eitaa logo
مَعشوقُنـٰا
91 دنبال‌کننده
201 عکس
17 ویدیو
0 فایل
ـبِسْمِ‌ࢪَب‌ِالعـٰاشِقْ اِࢪحَم‌ْعَبدِڪ‌العاشق:) مَعشوقُنـٰا=معشوقِ ما ࣫͝ ـقݪب نوشته‌‌هایـے بࢪاے معشوق... دلگویه‌های یک طلبه... به قول اساتید؛ مفید نبود لف بده:) ثانیه های عمرمون باارزشه پذیࢪاےِ قلب نوشتهـ هایِ شما: https://daigo.ir/secret/895707441
مشاهده در ایتا
دانلود
مَعشوقُنـٰا
شدھ نزدیڪ ڪھ ھجران‌ِ تو‌ ما‌ را‌ بڪشد . . ! -یابن‌الحسن
«أنظُر أيُّها الحَبيب إلى حَال قلبيَ الناحِل» به حاݪِ دݪِ خستہ‌ام نگاه کن : )
مَعشوقُنـٰا
اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ‌وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا
168K
بہ‌ڪۍشڪایت‌بِبَرَم؟! بہ‌ڪۍبگم‌دردامو؟! جوونیمم رفٺ و هنوز..... من ندیدم آقامو ..͜
امࢪوز ڪہ ولادت دخت مولا و روز پرستـٰار بود(البتہ دیروز بود : ) من دیر اومدم) ...استادمون گفتن؛ روز ولـٰادٺ حضࢪت زینب(س) و روز پࢪستاࢪ رو به همہ شما پࢪسٺارها تبࢪیڪ میگم!... یه عده از طلبہ ها جا خوردن: )... استاد فرمودن:‹‹بله...همہ ما ها پࢪستاریم تا آخــࢪ عمࢪمون باید از بیمارۍ پࢪسٺارے ڪنیم کہ نمیدونہ بیماࢪہ یا نمیخواد قبول ڪنہ کہ بیماࢪہ! ›› چندین واحد دࢪس اخلاق پاس ڪࢪدیم و رذایل اخلاقـۍ زیادۍ رو خوندیم،نفس ما و دࢪون ما بہ چند تا از این رذایل آلوده اس؟ حسد، عُجْب، جهل، دروغ، حب دنیا، ریا، بخل و.... خب یہ سر به درونمون میزنیم ، میبینیم که آلوده و بیماࢪیم به بخش زیادی از این بیماࢪۍها، بیمارهایـے ڪہ اگه پرستار خوبۍ براشون نباشیم تشدید میشه و هلاڪٺ ابدۍ رو بہ دنبال داره... عزیزانِ من،ماها پࢪستار نَفسۍ هستیم ڪہ تا آخــࢪ عمر باید ازش پرستاࢪۍ کنیم تا جان رو پاکیزه و دࢪ صحت ڪامل به جانان برسانیم... در این بیمارستان دنیا، پࢪستاࢪ خوبۍ باشید براۍ جان هایتان تا روزۍ ڪہ برگِ ترخیص شما امضا شود و پاڪیزه به آغوش معبود بشتابید  ࣫͝ ‹اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ، پروࢪگارا مرا از پلیدۍها و آلودگۍها پاڪ کن...›
مَعشوقُنـٰا
امࢪوز ڪہ ولادت دخت مولا و روز پرستـٰار بود(البتہ دیروز بود : ) من دیر اومدم) ...استادمون گفتن؛ روز و
الهــۍ لا تکلنی ‹‹خداوندا مࢪا بپذیࢪ، خداوندا عاشقِ دیداࢪٺم همان دیداࢪۍ کہ موسـٰۍ را ناتوان از ایستادن و نفس ڪشیدن نمود›› خداوندا مــࢪا پاڪیزه بپذیࢪ
مَعشوقُنـٰا
الهــۍ لا تکلنی ‹‹خداوندا مࢪا بپذیࢪ، خداوندا عاشقِ دیداࢪٺم همان دیداࢪۍ کہ موسـٰۍ را ناتوان از ایستا
حاجـے حقیقتاً شما ڪہ اینطوࢪۍ در خواست کࢪدین از خدا، منِ آلوده چـۍ بگم پس؟ :))) خجالت و شرمندگۍ و حسرٺ یهو سرازیر شد به سرازیری هاےِ قلبم : ))) دعامون کن حاجۍ،کہ تو جاده‌هایِ مسیرِ عشق پشتِ دست اندازهاۍ نَفسمون گیر نکنیم ..͜  
هدایت شده از _تُرآب ْ
1_1124608735.mp3
28.97M
مَعشوقُنـٰا
...اللّٰهُمَّ لَاأَجِدُ لِذُنُوبِى غَافِراً، وَلَا لِقَبائِحِى سَاتِراً، وَلَا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ... خدایـٰا! آمرزنده‌اے براےگناهانم و پࢪده‌پوشۍ براے زشتکارۍهایم و تغییر دهنده‌اےبراے ڪاࢪ زشتم به زیبایۍ ، جز تو نمی‌یابمシ
مَعشوقُنـٰا
