🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
⁉ آیا آن دنیا، جنسیت (زن و مرد) وجود دارد؟
#پاسخ:
🔹 انسان دارایِ دو بُعدِ روح و جسم است. روح، همان حقیقت و اصلِ انسان است و جِسم، مرکب و اسبِ او. روحِ ما در دنیا سوار بر مرکبِ کنونی است. در برزخ هم مرکبی دیگر خواهد داشت. در بهشت یا جهنم نیز مَرکبی متناسب با آندو.
🔹 #جنسیت از خصوصیاتِ #جسم است و نه روح. روحِ ما مُجرد است و نه مَرد است و نه زن. اما برخی از روح ها سوار بر مرکبِ مؤنث شده اند و برخی دیگر بر مرکبِ مذکر نشسته اند. از آیه 8 سوره طارق استفاده میشود که معاد، جسمانی است. وقتی جسمانی شد پس نر و ماده و همسر معنا پیدا میکند و این روال در برزخ و قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
🔹 در برزخ و قیامت، حضرتِ زهرا را با نامِ دخترانه ی فاطمه و امام علی را با نامِ پسرانه "علی" میشناسند. کما اینکه در روایاتِ ما آمده که امام حسن و حسین سرورِ جوانانِ بهشتند: "الحسن و الحسین، سیدا شبابِ اهلِ الجنة". پس در بهشت هم با همین نامِ پسرانه شناخته میشوند این دو امامِ بزرگوار.
🔹 ضمن اینکه مثلا در روایاتِ ما آمده که زنی که در دنیا بیحجاب بوده در جهنم از موهایش آویزان میشود. بحارالأنوار/ج8/ص309 پس باید خصوصیات زنانهاش وجود داشته باشد تا بشود حکم را اجرا کرد.
🔹️علاوه بر این تعابیری نظیرِ ازواجٌ مُطَهَّرَة (بقره/25) و قاصراتُ الطّرف (صافات/48) کأنَّهِنَّ الیاقوت (الرحمن/58) که همگی با صیغه مؤنث است به وضوح، جنسیت را در آن دنیا اثبات میکند.
🌸 امام صادق علیه السلام میفرماید:
"اگر [در بهشت] رتبۀ زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینی اش ازدواج کند میتواند او را انتخاب کند [و مرد نمیتواند وی را انتخاب کند] که در این صورت مرد همسر او میگردد، ولی اگر رتبۀ مرد بالاتر بود او میتواند زن را اختیار کند [این جا زن چنین حقی ندارد] که در این صورت، زن یکی از همسران مرد میشود".
📚 بحار/ج8/ص105
👤 استاد سید محمد مهدی صدری
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃❤🍃
🌹 یکی از جلوه های شُکر
🌸 حضرت امام صادق علیه السلام:
🔹وقتی می بینی کسی به بلایی
گرفتار است و خدا به تو نعمت داده،
اینطور بگو: «خدایا من مسخره نمی کنم،
و فخر هم نمی فروشم؛ تنها به خاطر ن
عمتهای عظیمت تو را حمد می کنم.»
📚 «کافی» ج ۲ ص ۹۸
🌸 الهی شکرت
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍃❤🍃
⁉ از چہ راههایی به امام زمان (عج) نزدیک شویم ؟!️
🔸اصلی ترین و مهمترین و پر تأکیدترین راه برای رسیدن به امام زمان (عج) و قرب پیدا کردن و منزلت پیدا کردن به امام زمان (عج) و آن طوری بشویم که حضرت ما را انگشت نما کند و بگوید؛ این نزدیکتر است.. این بهتر است.. یعنی در حقیقت نور چشمی امام زمان (عج) بشویم.
♦″ انجام واجبات و ترک گناهان″ است، اصلی ترین راه همین است.
🔸وقتی به آیت الله بهجت می گفتند آقا به ما دستورالعملی بدهید و..؟ ایشان می گفت؛ هیچ دستورالعملی بالاتر از این نیست که خدا ما را می بیند، انجام واجبات و ترک گناهان!! (یعنی چیزی که همه می دانیم و متأسفانه به آن عمل نمی کنیم)
⚠️واجبات فقط نماز و روزه نیست.. اما این اصل است، همین نماز واجب را سعی کنید اول وقت بخوانید، واجبات و حرام های دیگری هم داریم،حرام فقط شراب و ربا نیست! ←دروغ، تهمت، غیبت، نگاه حرام، حسادت..
📚 کتاب گناهان شهید دستغیب را بخوانید که چه گناهانی نوشته است! هر گناهی که فکرش را می کنید.. خانم های محترم در بحث واجبات حجابشان،( آقایان محترم همین طور چون حجاب فقط برای زن نیست!) حجابشان، حیایشان، نوع رفتارشان، نوع گفتارشان با نامحرم،..
