مسیر فقاهت
🔰 نکات استظهاری 💢#تضاد_تعلیل_با_تقیه💢 {بخش اول} 🔸در رابطه با نسبت میان #تعلیل و #تقیه گفته شده اس
🔰#تضاد_تعلیل_با_تقیه
● مترتب بر آنچه گفته شد #نتایج زیر حاصل می شود :
1⃣انتفاء تقیه ای بودن مفاد روایت معلل :
... الظاهر في أن المستحق للخمس من يكون أهل هذا الأمر - وإن كان منحرفا من بعض الجهات - من باب حرمة أبدانهم على النار، ولعله لحصول التوفيق للتوبة والأنابة كما يساعده الاعتبار ومشاهد في كثير من الموارد، فإن من اهتدى حقيقة إلى الأسلام وإلى مذهب الحق - وهو الاعتقاد بالأئمة الاثنى عشر من عترته - فلا محالة يتوجه إلى ترك الذنوب بعد زوال منابع الشهوات. وبخبر بشر عن أبي الحسن عليه السلام: ما حد المؤمن الذي يعطى من الزكاة؟ قال: (يعطى المؤمن ثلاثة آلاف) ثم قال: (أو عشرة آلاف، ويعطى الفاجر بقدر، لأن المؤمن ينفقها في طاعة الله والفاجر في معصية الله) . والحمل على التقية من باب عدم تحديد المؤمن بالشيعة بعيد، لحصولها بالكلام الأول، فلا يحتاج إلى قوله (ويعطى الفاجر بقدر). وأما من باب ما ذكر ومن جهة ملاحظة فتاوى علماء العامة من عدم الفرق بين العادل والفاجر، فلا يناسب التعليل الموجب لبيان حقيقة الحكم، الموجب لجواز إعطاء الفاجر في ما يصرف في غير معصية الله.
📚کتاب الخمس للشیخ مرتضی حائری،ج۱،ص۶۰۷
🆔@masire_feghahat
مسیر فقاهت
🔰 تعبیر #ممّا_انفردت_به_الامامیّة {بخش اول} 🔹مرحوم سیّد مرتضی در کتاب #انتصار به وفو
🔰تعبیر #مما_انفردت_به_الامامیه{بخش دوم}
🔶دلیل قول اول
🔸وجه قول اول که در آن عبارت مذکور حاکی از اجماع است دلالت عبارت «الامامیة» بر کل امامیه میباشد؛ زیرا ظهور لفظ امامیه به همراه ال و لام عهد، کل امامیه می باشد نه بخشی از آن.
🔷دلیل قول دوم
🔹وجه قول دیگر ظهور عبارت «انفردت» میباشد که بر منفرد بودن حکم شیعه در میان سایر مذاهب اسلامی دلالت دارد و به حیثیت اتفاق تمام علمای شیعه ناظر نیست بدون اینکه حیثیت اجماع در آن لحاظ شده باشد که در این صورت مدلول «الف و لام» در عبارت «الامامیة» تعین و تشخص در مقابل اهل سنت خواهد بود.
🌀بررسی مقدمه کتاب «الانتصار في انفرادات الإمامية»
🔸در مقام داوری میان این دو دیدگاه، نگاهی به مقدمه کتاب «الانتصار في انفرادات الإمامية» مرحوم سید مرتضی و بررسی غرض ایشان از تألیف این کتاب، میتواند راهگشا باشد. مرحوم سید مرتضی در مقدمه کتاب انتصار فرموده است: «اهل سنت به زعم اینکه فتوای فقهای شیعه درباره برخی مسائل نسبت به سایر مذاهب منفرد و خلاف اجماع است، شیعیان را به خاطر آن مسائل تقبیح کردهاند و این نکته را به عنوان اشکال مذهب تشیع دانستهاند.»¹
🔹بنا بر این مرحوم سید این کتاب را به غرض پاسخ بدین طعن نگاشتهاند. ایشان، در این کتاب در صدد بیان این نکته است که بیشتر مواردی که فتوای شیعه منفرد دانسته شده، از سوی فقهای مذاهب دیگر نیز همان فتوا مطرح شده است و مواردی نیز که حقیقتاً شیعه فتوای منفردی دارد؛ ادله کافی بر آن وجود دارد و صرف منفرد بودن اشکالی به تشیع نیست².
