابہهاے باقیمانده
از چشمانت .....
#هما_ڪشتگر ✍
#شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️
(سیدابراهیم)
#شهید_مرتضی_عطایی ❤️
(ابوعلی)
ابوعلى با ما سخن بگو!
از ناگفتههای سینهسوز ...
و از اسرار لبدوز ...
از ماجرای یک روح و سه پیکری ...
و از پیمان عشق و برادری ...
از #عمار برایمان بگو ... که «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ»
از سيدابراهيم که «بتشکن نفس» شد ...
آهای ابوعلی!
صدایمان تا آسمان میرسد؟!
قدری غیرت عمار و همت ابراهیم برایمان بفرست ...
ما در حصار بتکده نفس، اسیر ماندهایم!
#شهيد_مرتضى_عطايى ❤️
(ابوعلى) بر سر مزار
#شهيد_محمدحسين_محمدخانى ❤️
(حاج عمار)
پ.ن.پ:
شهيدان مرتضى عطايى (ابوعلى)، محمدحسين محمدخانى (حاج عمار) و مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم) با يكديگر عهد_اخوت بسته بودند.
بیمار
روضه های
تو
هستیم،
یا حسین...
#شهید_مرتضی_عطایی ❤️
(ابوعلی)
#عاشورا💔
بدونِ عشقِ #ولایت،
به #شهادت نخواهی رسید...
ایام حزین فراقِ رسول الله و ذریه ی پاکش حسن مجتبی(ع) تسلیت ...
#یارسول_الله(ص)
#یاحسن(ع)
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_عطایی
خدایا روز عرفه س و درهای رحمتت به روی بنده هات باز
ما هم که طمعکار و ...
و روز قبل از عید قربان قربانی شد ...
یادش گرامی و راهش پر رهرو
#شهید_مرتضی_عطایی
حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ
بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد
من ماندم و خاطرات شما
چه کنم با این غم ...
#شهید_جواد_محمدی_منفرد
#شهید_مرتضی_عطایی
〰️〰️مشقعشق،دمشق〰️〰
از زمان رفتنت شب های من بی خوابی است و روز هایم خواب آلودگی …
بیش از هر چیز دیگری در این جهان دلتنگ توام
#شهید_مرتضی_عطایی
〰️〰️مشقعشق،دمشق〰️〰