🔸️ گاهاًنوع رفتارما با نامحرم درفضای مجازی اصلا درست نیست! شکلکها،استیکرها، خیلی حواستان در این زمینه ها جمع باشد!
👤استاد احسان عبادی
🌻الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
خاموش بودن نصف حکمت است، تعقیب نکردن دیگران، نصف آرامش
و مداخله نکردن در کار دیگران، نصف ادب
همیشه آنکه قویتر بود
کمتر زور میگفت
و آنکه راحتر می گفت اشتباه کردم
اعتماد به نفسش بالاتر بود
آنکه "صدایش" آرامتر بود
حرف هایش بانفوذتر بود
آنکه خودش را واقعا " دوست داشت
دیگران را واقعی تر دوست داشت
آنکه به " تفاوت بین انسانها " واقف بود
بیشتر نقاط مشترک میان خود و دیگران را پیدا میکرد.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸آدمهایى هستند در زندگیتان؛
🍎نمی گویم خوبند یا بد
🌸چگالى وجودشان بالاست
🍎افکار، حرف زدن، رفتار،
🌸محبت داشتنشان
🍎و هر جزئى از وجودشان امضادار است
🌸یادت نمی رود
🍎"هستن هایشان را..."
🌸بس که حضورشان پر رنگ است.
🍎ردپا حک می کنند، اینها روى دل و جانت
🌸بس که بلدند "باشند"
🍎این آدمها را، باید قدر بدانى
🌸وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهاى
🍎بى امضایى که شیب منحنى حضورشان،
🌸همیشه ثابت است.
سلام وصدسلام به آدمهای مثبت✋🏻😀
صبحتون بخیر🌺
ناصر:
🌸آدمهایى هستند در زندگیتان؛
🍎نمی گویم خوبند یا بد
🌸چگالى وجودشان بالاست
🍎افکار، حرف زدن، رفتار،
🌸محبت داشتنشان
🍎و هر جزئى از وجودشان امضادار است
🌸یادت نمی رود
🍎"هستن هایشان را..."
🌸بس که حضورشان پر رنگ است.
🍎ردپا حک می کنند، اینها روى دل و جانت
🌸بس که بلدند "باشند"
🍎این آدمها را، باید قدر بدانى
🌸وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهاى
🍎بى امضایى که شیب منحنى حضورشان،
🌸همیشه ثابت است.
سلام وصدسلام به آدمهای مثبت✋🏻😀
صبحتون بخیر🌺
http://eitaa.com/joinchat/600047640Cfbe6e50510
📕#داستان_کوتاه_آموزنده
در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم. بچه ای بسیار شلوغ میکرد...
خواستم او را آرام کنم به او گفتم اگر آرام باشد برای او شکلات خواهم خرید. آن بچه قبول کرد و آرام شد. قطار به مقصد رسید و من هم خیلی عادی از قطار پیاده شده و راهم را کشیدم و رفتم...
ناگهان پلیس مرا خواند و اعلام نمود شکایتی از شما شده مبنی بر اینکه به این بچه دروغ گفته ای. به او گفته ای شکلات میخرم ولی نخریدی!!
با کمال تعجب بازداشت شدم! در آنجا چند مجرم دیگر بودند مثل دزد و قاچاقچی!! آنها با نظر عجیبی به من می نگریستند که تو دروغ گفته ای آن هم به یک بچه!! به هر حال جریمه شده و شکلات را خریدم و عبارتی بر روی گذرنامه ام ثبت کردند که پاک نمودن آن برایم بسیار گران تمام شد!!
آنها گدای یک بسته شکلات نبودند. آنها نگران بدآموزی بچه شان بودند و اینکه اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او زدند او باور نکند! اما در کشور ما، گول زدن به عنوان روش تربیتی استفاده می شود.
📚 چرا عقب ماندهایم
👤 علی محمد ایزدی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📕✍#تلنگر
فقر چیزی است که همه جا سر می کشد،
فقر،گرسنگی نیست،عریانی هم نیست،
فقر چیزی را" نداشتن" است،
ولی آن چیز پول نیست،طلا و غذا نیست،
فقر همان گرد وخاکی است
که بر کتابهای فروش نرفته ی یک
کتابفروشی می نشیند،
فقر ،تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد میکند،
فقر ،کتیبه سه هزار ساله ی است
که روی آن یادگاری نوشته اند!
فقر ،پوست موزی است که از پنجره
یک ماشین به خیابان انداخته می شود،
فقر همه جا سر میکشد،
فقر ،شب را "بی غذا" سر کردن نیست،
فقر،روز را "بی اندیشه"سر کردن است...!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚#داستان_کوتاه_جالب_وخواندنی
مادري براي ديدن پسرش مسعود ، مدتي را به محل تحصيل اويعني لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با يک هم اتاقي دختر بنام Vikki زندگي مي کند. کاري از دست مادر بر نمي آمد و از طرفي هم اتاقي مسعود هم خيلي خوشگل بود. او به رابطه ميان آن دو شک کرده بود و اين موضوع باعث کنجکاوي بيشتر او ميشد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : " من مي دانم که شما چه فکري مي کنيد ،اما من به شما اطمينان مي دهم که من و Vikki فقط هم اتاقي هستيم . "حدود يک هفته بعد ، Vikki پيش مسعود آمد و گفت : " از وقتي که مادرت از اينجا رفته ، قندان نقرهاي من گم شده ، تو فکر نمي کني که او قندان را برداشته باشد ؟ "مسعود هم در جواب گفت: خب، من شک دارم ، اما براي اطمينان به او ايميل خواهم زد. او در ايميل خودنوشت :مادر عزيزم، من نمي گم که شما قندان را از خانه من برداشته ايد، و در ضمن نميگم که شما آن را برنداشتيد . اما در هر صورت واقعيت اين است که قندان از وقتي که شما به تهران برگشتيد گم شده. چند روز بعد ، مسعود يک ايميل به اين مضمون از مادرش دريافت نمود : پسر عزيزم، من نمي گم تو کنار Vikki مي خوابي! ، و در ضـــمن نمي گم که تو کنارش نمي خوابي . اما در هر صورت واقعيت اين است که اگر او در تختخواب خودش مي خوابيد ، حتما تا الان قندان را پيدا کرده بود.
📚مجموعه
حکایتها و داستانهای آموزنده👇
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📕#داستان_کوتاه
📚داستان ملت ایران و آمریکا داستان حاج اسماعیل مظفری و نصیب الله هست
میگن یه روزی گرگ زد به گله حاج اسماعیل
حاج اسماعیل فریاد کنان از مردم کمک خواست مردم رسیدند افتادن دنبال گرگها
در این بین یک فردی بنام نصیب الله که توان جسمی و فکری کمتری داشت و نمیتونست دنبال گرگ بره چاقو برداشت که گوسفندان زخمی و در حال مرگ را سر ببره ، اما اول شروع کرد از اول گله اون گوسفندایی که ترسیده بودند رو سر برید بعد هم دنبال اون که زخمشون کمتر بود و بعد با سرعت داشت بقیه ی گله رو سر میبرید.
حاج اسماعیل که اوضاع را این جور دید فریاد زد ایاالناس گرگها را ول کنید بیاید نصیب الله را بگیرد.
ما هم بهتره امریکا و این کشور و اون کشور را ول کنیم ، همین که مواظب مسولین کشور خودمون باشیم و دزداشون رو بگیریم که اینجوری اختلاس و غارت نکنند ، بُرد کردیم
والا اینقدری که مسئولین از مردم دزدیدند و کشور رو تاراج دادند ، آمریکا و اجانب نتونستند
🤣🤣🤣🤣
✳️ #برده_داری به سبک #NIKE
1️⃣ همه ما بارها نام برند معروف پوشاک نایک (NIKE) را شنیدهایم، برندی محبوب و البته شیک که در همه جای دنیا مشتری دارد
2️⃣ کارگران روزانه ۱۶ ساعت به طور مدام در یک محیط ناامن و ناسالم با حقوق ۱۰ - ۲۰ سنت در ساعت کار میکنند و اجازه هیچ گونه صحبت و حتی استفاده از سرویس بهداشتی را ندارند
🗯 کارگران #استثمار شده برندهای معروف پوشاک از جمله نایک را کودکان و نوجوانان و زنان تشکیل میدهد.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#استاد_رائفی_پور
🔺️روایت داریم دوست هر کس عقل او و دشمنش نادانی اوست.
ما از کجا ضربه خوردنمون شروع میشه
از اونجا ک جای دوست و دشمن رو اشتباه میگیریم.
شیطان خوب میتونه خواسته هاشو از زبون ما و نفسمون بگه چون از درون خودمونه دوست نداریم باهاش مخالفت کنیم.
اگه مال کسی دیگ ای بود جلوش گارد میگرفتیم.
یکی از این دشمنیا نارضایتیه
نارضایتی از سیستمی ک خدا برامون در نظر گرفته ، یه سری افراد هستن دائم ایراد میگیرن.. این ادم خدا رو منشا خیر نمیدونه
این ادم فرق میکنه با کسی ک میگه مگه میشه خدا تنهام بذاره و همه چی رو خیر میدونه...
