مَعشوقُنـٰا
-
با حب علے ستاره برمۍگردد؛ خورشید به یک اشاره برمۍگردد.
بر مُرده اگر محبِ حیدر بدمد؛ جانش بہ تنش دوباره برمۍگردد.
مَعشوقُنـٰا
همـہ شب در این خیاݪم که رِسَم به وصݪ،روزۍ؛ همـہ روز، در امیدم که شبۍ به خوابم آیۍ...(:
❲ اللَّھُ يُنَجِّيكُم مِنهَا وَ مِن كُلِّ كَربـ؛ انعامـ۶ ❳
+ خدا شما را از آن تاريكۍها و از هر اندوهۍ نجات مۍدهد :)
مَعشوقُنـٰا
❲ اللَّھُ يُنَجِّيكُم مِنهَا وَ مِن كُلِّ كَربـ؛ انعامـ۶ ❳ + خدا شما را از آن تاريكۍها و از هر اند
گرچہ رنج بہ جـٰان مۍرسد،اُمید دواست....
تنها اشتࢪاڪم با شما دࢪ گمنامۍ است...شما پلاکتان را و من هویتم را:)))
کاش لا اقل جنسِ گمنامیمان یکۍ بود..
گمنامۍِ شما مقصدۍ است از جنس وصلِ یاࢪ و گمنامۍِ من مقصدش سرگردانی و فراق و حسࢪت است:)))
برای خادمتان دعا کنید وجوهِ اشتراک بیشترے با شما داشته باشد ..دعا کنید معناۍ مشابهاتمان یڪسان شود و گمنامۍِ نصیبمان شود ڪه مقصدش وصل حقیقی یاࢪ باشد ...
گمنامۍ از تبار؛ مجهولون في الارض و معروفون في السماء
مَعشوقُنـٰا
_
-آيادلتنگیوزטּداࢪد؟
+نمیدانم
ولـےقلبمبهسنگینـےکوههامیشود
هربارکهدلتنگتمیشم:)
مَعشوقُنـٰا
دݪتنگے تو برایم شده یڪ ماجࢪاے تڪرارے و شیرین... دلتنگے دردیست ڪه درمانش جز وصل نیست... وصلے ماندگاࢪ
توݪدت مبارڪ اے تولدِ دوباࢪهی زندگـے
دوست داࢪم، نه ڪہ الان، از قدیم ࣫͝
آقاےِاَباعبدِلله
-و مۍفرمآد کہ؛
وَ بِکُم یُنَزِّلُ الغَیث..
اصن بہعشـق شماست
کہ بارون میباره؛
و مرهم میشهرو دلایِ ماシ...