eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
25هزار ویدیو
124 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کشاورزي يک مزرعه ی بزرگ گندم داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود. هنگام برداشت محصول بود. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينه ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد. روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف می دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش. در اين تعقيب و گريز، گندمزار به خاکستر تبديل شد. وقتي کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! حکایاتی از دارالصادقیون https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍃🌺🍃🌺🍃🌺 شاگردی از استاد خود پرسید: خواهش می‌کنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟ استاد جواب داد: تو نمیتوانی از روی سخنان یک فرد، تشخیص دهی که او یک انسان خوب است؛ حتی از ظاهر هیچ فردی نیز نمی‌توانی به این شناخت برسی، اما می‌توانی از فضایی که در حضور آن فرد، به وجود می‌آید، او را بشناسی؛ زیرا هیچ کس قادر نیست فضایی در اطراف خود ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد .. ایـــن یعنـــی بــازتــاب شعــور درونـی و تشعشعات مـــا بـــه هستـــی! https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
تلنگر روزی لقمان به پسرش گفت: امروز به تو ۳ پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی! سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی! پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم،چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد:اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری آن گاه بهترین خانه های جهان مال توست... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
*قسمت اول* *در شب نوزدهم رمضان سال چهلم هجری، جانشین پیامبر، علی بن ابی طالب در مرکز خلافت خود ترور شد.* *عبدالرحمان بن ملجم و دو تن از هم دستانش، مدتی پیش در اجتماعی در مکه هم پیمان شدند که در یک شب، به قتل* *امیرالمؤمنین علی(ع)، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص دست بزنند. معاویه خنجر خورد و عمرو بن عاص به مسجد نرفت. امام(ع) به شدت از ناحیه سرمبارک مضروب گشت؛ این در حالی بود که فقط چهار سال و چند ماه از حکومت عدل ایشان می گذشت.* *ابن ملجم از مارقین بود و مارقین، همان گروهی بودند که علی(ع) را وادار به پذیرش حکمیت کردند؛ ولی پس از چند روز، از کار خود پشیمان و خواستار نقض عهد از سوی امام شدند.* https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