🔹️عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم...
چه بسا چیزی رو بد بپندارین و اون برا شما خیر باشه.
ما اگ حکمت کاریو بدونیم اروم میشیم اما اگ ندونیم نه.
هنر تو اینه ک ندونی حکمتو و صبر کنی.
از خدا نمیشه جز لطف سر بزنی
حتی چیزایی ک برامون سخته.
اصلا غم برا مومن معنا نداره میگه خدا منو از یاد برده!
مگه خدا دشمن ماست؟
هر چی از خدا ب ما برسه خیره..
چه بهمون اثبات بشه چه نشه❤
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔺️ خاطرهی دزدیده شدن #حاج_قاسم
🔹️حاج قاسم در عملیات طریقالقدس مجروح شده بود. برای درمان ، او را به مشهد فرستاده بودند.
چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینهاش تا روی مثانهاش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت.
۴۵ روز کسی نمیدانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد.
بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است.
پزشک حاج قاسم از منافقین بود و میخواست حاج قاسم را بکشد ، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود.
یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس ناسیونالیستیاش قاسم را شب #دزدیده بود ، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند.
قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا میگفتند برو بیمارستان در میرفت. فضای ما در جنگ این بود.
✍ نقل از صادق خرازی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#خواستگاری_حاج_همت😊🙈
.
مامانم گفت : نمیخوای زن بگیری؟🤔
گفتم :چرا نمیخوام؟😎
فکر نمیکردم به این راحتی قبول کنه ازدواج کنه!!😆
مادرم گفت:خب ننه...کیو میخوای...بگو تا واست بگیرمش😍
گفتم : من یه زن میخوام که بتونه پشت ماشین باهام زندگی کنه😎
مادرم گفت:واااا...این دیگه چه صیغه ایه...!!!
آخه کدوم دختری حاضره میشه همچین زندگی ای داشته باشه؟😐
گفتم:اگه میخوای من زن بگیرم ، شرطش همینه😎 زنی میخوام که شریک و همدم زندگیم باشه
هرجا میرم دنبالم بیاد😉
حرفش یه کلام بود ، بعد مدتی از پاوه برگشت
کسی رو که دنبالش بودم پیدا کردم😎
گفت : برام ازش خواستگاری میکنین یا نه؟
بهش گفتم : به همین سادگییییی!!!!؟ 😢
نههه..همچین ساده هم نبود...
بیچاره م کرد تا بعله رو گفت😓
با تعجب گفتم:یعنی قبول کرد که پشت ماشین باهات زندگی کنه؟😩
خندید و گفت:تا اون ور دنیام برم دنبالم میاد😍
گفتم مبارکه👏
چن بار ازش خواستگاری کرده بود
اما هربار جواب رد شنیده بود🙄
عروس خانوم نیت چله دعای توسل و ۴۰ روز روزه کرده بود. با خودش عهد کرده بود که بعد چله به اولین خواستگار ، جواب مثبت بده😋
درست شب چهلم ، دوباره #ابراهیم ازش خواستگاری کرده بود و بعله رو گرفته بود😇
#شهید_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلها❤️
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔺️حضرت یحیی علیهالسلام ابلیس را دید و به او گفت : به من بگو که محبوبترین و مبغوض ترین مردم نزد تو کیست؟
🔹️گفت : محبوبترین مردم نزد من انسان مؤمنی است که #بخیل باشد و مبغوض ترین آنها نزد من #فاسقی است که سخاوتمند باشد!
🔸️حضرت یحیی علیهالسلام به او گفت : چرا چنین است؟
🔹️شیطان گفت : چون همان بخل برای بخیل کافی است و من نیازی به گمراه کردن او ندارم و از سخاوتمند نگران هستم ؛ زیرا میترسم که خداوند به خاطر سخاوت او از فسق او بگذرد.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#پس_از_ازدواج❤
💕مرد از سر کار به خانه می آید و میبیند که خانه به هم ریخته است. تمام اسباب بازی های فرزندانش در وسط خانه ریخته شده و زن مشغول درست کردن غذاست.
مرد با دیدن این صحنه از کوره در می رود و بر سر همسرش فریاد می زند و می گوید از صبح تا الان داشتی چیکار می کردی چرا خانه به هم ریخته است؟ فقط بلدی بخوری و بخوابی. ☹
💕در حالیکه زن ناراحت از حرف های شوهرش بود اما در پاسخش چیزی نمی گفت.