🔸با نگاهی اجمالی به مسائل این کتاب، نکتهی فوق به روشنی مشهود است و در موارد بسیاری، پس از بیان فتوای شیعه، به فتاوای فقهای دیگر مذاهب -که با شیعه هم نظرند- اشاره میشود و در انتهای همه مسائل ادله فتوا ارائه میگردد و در مقام استدلال آوردن برای آرا، در بسیاری از موارد، اجماع به عنوان دلیل ذکر میشود و هرگاه برای اثبات مسالهای که با عنوان «مما انفردت به الإمامیة» شروع شده، به اجماع استدلال گردد، تغایر بین دلیل و مدعا، مقتضی تفاوت مفهومی این عبارت با اجماع است و گرنه عینیت دلیل و مدعا پیش میآید.
🔹بنابراین طبیعی است در این کتاب، آرائی از امامیه به عنوان منفردات شیعه مطرح شده باشد که در زمان مرحوم سید در نزد عامّه چنین معروف بوده است و این که دیدگاه تمام فقهای شیعه باشد یا خیر مطرح نیست. علاوه بر این؛ عرف برای صحت استناد تفرد امامیه به فتوایی، اتحاد فتوای فقهای شیعه تا آن زمان را لازم نمیداند؛ بلکه حتی با وجود مخالفت برخی از فقهای شیعه نیز عنوان «انفراد امامیه به آن فتوا» صادق است و وجود دیدگاهی در نزد بعض امامیه و طرح آن از سوی مخالفین، مصحح کافی برای استناد انفراد به امامیه می باشد و این عبارت بیشتر از این، ظهور در چیزی ندارد.
✅✅نتیجه
نتیجه اینکه میتوان عبارت «مما انفردت به الامامیة» را بیانگر فتوای معروف و منفرد فقهای شیعه در مقابل مذاهب اهل سنت دانست. اما اتفاق نظر فقهای شیعه در آن مسائل را نمیتوان از این عبارت استظهار کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*¹:الانتصار في انفرادات الإمامية، ص ۲۱۸
*²: عبارت ایشان در ابتدای مقدمه چنین است: «فإني ممتثل… من بيان المسائل الفقهية التي شنع بها علی الشيعة الإمامية، و ادعي عليهم مخالفة الإجماع، و أكثرها موافق فيه الشيعة غيرهم من العلماء و الفقهاء المتقدمين أو المتأخرين، و ما ليس لهم فيه موافق من غيرهم فعليه من الأدلة الواضحة و الحجج اللائحة ما يغني عن وفاق الموافق، و لا يوحش معه خلاف المخالف»: الانتصار في انفرادات الإمامية؛ ص ۷۵. همچنین بارها عبارت «مما شنع به على الإمامية» در این کتاب به کار رفته است. ر.ک الانتصار في انفرادات الإمامية، ص۸۴، ۲۶۸، ۲۸۱، ۲۹۳
🆔@masire_feghahat
🔰حسن بن ابی طالب آبی (۶۷۲ ه. ق) معروف به فاضل آبی(آبی منسوب به «آبه» است مثل ساوه)
🔹گاه از فاضل آبی به «ابن زينب» و یا «تلميذ المحقق» تعبیر می شود.
🔸#كشف_الرموز اولین شرحی است که به وسیله فقهای دیگر بر مختصر النافع نوشته شده است و دومین شرح بعد از المعتبر بر مختصر النافع است.
🔹 فاضل آبی این شرح را در زمان حیات محقق حلی نوشته و لذا در تمام موارد مؤلف را با جمله «دام ظله » دعا کرده است و گاهی می گوید: آنچه استاد در متن مختصر النافع نوشته، #مخالف با آن چیزی است که در درس فرموده است.
🔸سخنان فاضل آبی در مقدمه کتاب کشف الرموز
1⃣ هرگاه مصنف گفته است: «#اشهر» یعنی در میان روایات #متعارضه آن روایتی که شهرت بیشتری دارد، این روایت است
2⃣هرگاه مصنف کلمه «#اظهر» را به کار می برد مرادش در #فتاوای اصحاب است
3⃣هر گاه محقق حلی فرموده است: «#أشبه» مراد آن چیزی است که #اصول_مذهب بر آن دلالت دارد یا عقل و اصلی بر آن دلالت می کند. انسب و اصح نیز همانند آن است.