: *قسمت دوم* *امام علی(ع) کسی نبود که پیمان خود را بشکند و نقض عهد کند؛ لذا اینان که همان خوارج اند در برابر علی(ع) دست به صف آرایی زدند و در نهروان با ایشان به جنگ پرداختند.* *حضرت علی(ع) در این جنگ که در سال 39 یا 38 هجری رخ داد، پیروز شد؛ ولی کینه ها در دل ها نهفته ماند. آنها که نتوانسته بودند در میدان جنگ، حریف ذوالفقار او شوند، در محراب نماز، موذیانه شمشیر کشیدند.* *چشم های نافذ امام در شب نوزده رمضان سال چهل، به آسمان خیره بود و زیر لب این جمله تکرار می شد: «دروغ نگفتم و دروغ نگفت؛ این همان شبی است که به آن وعده داده شده ام».* *واپسین لحظات* *امام، تمام آن شب را به راز و نیاز و مناجات پرداخت و سحرگاه، به سوی مسجد رفت. مثل همیشه مردم را بیدار کرد و فرمود: «الصلاة الصلاة».* *اذان را گفت و نماز را آغاز کرد و در اثنای نماز، ابن ملجم مرادی با شعار معروف خوارج ـ «لاحکم الا لله» ـ به سمت ایشان حمله کرد و شمشیر را بر سر ایشان فرود آورد؛ این در حالی بود که امام ندا برآورده بود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة».* *امام(ع) دو روز بعد، بر اثر سمی که شمشیر به آن آب داده شده بود، دنیای ناسپاسی را که از کفش های وصله دارش برایش کم ارزش تر بود، وداع گفت و به آغوش مهربان پیامبر شتافت. امام در آن زمان، شصت و سه سال داشت و به شهادت دوست و دشمن، شایسته ترین مردی بود که می توانست جانشین پیامبر باشد.* *امام بی نظیر* *او محمدِ منهای رسالت بود و اولین مردی بود که اسلام آورد؛ در حالی که پیش از آن هیچ گاه بت نمی پرستید.* *شمشیر او از بدر تا نهروان، جز پروردگار یکتا، برای هیچ چیز دیگر پیکار نکرد و دروازه شهر دانش پیامبر اسلام بود.* *بلیغ ترین مردی بود که پس از رسول خاتم، عرب و عجم در جهان خود می یافت.* https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚═════
📕 *کتاب_سلام_بر_ابراهیم2* 1️⃣ قسمت اول 🌴https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚═════ 💢در روزگاری که ابراهیم دنیا نیامده بود ما چندین خانه عوض کردیم. 💢مستاجر بودیم مثل بسیاری از مردم آن زمان زندگی راحتی نداشتیم. 💢یادم هست مدتی در خیابان شهید عجب گل مستاجر بودیم. 💢صاحب خانه ما که معلم قرآن بود زن با تقوایی بود و در جلسات زنانه سخنرانی می کرد. 💢رفتار و اخلاق مادر ما در زمانی که منزل ایشان بودیم بسیار معنوی شده بود به قرائت قرآن و ادعیه بیشتر اهمیت می داد. 💢روزها گذشت تا اینکه در شب ۲۱ماه رمضان در همان خانه ابراهیم به دنیا آمد. 💢پدر و مادر خیلی او را دوست داشتند و هر چه می گذشت محبت ابراهیم در دل اعضای خانواده بیشتر می شد. 💢پدر بارها می گفت: همه بچه های من خوبند اما ابراهیم را طور دیگر دوست دارم و در نماز شب هایم از عمق جان برایش دعا می کنم. 💢همین علاقه را مادر هم به او داشت. 💢اما مادر یک زن دنیا دیده و بسیار فهمیده بود و هرکسی از فامیل و همسایه ها مشکل خانوادگی داشت راه منزل ما را پیش می گرفت و خانواده های زیادی از نصیحت های مادرم از سراشیبی سقوط نجات یافتند. 💢ابراهیم هم دست کمی از مادرم نداشت. 💢لذا در چندین مورد دعوای خانوادگی وارد شده و نصیحت می کرد. 