ناگهان پسر پای پدرش را گرفت و از او خواهش کرد که با او بازی کند. پسر هم دچار بی مهری و عصبانیت پدر شد. پدر با عصبانیت به اتاق خواب رفت و درب را محکم بست.😟
💕ما باید در زندگی مشترک این را بدانیم که نباید طرف مقابل خود را قضاوت کنیم.
ما از کجا می دانیم همسرمان از ابتدای روز چه کارهایی انجام داده و با چه مشکلاتی روبرو بوده است
❤️درک متقابل ، اساس زندگی است.❤️
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#پندانه
🌹مرحوم حاج اسماعیل دولابی (ره) :
از حدیث کسا ، ادبِ صحبت کردن با فرزندان و شوهر و همسر را بیاموزید.
وقتی می خواهید از منزل خارج شوید ، اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید.
وقتی هم خواستید وارد خانه شوید، بیرونِ در استغفار کنید و صلوات بفرستید، هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل [خانه] شوید.
اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند.
✅کمال زن و مرد در این است.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌐دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود
🔸️جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند.
اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد .
#جهانگرد پرسید لوازم منزلتان کجاست؟
زاهد گفت: لوازم شما کجاست؟
جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم!
💠امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند : دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود ، و کوچ کردن از وطن حتمی است .
دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود ، و بیننده را می فریبد ، سعی کنید با بهترین زاد و #توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.
📚منبع نهج البلاغه ، خطبه ۴۵
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#قسمت_صد_و_دوازدهم_دالان_بهشت 🌹
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در این میان رفتن نرگس نزدیک و نزدیک تر می شد و غصه هاي من بیش تر. به خصوص که آزیتا هم احتمالاً براي مدتی با شوهرش از ایران می رفت تا به پیشنهاد پسر عمویش، یا همان شوهر نرگس، ببیند می توانند آن جا زندگی کنند یانه؟ قرار بود با نرگس همسفر شوند و من دلم به اندازه دنیا گرفته بود و احساس تنهایی و غربت می کردم. یکی از همان هفته هاي آخر توي کوه بود که دوباره آزیتا و نرگس صحبت را به من و آینده و گذشته کشاندند و آزیتا مثل همیشه با ملایمت و نرمی زبان به نصحیت باز کرد:
مهناز، قبول کن که تو این قضیه رو خودت این قدر براي خودت بزرگ کردي. هزاران آدم هستن
که حتی با هم زندگی می کنن و بعد، جدا می شوند. درسته، یک مدت وقت لازم است، ولی به هر حال فراموش می کنن. اصلاً تو این جوري فکر کن، شاید ارزش این دوست داشتن براي تو، به خاطر همین جداییه. به خدا لیلی و مجنون هم اگه به هم می رسیدن دیگه عشقشون افسانه نمی شد. قبول نداري؟!
ولی من فکر می کنم افسانه شد، نه براي این که به هم نرسیدن. واسه این که کسی رو جاي هم دیگهقبول نکردن. یعنی فراق و دوري و زجر رو قبول کردن و اسمش رو قسمت و تقدیر و زندگی
نگذاشتن که بتونن فوري برن سراغ یک لیلی یا یک مجنون دیگه. نرگس خندان گفت: ا ، نه بابا، آزیتا کلاس هاي بابایت کار خودش رو کرده. مردم چه غلط هاي زیادي می کنن! می شنوي؟!
آزیتا در حالی که می خندید گفت: حالا گیریم اینه که تو می گی. ولی خوب، بابا اون ها این کار
رو دو طرفه کردن، تو چی؟! تو حتی خبر نداري مجنون تا حالا صاحب چند تا لیلی دیگه شده؟ یا
اصلاً لیلی اولی رو یادشه یا نه؟! به خدا این کار تو اشتباه محضه. اگه با یک خاطره می شد یک عمر سر کرد، نصف بیش تر آدم هاي دنیا، تنها بودن، اصلا همه شون، ولی نمی شه. مهناز جون، تو رو خدا، ناراحت نشو، ولی قبول کن که داري احمقانه عمل می کنی. ببین اگه می دونستی کارت غلط نیست سربلند می گفتی، من هنوز محمد رو دوست دارم و نمی خوام برم دنبال زندگیم، ولی خودت می دونی این حرف بیخوده، براي همین حرفی براي زدن نداري، تازه مجبوري فکرت رو قایم هم بکنی. قبول کن که مادرت حق داره، برادرت حق داره، ما حق داریم، آخه سر کردن به پاي آدمی که معلوم نیست کجاست و چه می کنه، اصلاً سر سوزنی از گذشته و تو یادي توي ذهنش هست یا نه خودت بگو اسمش چیه؟! نرگس فوري گفت: خریت. اصلاً شاید اون آقا زاده الان صاحب چند تا بچه باشه، اون وقت این خانم این سر دنیا شده ژولیت بی چاره گول این باقی مانده جوانی و آب و رنگت رو نخور، اینم تموم می شه، اون وقت باید بشینی مثل محمد، ماتمش رو بگیري، فکر می کنی چند وقت دیگه بخت برگشته هایی مثل آقاي ارجمند، خر قیافه ات می شن و عاشق سینه چاك؟! با زهرخندي تلخ در حالی که دلم از حرف هاي هر دوشان گرفته بود گفتم: یعنی تو نمی فهمی که من از همین که اون ها فقط خر قیافه من می شن فراري ام؟! اصلاً می دونین چیه؟! بابا من یک اشتباه کردم، چه می دونم یک خریت، یک دیوونگی تا آخرش هم وایسادم، تا الان که صدام در نیومده بعد از اینم همین طور، دیگه بحث سر چیه؟! یکدفعه آزیتا گفت: اي بابا، خوب تو که این قدر اصرار داري چرا نمی گردي دنبالش؟! با تحیر و گیج گفتم: من؟!