🆔@masire_feghahat
🔰#اجزاء_در_تقلید{بخش دوم}
💢وجوه #غیرصحیح برای اجزاء
1️⃣اجماع
🔸 این وجه توسط مرحوم نائینی مطرح و پذیرفته شده است
🔴اما به آن اشكال شده است که اولا این اجماع توسط #متقدمین بر مرحوم نائینی نقل نشده و احراز نشده است و ثانيا احتمال #مدرکی بودن اجماع وجود دارد و لذا اعتباری ندارد
2️⃣ لزوم عسر و حرج
🔹گفته شده است که عدم إجزاء و لزوم اعاده و قضاء در موارد کشف خلاف، موجب #حرج است و حرج منفی است؛ زیرا حرج منفی در شریعت، #حرج_نوعی است و شواهدی نیز بر آن وجود دارد
🔴مناقشه در استدلال به لزوم حرج مرحوم نایینی به این وجه اشکال کرده اند که منفی در ادله نفی حرج، حرج شخصی است نه حرج نوعی چرا که التزام به نفی حرج نوعی #مستلزم بدعت در دین خواهد بود؛ زیرا حکم شرعی را از افرادی که دارای حرج نیستند نیز مرتفع می کند. مواردی هم که با حرج و ضرر شخصی تلازم ندارند؛ اما برای نفی حکم به نفي حرج یا ضرر استناد شده است، از موارد بیان #حکمت_تشریع است.
🔁به نظر می رسد می توان در اشکال به این استدلال گفت اعاده و قضاء در تکالیف شرعی، مستلزم حرج نوعی نیست خصوصا که در برخی موارد بر اساس #ادله_خاص مثل قاعده «لاتعاد» إجزاء ثابت است و حرجی بودن حکم به عدم کفایت و وجوب اعاده و قضاء در غیر این موارد ثابت نیست
🆔@masire_feghagat
🔰#علامه_مجلسی
🔹استاد سیدجواد شبیری از والد معظمشان نقل می کنند زمانی که درس مرحوم آیة الله بروجردی حاضر می شده اند، چند روز مرحوم آقای بروجردی در مورد روایتی بحث کردند و مباحث مختلف و احتمالات عدیده ای در باره ی آن طرح کردند.
🔸 بعد در بحار علامهی مجلسی ملاحظه کردند که بیشتر یا همهی آن احتمالات را علامه مجلسی مطرح نموده اند و البته آقای بروجردی قطعا بحار را در آن قسمت ندیده بودند و این بسیار عجیب بود که احتمالاتی که آقای بروجردی در چند جلسه طرح کرده بودند در بحار علامه مجلسی آمده بود در حالی که علامه مجلسی با کثرت اشتغالاتی که داشته اند، شاید برای آن بحث، بیشتر از پنج دقیقه وقت نگذاشته اند.
🔹گاهی در مورد روایتی علامهی مجلسی در یک صفحه احتمالات متعددی را طرح می کنند و بحث را حلاجی می کنند و در انتها هم می نویسند که این مطالب را «علی الاستعجال» نوشته اند.
🆔@masire_feghahat
🔰#تضاد_تعلیل_با_تقیه
● مترتب بر آنچه گفته شد #نتایج زیر حاصل می شود :
ــــــــــــــ
2⃣ نفی استظهار مفاد تقیه ای از روایت معلل
💢مبحث صحیحه ثالثه زراره در بحث استصحاب💢
🔸ثم لو سلم ظهور الصحيحة في البناء على الأقل المطابق للاستصحاب، كان هناك صوارف عن هذا الظاهر، مثل :
🔹تعين حملها حينئذ على التقية، وهو مخالف للأصل.
ثم ارتكاب الحمل على التقية في مورد الرواية، وحمل القاعدة المستشهد بها لهذا الحكم المخالف للواقع على بيان الواقع - ليكون التقية في إجراء القاعدة في المورد لا في نفسها - مخالفة أخرى للظاهر وإن كان ممكنا في نفسه¹
3⃣قابل استناد بودن تعلیل روایت تقیه ای
🔹نعم، يظهر من بعض الأخبار الصحيحة: عدم اختصاص الموضوع (در حدیث "رفع عن امتی ...") عن الأمة بخصوص المؤاخذة، فعن المحاسن، عن أبيه، عن صفوان بن يحيى والبزنطي جميعا، عن أبي الحسن (عليه السلام):
" في الرجل يستكره على اليمين فحلف بالطلاق والعتاق وصدقة ما يملك، أيلزمه ذلك؟ فقال (عليه السلام): لا، قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): وضع عن أمتي ما أكرهوا عليه، وما لم يطيقوا، وما أخطأوا... الخبر ".
🔸فإن الحلف بالطلاق والعتاق والصدقة وإن كان باطلا عندنا مع الاختيار أيضا، إلا أن استشهاد الإمام (عليه السلام) على عدم لزومها مع الإكراه على الحلف بها بحديث الرفع، شاهد على عدم اختصاصه برفع خصوص المؤاخذة²
ــــــــــــــــــــ
*¹:فرائد الأصول،ج۳،ص۶۴-۶۵
*²:فرائد الأصول،ج۲،ص۲۹
🆔@masire_feghahat