💢هرچند که من به او اعتراض می کردم که این افراد از تو بزرگترند و تو مجرد هستی و چرا وارد این ماجراها می شوی؟ اما او به خوبی کارش را پیش می برد. 💢یکی از پسرهای همسایه با دختر یکی از بازاری ها ازدواج کرده بود پدر عروس از دوستان ابراهیم بود. 💢هنوز مدتی از ازدواج آنها نگذشته بود که صدای دعوای این زوج شنیده شد و کار به جایی کشید که تو کوچه با هم درگیر شدند. 💢چند نفری پا در میانی کردند اما همگی گفتند اینها باید جدا شوند. 💢زندگی آنها به صورت جدا از هم ادامه داشت. 💢تا اینکه ابراهیم که آن زمان به عنوان یک ورزشکار مومن و باتقوا قبول داشتند به سراغ داماد رفت روی پله در کنار منزل ما نشستند و ساعت ها حرف زدند. 💢ساعتی بعد ابراهیم دوید سمت مادر و به مادر گفت که چه حرفهایی بیان کرده و از مادر پرسید حالا باید چه بگویم. این داماد حرفهای من را قبول کرده. 💢مادر هم به ابراهیم گفت چه چیزهایی به داماد یاد آور شود. 💢بعد به اصرار ابراهیم مادر چند جلسه ای را با عروس صحبت کرد و داماد کوچه ما هم مو به مو اجرا کرد. 💢هر چند خیلی از دوستان و حتی خود من به ابراهیم می گفتیم که دخالت نکند اما اخلاص در کلام ابراهیم نتیجه داد. 💢عروس و داماد دوباره به زندگی شان برگشتند و چند سال بعد که ابراهیم جبهه بود آنها بچه دار شده بودند. 💢الان چهل سال از آن ماجرا می گذرد و آنها زندگی خوبی دارند داماد و چندین نوه. 💢ابراهیم جبهه بود و مادر نگران. 💢وقتی به مرخصی می آمد نمی دانید چقدر خوشحال بود و دورش می چرخید. 💢شاید به همین دلایل داغ ابراهیم برای مادر سخت بود. 💢وقتی که خبر قطعی شهادت ابراهیم توسط حاج حسین الله کرم و بچه های اطلاعات اعلام شد دیگر نمی شد حال روز مادرم را وصف کرد. 💢اما هر روز یکی می آمد و خبر جدیدی می آورد. 💢تا اینکه مراسم ختم برای او برگزار شد. 💢درست بعد مراسم که مادر قبول کرد که پسرش شهید شده، شخصی آمد از زنده بودن ابراهیم حرف زد 💢و بعد گفت می خواهم برای او آیینه بیاورم تا از طریق جن بگوید زنده است یا نه؟ 💢فردای آن روز هم آمد و گفت آیینه گفته ابراهیم زنده است. 💢شاید این موارد مادرم را بیشتر اذیت می کرد. 💢بعد از بازگشت آزادگان و نیامدن ابراهیم حالش بدتر می شد و سر یخچال می رفت و برفک های یخچال را می خورد می گفت قلبم می سوزد می خواهم آرام شوم. 💢در یکی از روزهای سال ۱۳۷۲ به منزل مادر رفتم قلبش درد می کرد به اصرار او را به بیمارستان بردم در اوژانس بستری شد و دکتر معاینه اش می کرد. 💢خیلی حالش بد نبود بیرون اوژانس نشستم تا دکتر او را مرخص کند چون چند بار قبل چنین اتفاقی افتاده بود. 💢دو ساعت بعد دکتر آمد و بی مقدمه گفت تسلیت می گویم. 💢با تعجب گفتم چی؟ اشتباه نمی کنی؟ مادرم حالش بد نبود. 💢دویدم بالای سرش آرام و آهسته خوابیده بود و دیگر فراق ابراهیم را تحمل نمی کرد و به فرزندش پیوست. 🗣برادر شهید https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚═════
