eitaa logo
موسسه مطاف عشق
195 دنبال‌کننده
169 عکس
79 ویدیو
0 فایل
ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت سایت انتشارات https://mataf.ir/ ________ ☎️ شماره تماس: 02537839373 🙋 ارتباط با ادمین: @Mataff_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 بیا باهم دفتر زندگی رو ورق بزنیم.دروغ چرا؟ انقدر تکرار شدم که نمیشه توی یه جمله خودم رو معرفی کنم و بگم چی هستم من از اینجا شروع شدم که میگه: وقتی بهشت عزوجل اختراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد آدم نشسته بود، ولی واژه‌ای نداشت نزدیک ظهر بود، غزل اختراع شد یک دست جام باده و یک دست زلف یار این گونه بود ها! که بغل اختراع شد من درنگاه اولِ آدم و حوا زاده شدم. من زاده درد و رنج‌ام، درد به‌دست‌آوردن و رنج از دست دادن اما ازدست دادن در چه راهی؟ بماند گذشت و گذشت و آدم با دردهای فراوان، زندگی و فرزندانش رو به دست آورد. تا اینکه یک روز حسادت بر محبت غلبه کرد و هابیل کشته‌ی دست قابیلِ برادر شد. و من بودم و آدم و بدن بی جان هابیل. عشق آدمِ پدر، به فرزند قابیل، باعشق قابیل نسبت به فداشدن در راه معبود به‌گردهم می گشتن و طواف می کردن. من اینجا برای اولین بار جان گرفتم. ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
📝 شاید قدم‌زدن یکی از عاشقانه‌ترین حالات ممکن برای من باشه.گاهی زیر بارون، گاهی هنگام باریدن برف یا زمان افتادن برگ درختان در پاییز؛ اما من قدم زدن کنار ساحل دریا رو ترجیح می‌دم، با اینکه خاطره‌ی تلخ و شیرینی از ساحل دریا دارم. به قول زلیخا: «کار دل است دلیل و منطق نمی شناسد.» کنار ساحل نیل قدم می‌زدم و با خودم این بیت رو تکرار می کردم: هرچه با تنهایی من آشناتر می‌شوی، دیرتر سرمی‌زنی و بی‌وفاتر می‌شوی! که صدای ناله و استغاثه‌ای به گوشم خورد، نزدیک شدم، درست می‌دیدم آسیه بود، زیر شکنجه! به چه جرمی؟عشق! میخ‌کوبم.. چند روزی هست که فقط به تماشا ایستاده‌ام. از شکنجه‌گر اصرار و از آسیه انکار: +بگو پروردگار فرعون است و خلاص -نه هیج معبودی جز خدای یگانه‌ی موسی نیست فرعون غضبناک شد و به چهار میخ کشیدش اما آسیه کوتاه نیامد. باز از شکنجه‌گر اصرار و از آسیه انکار، سنگ بزرگی رو به سمت آسیه می بردند و او زیر لب زمزمه می کند: «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ». پروردگارا برای من خانه‌ای در جوار خودت قرار بده. همینجا بود که من دوباره جان گرفتم. ملائکه به طواف آسیه آمدند و آسیه به دیدار معبود شتابان بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir