eitaa logo
مسجد جامع صفی آباد
103 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
19 فایل
استان گلستان، شهرستان مینودشت، دهستان صفی آباد انتقادات و پیشنهادات: @teymoori313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ع) 🎥 🎞فیلمی کمتر دیده شده از آخرین غبارروبی حرم امام هادی(علیه‌السلام) توسط شهید حاج قاسم سلیمانی در سامرا 🌷 را یاد کنیم با ذکر 🌷
مسجد جامع صفی آباد
♨️اعتراف‌وتوصیه مجیدرضا رهنورد + اصرار به مجازات سریع‌تر 📍کلیپی که باید چندبار دید 🤲لعنت بر شیطا
⭕️هشدار⭕️ چرا، چرا، چرا، چرا،چرا؟؟؟؟؟؟ مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد: مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد __________ فضای مجازی ول و رها، نوجوان و جوانانی است که حالا به فضای مجازی معتادند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌... دوازده شهید برای بازگشت جنازه دختر ایرانی از دست عراقی‌ها حتی یک وجب از خاک وطن را به دشمن ندادند ... 🔹 آری ..مردم ایران برای خاک، وطن، غیرت و ناموس شهید میدهند، بعضی از سلبریتی ها و همینطور وطن فروش هم، تلاش می‌کنند برای بی‌حیایی 🔹شادی روح شهدا و رزمندگان اسلام صلوات 📎 📎
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» 🔘نماز شب با یک بطری آب! یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برای چیه؟! نیمه شب بطری رو بر می‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. می‌گفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم‌. بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود. شهید مسعود شعر بافچی فرمانده گردان حضرت ابوالفضل علیه السلام 🌸شادی روحش الفاتحه مع الصلوات 🔹🔹🔹 🔹🔹
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» 🔘خاطره ای از شهید همت 🌷حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟ گفت: همینو. -واقعا؟جون حاجی؟ نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم. حاجی قاشق را برگرداند... بخدا فردا بهشون میدیم حاجی همین طور که کنار میکشید گفت: به خدا منم فردا ظهر میخورم! *** محمد ابراهیم همت متولد فروردین 1334 در شهرضا، از فرماندهان سپاه پاسداران در هشت سال دفاع مقدس بود. این فرمانده رشید در جبهه‌های جنگ در عملیات‌های مهمی همچون فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و خیبر مسئولیت‌های مهمی را عهده‌دار بود و در اسفند 1362 در جریان عملیات خیبر در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نایل گشت. 📚کتاب شهید محمد ابراهیم همت 🌼یادش گرامی، ونامش جاودان باد 🔸🔸🔸
💠 | احساس مسئولیت! ⬅️ بی‌تفاوتی نسبت به امور کشور در زمینه‌ نفوذ فرهنگی، اقتصاد، پیشرفت علمی، جهاد تبیین و... خیانت به کشور بوده و زمینه را برای به استثمار کشیدن آن ملت فراهم می‌کند. 👈 یکی از خصوصیات شهید مرحمت بالازاده این بود که وقتی امام خمینی (ره) سفارش و توصیه‌‌ای داشتند و صحبتی می‌فرمودند، به‌طوری احساس مسئولیت می‌کرد که انگار مخاطبشان فقط مرحمت بوده است؛ تمام صحبت‌های امام خمینی (ره) را به تمام مردم می‌رساند. 👌 امروز هم وظیفه تمامی دانش‌آموزان و جوانان در مقابل شهدا، این است که با عمل و مطالعه وصیت‌نامه شهدا و راه و سبک زندگی این شهدای والامقام که به مقام‌های بالا رسیده‌اند، به تعالی برسند. 🔶 https://btid.org/fa/photogallery 📎 📎 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده که بعد از شهادتش معلوم شد در زمان زندگی، خدمت امام زمان (عج) مشرف شده بوده و قبل از شهادت، در تقویم دیواری منزلشان، دور روز شهادت خودش خط کشیده بود. ❇️ هشتاد روز پس از شهادتش در لای یکی از کتاب هایش دست نوشته ای پیدا شد که شهید در آن نوشته بود: «خدایا اگر خلق تو نمی‌دانند، تو می‌دانی که من در سال ۱۳۸۱ هجری شمسی در شب یازدهم ماه مبارک رمضان توفیق ملاقات با حضرت حجت بن الحسن، ‌امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشتم.» 🏷
🔸جلوگیری از اتلاف وقت به سبکِ فرمانده ی شهید هر موقع نماز صبح یا قبل از آن، به چادرِ مهدیه ی گردان می رفتم؛ می دیدم آقا مجید داره قرآن تلاوت می کنه... نشسته بودیم به انتظارِ شروعِ جلسه. حاج مجید گفت: حالا که بیکار نشستیم، نباید الکی حرف بزنیم... رفت و چند تا قـرآن آورد و بین بچه ها پخش کرد. دورِ هم نشستیم و قرآن خوندیم... هم قرآن خوندیم و هم وقتمون تلف نشد... 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج مجید زینلی 📚منابع: بنیاد حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس/ پرتال فرهنگی راسخون خاکریز خاطرات ۵۶ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
💢فرار از گناه ... 🔹دور و برِ بابک پُر بود از گناه؛ اما از گناه فراری بود. دو ماه مونده به شهادتش بهم زنگ زد و گفت: بیا بریم قم. گفتم: من وقت ندارم و نمی‌تونم بیام. اما بابک گفت: نه! یه مشکلی پیش اومده؛ امشب حتماً باید بریم قم... خلاصه راضی شدم و باهاش رفتم. بعد که علتِ سفر ناگهانی به قم رو ازش پرسیدم، فهمیدم برا فرار از گناه بوده... تا این حد مراقب بود که در جمع‌ها و محیطِ آلوده به گناه قرار نگیره... 👤خاطره‌ای از زندگی مدافع‌حرم شهید بابک نوری‌ هریس 📚منبع: مستند “ از آسمان ” ؛ به نقل از دوست شهید 🔻خاکریز خاطرات ۹۰ 📎 📎 📎 📎