*💞پروانه به خرس گفت: دوستت دارم...* *خرس گفت: الان میخوام بخوابم،باشه بیدار شم حرف میزنیم...* *خرس به خواب زمستانی رفت و هیچوقت نفهمید که عمر پروانه فقط 3 روز است...* *آدمای زنده به گل و محبت نیاز دارن ومرده ها به فاتحه!* *ولی ما گاهی برعکس عمل میکنیم!* *به مرده ها سر میزنیم و گل میبریم براشون, ولی راحت فاتحه زندگی بعضیارو میخونیم !* *گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!* *بیائیم ساده ترین چیز رو ازهم دریغ نکنیم* https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚═════
📕 ** قسمت دوم https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚═════ 🌴بنده خدا 💢خیابان شهید عجب گل بن بست تجلی، منزل کوچک ما آنجا بود. 💢بعد از سال ها مستاجری این خانه را پدر ما خرید و ما از مستاجری نجات پیدا کردیم. 💢در همان منزل بود که ابراهیم ورزش باستانی را شروع کرد. 💢ابراهیم در همان خانه هیئت بر گزار می کرد و بسیاری از بچه های محل را جذب اینگونه محافل نمود. 💢منزل ما دو اتاق کوچک تو در تو تشکیل شده و فضای زیادی نداشت اما با این حال بیشتر اوقات مجلس روضه امام حسین علیه السلام در خانه ما برقرار بود. 💢یکی از روحیات پدرم این بود جلوی درب خانه ما لامپی را روشن می کرد. 💢هرچند هفته ای یکبار لامپ را سرقت می کردند. 💢یکی از ویژگی های پدر این بود می گفت: صبح تا غروب لای درب خانه را باز بگذارید تا اگر همسایه ای چیزی احتیاج دارد یا چیزی می خواهد راحت باشد. 💢یک شب درب منزل ما هنوز باز بود و ما دور سفره مشغول شام بودیم. 💢شام که تمام شد سفره را جمع کردیم یک نفر از در وارد شد و گفت یا الله.. 💢مادرم سریع چادر سر گرفت و پدرم گفت بفرمایید. 💢گفتم: بابا، کیه؟ 💢گفت: یه بنده خدا نمی دونم کیه؟ 💢این آقا وارد حیاط شد و سلام کرد مقابل اتاق قرار گرفت گفت: هیئت تموم شده؟ 💢پدرم ما هم گفت: بفرمایید بنشینید یه چایی براتون بریزم. 💢بنده خدا فکر کرد تازه هیئت تمام شده همانجا کنار پدر نشست و چایی را از دست پدر گرفت و یه نگاهی به ما کرد. 💢از دیدن زیر شلواری پای پسرها و چادر رنگی که سر مادرم بود همه چیز رو فهمید. 💢خیلی خجالت کشید اما پدر با خیلی خوش رویی با او برخورد کرد. 💢این بنده خدا هم چایی رو سریع خورد بعد معذرت خواهی کرد و بلند شد رفت. 💢ابراهیم گفت: شما این بنده خدا را می شناختی؟ 💢پدر گفت: باباجان امشب توفیق داشتیم یه بنده خدا اومد منزل ما و به عشق امام حسین علیه السلام یه چایی خورد و رفت. 💢با اینکه پدرم اوضاع اقتصادی خوبی نداشت اما آدم دست و دل بازی بود. 💢تا آنجا که می توانست برای امام حسین علیه السلام خرج می کرد خودش را هم وقف هیئت حضرت علی اصغر علیه السلام کرده بود. 💢این اخلاق و بزرگ منشی ها دست به دست هم داده بود تا خدا فرزندان خوب و صالحی نصیب او کند. 💢ابراهیم در سال های اول دبیرستان بود که داغ پدر او را یتیم کرد. 💢 پدر ما تقریبا شصت سال از خدا عمر گرفت و در سال ۱۳۵۲ نیز به رحمت خدا رفت . https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚═════
