eitaa logo
مسیر بهشت🌹
7.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
10.1هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔چرا انسان در قیامت از نزدیکانش فرار می کند! کودکان را (از شدت هول) پیر سپیدمو کند»؛ (مزمل: ۱۷) یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ ؛ که آدمى از برادرش مى‏ گریزد، و از مادر و پدرش، و از همسر و پسرانش، براى هر انسانى در آن روز حال و کارى خواهد بود که او را به خود مشغول دارد» (عبس: ۳۴-۳۷) است. 🎙 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 حکایتی بسیار شنیدنی پیرامون رزق حلال خداوند 🔻جوانی که گل و خاک می خورد 🎤شیخ محسن کافی 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️فقیر کیست؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🦋🦋🦋 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
👇🏻کانال استاد دانشمند👇🏻 - @MehdiDaneshmand.mp3
4.56M
استاد دانشمند🎤 ⭕️انصاف رو رعایت کن 🔴از امام حسین علیه السلام الگو بگیریم انصاف رو حتی در مورد دشمنت داشته باش 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
♥️امام صادق علیه السلام: انَّ الأرضَ لا تُصلِحَ الاّ بِإمام! “زمین جز به دست امام اصلاح نمی شود.” 📗اصول كافی، ج2، ص21. 🌤 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارزش انسان در چیست⁉️ 👤حجت الاسلام 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺شاهکارقرائت من سوره:والفجر🌺 :27الی30 :الاستاد:محمدصدیق المنشاوی 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
Γ•🌻🌤 عشق‌‌از‌سراێ‌این‌دل‌من‌پا‌نمیشود مجنـــون‌دلش‌به‌جز‌سوێ‌لیلا‌نمیشود بالای‌تخت‌یوسف‌ڪنعان‌نوشته‌اند هریوسفے‌ڪه‌یوسف‌زهــرا‌نمیشود..🖐🏼♥️ ..🦋 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج امام زمان 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅امام زمان عجل الله در بین ماست... حواسمون باشه تا کاری نکنیم که شرمنده مولا بشیم😔 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
۲ در عرض ۵ سال خدا به ما دو تا بچه داد.‌دختر بزرگم‌ ۴ ساله‌ش بود و پسر کوچیکم ۲ سال.‌ مستاجر بودیم و به خرج دو تا بچه نمیرسیدیم.‌ خانواده ها زیاد کمکمون‌ میکردن.‌ اما باز کم‌می آوردیم.‌ من بیمار بودم و بیشتر از دو جا نمیتونستم کار کنم.‌پدرمم هر ماه حاصل زحمتش رو خرج درمان من میکرد.‌ هر دو قانع بودیم و به این زندگی راضی. یه روز که یه کوچه رد میشدم دیدم یه کیف کوچیک‌افتاده روی زمین. خم‌شدم‌و برداشتمش. دو تا شناسنامه توش بود یه سری برگه.‌شماره تلفن هم‌داخلش بود. ❌کپی حرام ⛔️