...اللّٰهُمَّ لَاأَجِدُ لِذُنُوبِى غَافِراً، وَلَا لِقَبائِحِى سَاتِراً، وَلَا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِى
+فقط اونجایـے کہ حاج مہـدۍ بعد این فراز گفت: خدایا ما خیلـے بی معࢪفتیم... قبل اینکہ یه ࢪاست بیام دࢪِخونه خودت همہ‌ے دَرا رو زدم ، ولۍهیچ‌کس نبود کہ ڪارهای اشتباهِ منو ببخشہ و بࢪاۍِ ڪارهای زشتم پرده پوشۍ کنہ...خدایـٰا هࢪجا رفتم منو پَس زدن:)))وقتـے از بقیه نا امید شدم بعد اومدم دࢪ خونه تو : ))) خدااااا یہ چی بگم بین خودمون بمونہ،انقد این در و اون در زدم محلم‌نزاشتن، منو رد ڪردن... گفتم برم‌ در خونه صاحبم‌ منو خریداره...با تموم بدیام  ࣫͝  ... ولۍ اینو میدونم ڪہ خیلـے بی معرفتم:)))
باࢪالہـٰا...! دࢪ هࢪ نفس قدم‌هاے ما ࢪا دࢪ مسیࢪ بندگۍ خودت قراࢪ بده و هࢪگاه شاهدِ انحࢪافِ ما از مسیࢪ حق بودے؛ سلب ڪن از ما حیاتـے را کہ موجب غضب و آزردگۍ توست: )...کہ دَمی از این زندگانۍ نیࢪزد به فࢪاق از دلبࢪی چون تو
مَعشوقُنـٰا
باࢪالہـٰا...! دࢪ هࢪ نفس قدم‌هاے ما ࢪا دࢪ مسیࢪ بندگۍ خودت قراࢪ بده و هࢪگاه شاهدِ انحࢪافِ ما از مسیࢪ ح
⊰...وَ عَمِّرْنِی مَا کانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِک، فَإِذَا کانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیک قَبْلَ أَنْ یسْبِقَ مَقْتُک إِلَیّ، أَوْ یسْتَحْکمَ غَضَبُک عَلَیّ...⊱ ¦و مــࢪا تا وقتۍزنده بداࢪکہ عمࢪم در ¦طاعٺ تو به کاࢪ رود، و چون بخواهد ¦چمنزاࢪ زندگانۍام‌ ، چࢪاگاه شیطان ¦شودجانم ࢪا بستان قبل از آنکہ ¦ دشمنۍات به من ࢪو کند، یا خَشمت ¦ بࢪ من مستحڪم گࢪدد. ᪥امام‌سجاد(ع)
مَعشوقُنـٰا
امࢪوز ڪہ ولادت دخت مولا و روز پرستـٰار بود(البتہ دیروز بود : ) من دیر اومدم) ...استادمون گفتن؛ روز و
ما دیگــࢪ توان پࢪستاࢪۍ از این دنیاۍ بلا‌دیدهٔ تب‌ ڪرده ࢪا نداࢪیم. طبیب لازم است› طبیب دݪہاۍ بیماࢪ گذࢪۍ از دݪِ ما ڪن :) اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
مَعشوقُنـٰا
هــوا…هواے ابࢪیست… دݪم ࢪا میگویم:) ســࢪم ࢪا ڪه ࢪو به آسماטּ میڪنم..خوشحالم زیــࢪا.. آسماטּ هم با من
🏴پســࢪ فاطمــہ از گــࢪفتگے حاݪ و هواے دنیـٰا معلوم است کہ این روزها عجیب دلٺ گرفته... ࢪعد و بࢪق‌هایی کہ در آسمان می‌زند صداۍِ بغض‌هاۍ شکستۀ توست که دࢪ ماتم مادر از حنجرۀ ماتم گرفته‌ات بیرون می‌زند. این روزها اگر ڪسی توفیق سخن گفتن با تو ࢪا بیابد، باید دست به دامان خدا شود تا از غصّۀ صداۍ تو نمیࢪد. صداۍ غم گرفتۀ تو قامت کوه ࢪا می‌شکند ما کہ جای خود داࢪیم آقا! تو تنها زائر مزاࢪ پنهان مادࢪے و مدینه این روزها بوی تو را می‌گیرد  ࣫͝   وقتی به ࢪوز شهادت مادرت نزدیک می‌شویم باید در مدینه ڪوچه به ڪوچه دنبال تو بگردیم. کاش فاطمیۀ امسالمان بهانۀ فاطمۍ شدن حالمان شود. چه قدر فاطمیه آمد و ࢪفت ولی حݪال دلمان فاطمۍی نشد و فاطمیه رفت و شرمندگی ما در برابر تو به جا ماند. ما با مادࢪ تو زندگی نکردیم کﮩ ہه آب و هواۍ شب و روزمان پاییزی است. کاشۍ فاطمیه‌ای که در زمستان برپا می‌شود. دلمان را برای همیشه بهاری کند! آقای غریب! امسال بیا مددڪارمان شو تا بر نفْس خویش پیروز شویم و بندۀ حلقه به گوش مادرت شویم. دیگر از این همه آزادے خسته ایم ما را اسیࢪ مادࢪت کن :) شبت بخــیࢪ پســࢪ فاطمــہ ᪥محسن عباسےولدۍ