💠🔹شرح دعای روز ✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره ⬅️ «اللّهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَڪاتِهِ» خدایا ڪاری ڪن ڪہ از برڪات ماہ رمضان بهرهٔ بسیار ببرم. ↫◄حال برڪات ماہ رمضان چیست؟ ◽️خواندن دعا، عبادت ڪردن، ◽️تلاوت قرآن و قرائت دعاهایی مانند ابوحمزہ از برڪات رمضان است. ما در مفاتیح در دعایی می‌خوانیم ڪہ ▪️خدایا برای تاریڪی قبرم گریہ می‌ڪنم. ▪️خدایا برای تنگی لحدم گریہ می‌ڪنم. آخر زندگی انسان قرار گرفتن در قبور است و حدیث داریم ڪہ شبانه‌روز، قبر ما پنج ڪلمہ را صدا می‌ڪند. ↩️ قبر صبح بہ صبح می‌گوید: من خانہ تنهایی تو هستم، برای خودت انیسی پیدا ڪن با انجام ڪار خیر! قبر همچنین بہ ما می‌گوید ڪہ منم خانہ تاریڪی تو، یڪ چراغی برای خودت بفرست! می‌گوید: من خانہ پر از ڪرم و عقرب توام، زهری بفرست تا ڪرم‌ها را بڪشد! در گذشتہ شخصی بود بہ نام حاج سعید حق‌گو، می‌گفت: در قم جنازه‌ای را بردیم تا دفن ڪنیم، قبر پر از عقرب بود و هر چہ از آنها را می‌ڪشتیم باز هم در قبر می‌جوشیدند و در آخر خستہ شدیم و جنازہ را روی عقرب‌ها گذاشتیم و روی آن خاڪ ریختیم. این صداهای قبر را بشنویم و در فڪر مردن باشیم، ما آنچنان شیفتہ دنیا هستیم ڪہ بی‌هوش شده‌ایم و آدمی ڪہ بی‌هوش باشد،‌ هیچ نمی‌فهمد. از خدا بخواهیم ما را هوشیار ڪند. ✨خدایا ڪاری ڪن از برڪات ماہ رمضان استفادہ ڪنیم. برخی استفادہ نمی‌ڪنند و حتی برای سحر بلند نمی‌شوند! ↫◄برای استفادہ از برڪات ماہ رمضان باید هنگام سحر بیدار شد و دعا خواند و عبادت ڪرد. حتی آنانڪہ مسافر هستند و یا بہ علت بیماری روزہ نمی‌گیرند، هم وقت سحر بیدار شوند و بهرہ ببرند. ↫◄بهرهٔ ماہ رمضان بهشت و بهره‌های معنوی است، بهره‌‌هایی ڪہ خدا می‌دهد، معنوی‌اند ڪہ باید برای رسیدن بہ آنها دعا ڪرد. ⬅️ «وَ سَهّلْ سَبیلی الى خَیراتِهِ» خدایا راہ من بہ سمت خیراتش را آسان ڪن. ◽️رمضان خیرات بسیاری دارد. آدم اگر بتواند افطاری دهد، خیرات ڪردہ است. اگر تمڪن مالی دارید، افطاری درست ڪنید و بہ فامیل خود بہ خصوص آنانڪہ فقیر هستند، افطاری بدهید ڪہ از ڪارهای ثواب است. در مساجد حتی درخت توت می‌ڪاشتند تا ڪودڪان بہ هوای خوردن توت بہ مساجد بیایند، اما الآن ڪاری نمی‌ڪنند تا جوانان بہ مساجد روی بیاورند و مسجدها را بیشتر افراد مسن پر می‌ڪنند. ◽️در ڪار خیر افراد فقیر آبرومند را شناسایی ڪنید و بہ آنها ڪمڪ ڪنید. ◽️از احوال همسایه‌هایتان باخبر شوید و اگر مستحق بودند بہ آنها ڪمڪ ڪنید. اگر ڪسی خبر نداشتہ باشد و همسایه‌اش گرسنہ باشد مورد اعتراض قرار می‌گیرد و اگر باخبر باشد و ڪمڪ نڪند، ڪافر است. حدیث داریم ڪہ ڪسی اگر همسایه‌اش گرسنہ باشد، مسلمان نیست. ⬅️ «وَلا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ» خدایا من را از قبول حسنات محروم نڪن. اگر دعای ابوحمزہ، نماز شب و دعای سحر می‌خوانم و روزہ می‌گیرم، حسنات و ثواب اینها را