نرگس فوري هیجانزده گفت: واي راست می گه، چقدر خنگ بودیم، چرا تا حالا به این فکر
نیفتادیم؟! من دوباره بهت زده پرسیدم: ما بگردیم دنبالش؟!
نرگس گفت: آره دیگه، پس کی؟! بالاخره باید بفهمیم این آدمی که تو داري خودت رو فداي
فکرش می کنی، کجاست؟! در چه حالیه؟!
آخه چطوري؟ از کجا؟ !
نرگس با حرص گفت: باز مثل هالوها حرف زد. بالاخره تو آدرس مغازه پدرش، خونه شون، خونه
کس و کارش، محل کار شوهر خواهرش، چه می دونم یک جا رو داري دیگه. خودش هم نباشه،
خانواده اش این جا هستن، آب نشدن برن توي زمین که ...این چیزي بود که من واقعاً هیچ وقت به آن فکر نکرده بودم. از تصور خودم که در به در دنبالش میگردم حال بدي به من دست می داد. این چیزي نبود که بخواهم. زار و حقیر، خرد و شکسته. اگرپیداش می کردم به چه دردي می خورد؟! چه حاصلی داشت؟!
نرگس دوباره انگار فکرم را خوانده بود، گفت: بابا نمی گم که برو داد بزن آهاي، من خانه به خانه،
کو به کو دارم دنبالت می گردم. فقط می گم دورادور یکجوري خبردار بشیم، ببینم کجاست؟ ایرانه؟زن گرفته یا نه؟ چند تا بچه داره ...
این حرف هایش همیشه مثل کاردي بود که به قلبم فرو می رفت و من حتی رویم نمی شد به او
بگویم که از تصور ازدواج محمد دیوانه می شوم.
حقیقت این بود که می ترسیدم. از این که آن حرف ها حقیقت داشته باشد، می ترسیدم و مدت ها بود از روبرو شدن با واقعیت و حتی فکر کردن به آن فراري بودم.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚نویسنده: نازی صفوی
⛔ کپی با ذکر نام نویسنده بلامانع است
#حکایت_طنز😉
🔸️شخصی وارد دهاتی شد و در مکانی
که اهالی ده جمع شده بودند نشست و بنای گریه گذاشت سبب گریهاش را پرسیدند.
🔹️گفت : من مرد غریبی هستم و شغلی ندارم برای بدبختی خودم گریه میکنم مردم ده او را به شغل کشاورزی گرفتند
🔸️شب دیگر دیدند همان مرد باز گریه میکند گفتند هان!؟ دیگر چه شده است تو را؟
حالا که شغل پیدا کردی
🔹️ گفت: شما همه منزل و ماءوا مسکن دارید و میتوانید خوتان را از سرما و گرما حفظ کنید ولی من غریبم و خانه ندارم برای همین بدبختی گریه میکنم
🔸️بار دیگر اهالی ده همت کردن و برایش خانهای تهیه کردند و وی را در آنجا جا دادند ولی شب باز دیدند دارد گریه میکند وقتی علت را پرسیدند
🔹️ گفت : هر کدام از شماها همسری دارید ولی من تنها در میان اطاقم میخوابم
مردم این مشکل او را نیز حل کردند و دختری از دختران ده را به ازدواج او در آوردند ولی باز شب هنگام داشت گریه میکرد گفتند باز چی شده
🔸️گفت : همه شما سید هستید و من در میان شما اجنبی هستم بدستور کدخدا شال سبزی به کمر او بستند تا شاید از صدای گریه او راحت شوند ولی با کمال تعجب دیدند او شب باز گریه میکند وقتی علت را پرسیدند
گفت : بر جّد غریبم گریه میکنم و بشما هیچ ربطی ندارد!!!😐
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#تلنگر
سید عبد الکریم کفاش ، هر هفته حداقل یک بار خدمت امام زمان (علیه السلام) می رسید.