بہ من بدہ و من را محروم نڪن. یعنی ڪاری نڪنم ڪہ آن حسنات از بین برود، چون آدم یڪ غیبت ڪند، حسنات ڪاری ڪہ ڪردہ از بین می‌رود. ↩️ اگر ڪسی غیبت دیگری را بڪند، تا 40 روز ثواب اعمال او در نامہ اعمال آن شخص غیبت شونده نوشتہ می‌شود! و این حدیث است: ◄غیبت ڪردن ◄دروغ گفتن ◄نگاہ ڪردن بہ نامحرم ◄گمان بد بہ ڪسی زدن باعث می‌شود ڪہ حسنات آدمی از بین برود. ◽️خدا ما را بہ دین حق یعنی دین اسلام و مذهب شیعہ دوازده‌ امامی راهنمایی ڪردہ است و اینڪہ شیعہ مرتضی علی علیه‌السلام هستیم خیلی مهم است. خدایا این چند دعا را دربارہ مابه اجابت برسان 🙏 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚═════
چشم‌چرانی زنان خیلی از مردم تصور می‌کنند که فقط مردها چشم‌چران هستند و چشم‌چرانی مردها است درحالی‌که طبق نص قرآن هم زنان و هم مردان باید چشمان خود را از نگاه حرام فروببندند.[۱] پیامبر خدا ص درباره زنان چشم‌چران می‌فرمایند: «خشم خداوند سخت است بر زن که چشم خود را از غیر شوهر خود یا از کسی که محرم او نیست پر کند اگر زنی چنین کند، خداوند همه اعمال او را باطل گرداند و اگر به شوهر خود خیانت ورزد، بر خداست که او را بعد از عذاب دادن در قبر، به آتش بسوزاند.»[۲] در روایتی دیگر ، همسر گرامی حضرت رسول‌الله ص نقل می‌کند که به همراه یکی دیگر از همسران حضرت، محضر ایشان بودم که ابن مکتوم وارد شد، حضرت به ما فرمود: «برخیزید و به داخل اتاق بروید؟» ما با تعجب عرض کردیم: «این مرد که کور است؟!» حضرت فرمودند: «اگرچه او شما را نمی‌بیند لکن شما که او را می‌بینید؟»[۳] حضرت امیرالمؤمنین ع نیز می‌فرمایند: رسول‌الله ص از ما پرسید: چه بهترین چیز برای زن است؟ هیچ‌کدام از ما جوابشان را ندادیم. من این مطلب را نزد زهرا س مطرح کردم، وی فرمود: «چیزی برای زن بهتر از این نیست که مردی وی را نبیند و او به مردی ننگرد.» من این جواب را نزد پیامبر بیان نمودم. حضرت فرمودند: «راست گفته است، او پاره تن من است.»[۴] 📘[۱]. نور ۳۱: 📗[۲]. میزان الحکمه، ج‏۵، ص ۴۱، حدیث: ۷۸۳۸؛ 📕[۳]. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۳۲: 📒[۴]. دعائم الإسلام، ج‏۲، ص: ۲۱۵؛ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
•❀•回•❀•回•❀•回•❀•回•❀• ✍در روزه، گرسنگی کشیدن، به صورت ارادی و با نیّت الهی انجام می‌گیرد. ✺و این با آنچه که در اثر فقر یا پیش ‌می‌آید متفاوت است. وقتی انسان به صورت خودآگاه و خود‌خواسته، به خود «نه» بگوید و در برابر آن ایستادگی کند ✺ و یا برای برآوردن آن صبر نماید و با ، تلخی ترک دل‌بخواهی‌ها را تحمل کند، به خود پرداخته است و جان خود را جلا داده است. بعضی‌ها آن‌چنان از دل روزه می‌گیرند که انگار با یک گرسنگی می‌خواهند نه‌تنها بدن خود را آب نمایند بلکه تمام بدی‌ها و روحی خود را نیز از بین ببرند. 📔 به قلم ارزشمند استاد •❀•回•❀•回•❀•回•❀•回•❀ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