🔹️خودش می گفت: آقا از من سؤال کردند ، سید کریم!
اگر هفته ای یک بار ما را نبینی چه خواهی شد؟
🔸️عرض کردم : آقا جان می میرم.
💠 فرمود: همین است که ما را می بینی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔴مجلس اراده کنه ، پوست رئیس جمهور رو میکنه
📝البته نه این مجلس که بی خیال و وکیل الدوله هست. فقط ۱۵ روز مانده است تا انتخابات مجلس.
#درست_انتخاب_کنیم
#مجلس_انقلابی
#استاد_رائفی_پور
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🚨فوری 🚨فوری
دوستان عزیز لازم و ضروری است
در خانه ها و به ویژه جلوی درب خانه دوربینهای مدار بسته نصب کنید
دیروز یکی از دوستان ساعت ۴صبح جهت اقامه نماز صبح به مسجد رفت سپس بعد از نماز وقتی به خانه برگشت ماشین خود را ندید فورا" سراغ دوربینها رفت و تا دوربینها را روشن کرد دید خودش با ماشین رفته مسجد و یادش رفت ماشین را برگرداند پیاده برگشته...😂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📃دل نوشته ای از ... به سردار دل ها:
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✍دیشب به مناسبتی زندگی نامه سردار دلها را در اینترنت جستجو می کردم دلم گرفت .نوشته بود مدرک تحصیلی دیپلم
سردار به تو غبطه خوردم که تو با این عظمت و جایگاه هیچ وقت دنبال مدرک و دانشگاه و مدرک دکترا و ... نبودی
هرگز دنبال نام و عنوان نبودی
هرگز به فکر استراحت نبودی
مثل برخی ها سجاده آب کش هم نبودی
وسط نماز از یتیم شهید گل و برگ گل گرفتی و هرگز به خاطرت رسوخ نکرد که شاید نمازم باطل شده باشد شاید فکر کردی این نماز نزد حق محبوب تر است و بلافاصله بعد از نماز یتیمی را که به تو گل داده بود غرق بوسه کردی
سردار این قدر خاکی بودی که بجز در مراسم رسمی درجه هایت را نصب نمی کردی لباس سبزت یا تنت نبود یا اگر بود خاکی بود و گلی بود
خانه ات ساده بود وسایل خانه ات چقدر معمولی و حیاط منزلت چقدر ساده و خودمانی
و از همسرت خواستی که بر سنگ قبرت بنویسند سرباز قاسم سلیمانی بدون نام و عنوان
اگر به ما بود برایت مزاری درست می کردیم درجه یک با چندین گنبد و گلدسته در حد یک الگو و قهرمان
چه کنیم که خودت پیش دستی کردی و طور دیگری وصیت کردی شاید تو ما را بهتر شناخته بودی
سردار کرار همیشه در سفر سفر بخیر و سلامت
وقتی در سایت ها دنبال می گشتم و دیدم نوشته به جز تاریخ تولد و محل تولد اطلاعات بیشتری در دسترس نیست فهمیدم که ما واقعا تو را نمی شناختیم
تو از افلاک بودی نه در خط املاک
اهل همت بودی نه اهل صحبت
مرد عمل بودی و نه مرد شعار
دارای مقام بودی نه صاحب عنوان و مقام
خوشا بحالت که یار نظام بودی و نه مثل ماها بار نظام
تو سرباز ایران بودی نه سربار ایران
تو به انتظار ایستاده بودی نه به انتظار نشسته
تو سوار بر تانک بودی نه سرمایه دار بانک
تو یار مردم بودی و در مشکلات همیشه پشت مردم بودی
هر جا که عازم بودی حتما آن جا لازم بودی چه در اهواز چه حلب چه بغداد و چه دمشق و یا اربیل
و.....
🌹 🌳 سردار دلها
برای ما دعا کن
که به دعایت سخت محتاجيم.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
.
#چهلم_شهادت_سردار_سلیمانی
#سبک_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم
چهل روزه که دارم چشم بارانی
بسوزم بر شهیدِ دین سلیمانی
چهل روزه سلیمانی آسمانی شد
میان مردم عالم جاودانی شد
چهل روزه که تو رفتی سوی جنت
بسوزد از غم داغت همه امت
چهل روزه که تو مهمان زهرایی
عزیز عالم هستی تو دنیایی
چهل روزه تو رفتی و بر تو مینالیم
خدا داند سلیمانی برتو میبالیم
سلیمانی چه زیبا تو امتحان دادی
به راه عترت و قرآن تو جان دادی
سلیمانی تو بودی سر تا بپا همت
گرفته ایران و ایرانی زتو عزت
سلیمانی مدافع بر حرم بودی
سلیمانی امید رهبرم بودی
سلیمانی تو بودی یاور رهبر
شهید راه اسلام ،عزت کشور
سلیمانی به یاد تو همه غمگین
به دل داریم به یاد تو غمی سنگین
تو رفتی و شده رهبر دیده گریانت
بیاد تو همه دلها پریشانت
خدا داند که با مولا تو محشوری
کنار سفره ی مولا تو مسروری
فدایی شد به راه دین همه هستت
همه دیدند بجا مانده فقط دستت
سلیمانی سراپا شور و احساسم
به یاد چشم و فرق و دست عباسم
دو دستان ابوالفضل را جدا کردند
بپا در علقمه بزم عزا کردند
کنار پیکر پاکش حسین آمد
کنار او حسین با شور و شین آمد
کنار پیکر عباس قدش خم شد
حریم کربلایی ها پر از غم شد
.🍃🍃🍃https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
میان این همه مخلوق برگزیده شدم
برای گـریه به داغ تو آفـریده شدم
اگر چه وصل نصیبم نشد، همین کافیست
یکی دو بار حـوالی یار دیده شدم
همین که اهل توام، کار من نه، کار تو بود
رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم
اگر چه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست
به لطف خشکـی لبهـات آبدیده شدم
نبود آتش داغ تـو، خـام می ماندم
به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم
به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من
خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جـان
باز نوکـر به سرش شور محرم دارد
از فراق #حـرم_کـرب_و_بلا غم دارد
همه بر وفـق مـرادند ولـی آقـا جان
نوکرت یک نفس از عطر حرم کم دارد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... فرا رسیدن #یوم_الله ۲۲ بهمن، روز پیروزی خون بر شمشیر را گرامی میداریم🇮🇷
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_
اصغر_بربری
#اللهم_صل_علی_محمد_و
_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که ما را سوا کنند
هر گز نمیرد آنکه دلش جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد #کـرب_و_بلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حـریم قـدسـی ات آقای مهربان
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_رضـــا
چای روضه قلبِ عاشِق را هَوایی می کند
یادِ بـی آبـی دلــم را نِینـوایی می کند
غالباً در روضه یِ ارباب مَشهَد میدهند
اکثراً ما را رِضا کـرب و بلایی می کنَد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
#چهارشنبه تون_امام_رضایی (ع)
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم
_محمد_ناطقی
#اللهم_صل_علی_محمد_و
_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دختر، زودتر راه می رود
زودتر به تکلم می افتد
زودتر به سن تکلیف می رسد
اصلا انگار از همان اول، عجله دارد
انگار هیچ وقت برای خودش وقت ندارد
حتی بازی هایش، رنگ و بوی جان بخشیدن دارد
چنان معصومانه عروسکش را در آغوش می فشارد؛ گویی سال هاست طعم شیرین مادری را چشیده است.
دختر بودن یعنی همیشه عجله داشتن برای رساندن محبت به دستان دیگران
دختر که باشی مهربانی ات دست خودت نیست
خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند
دل رحم می شوی؛ حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند
دختر که باشی زود می رنجی، زود می بخشی، زود می گریی، زود می خندی
تو مامورِ احساس، روی زمین هستی!
بی تو و بازیگوشی هایت جهان می میرد دختر جان!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
😥 ای کاش مادرش زنده بود!
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ! مَا مِنْ عَمَلٍ قَبِيحٍ إِلَّا قَدْ عَمِلْتُهُ. فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: فَهَلْ مِنْ وَالِدَيْكَ أَحَدٌ حَيٌّ؟ قَالَ: أَبِي. قَالَ: فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ. قَالَ: فَلَمَّا وَلَّى، قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله: لَوْ كَانَتْ أُمُّه.(بحار الأنوار77، ص82 به نقل از کتاب حسین بن سعید)
حضرت سجاد علیه السلام فرمود: مردى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا! هيچ كار زشتى نبوده مگر اینکه مرتکب شده ام؛ آيا راهی به سوی توبه دارم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آيا پدر و مادرت زنده اند؟ گفت: پدرم زنده است. فرمود: برو و به او نيكى كن. راوی گفت: هنگامی که آن مرد می رفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای كاش مادرش زنده بود!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d