آثار عجیب بند بند جوشن کبیر https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════ 🌺فراز 1👈🏻برای رزق و روزی. 🌺فراز 2👈🏻برای خلاص شدن از سختی. 🌺فراز 3👈🏻برای رفع دشمن. 🌺فراز 4👈🏻برای رسیدن به جاه و مقام و عزت. 🌺فراز5 👈🏻برای نزدیک شدن به خداوند. فراز 6👈🏻برای تواضع در برابر خداوند. 🌺فراز 7👈🏻برای روزی حلال. 🌺فراز 8👈🏻اگر کسی با شما وعده ای کرده ولی زیر قولش زده این بند را زیاد بخوانید. 🌺فراز 9👈🏻برای جلب محبت. 🌺فراز10_29_33_78👈🏻برای بستن زبان بدگویان و بد زبانان مثل شوهری که بدزبانی میکند و دشمنان. 🌺فراز11_15_17_27_44_46👈🏻برای آسان شدن در کارها. 🌺فراز 12👈🏻برای بخت گشایی جوان ها. 🌺فراز 13👈🏻برای سعادت مندی و خوشبختی 🌺فراز 14👈🏻برای آرامش. 🌺فراز 16👈🏻برای نجات یافتن نکیر و منکر 🌺فراز 18👈🏻اگر با شخص مهمی کاردارید مثل ادارات. 🌺فراز 19👈🏻برای آسان رد شدن از پل صراط. 🌺فراز 20_25👈🏻برای حفظ ایمان. 🌺فراز 21_26👈🏻برای رفع غم. 🌺فراز 22👈🏻اگر دوست دارید کارتان انجام بگیرد قبل از آنکه دنبال آن کار بروید چند روز این ذکر را بخوانید. 🌺فراز 23👈🏻برای پیدا کردن حال خوش در عبادت. 🌺فراز 24_30👈🏻برای دولتمند شدن و بخت بلند پیدا کردن. 🌺فراز 28👈🏻برای موفقیت در کارها مثل دانش آموزان. 🌺فراز 31👈🏻برای سرحال شدن در عبادت 🌺فراز 32👈🏻برای بالا رفتن درجه مثل درس خواندن. 🌺فراز 34👈🏻برای محبوب شدن پیش بزرگان. 🌺فراز 35👈🏻برای عزیز شدن در نظر مردم. 🌺فراز 36_-58👈🏻برای رفع شر. 🌺فراز 37👈🏻برای رفع حالت تهوع مانند خانم های باردار. 🌺فراز 38👈🏻برای دفع چشم و زخم. 🌺فراز 39👈🏻برای محفوظ ماندن مال 🌺فراز 40👈🏻اگر میخواهید به جایی بروید برای شگون آنجا قبل از رفتن بخوانید مانند اسباب کشی.سیسمونی.جهيزيه. 🌺فراز 41_86👈🏻برای رفع بلا 🌺فراز 42👈🏻رحمت خدا. 🌺فراز 43👈🏻برای رها شدن از معصیت و گناهان. 🌺فراز 45👈🏻برای عزیز شدن بزرگان مثل مديران. 🌺فراز 47👈🏻برای بسته شدن زبان مردم که پشت سر شما بدگویی نکنند. 🌺فراز 48👈🏻اگر برای نماز خواندن خواب میمانید. 🌺فراز 49👈🏻اگر دوست دارید به خواندن نماز شب نایل شوید. 🌺فراز 50👈🏻اگر در روز خوابید و دوست دارید ساعت معینی از خواب بیدار شوید. 🌺فراز 51👈🏻برای دفع جن ها. 🌺ـ 52👈🏻برای رفع ناراحتی ها. فراز 🌺53_54_88👈🏻برای رفع سرخک. 🌺فراز 55_63👈🏻برای رفع سردرد. 🌺فراز 56_57👈🏻برای رفع تهمت. 🌺فراز 59👈🏻برای رفع کمر درد. 🌺فراز 60👈🏻برای رفع بادهای سمی. 🌺فراز 61👈🏻برای کسانی که سرخک گرفته اند. 🌺فراز 62👈🏻برای وارد شدن در دریا. 🌺فراز 64_80👈🏻برای چشم درد. 🌺فراز 65👈🏻برای زکام. 🌺فراز 66👈🏻برای جلوگیری از سردرد مثل میگرن. 🌺فراز 67👈🏻برای نور چشم. 🌺فراز 68👈🏻برای کسانی که چشمشان نمیبیند. 🌺فراز 69👈🏻برای درد بینی. 🌺فراز 70_87👈🏻برای رفع قولنج 🌺فراز 71👈🏻برای کسانی که از اجنه میترسند. 🌺فراز 72👈🏻برای درد ساق پا. 🌺فراز73.74👈🏻برای درد دهان.لثه.زبان. 🌺فراز 75👈🏻برای رفع گوش درد. 🌺فراز 76👈🏻برای رفع دندان درد. 🌺فراز 77👈🏻برای رفع بلا مثل سیل و زلزله ... 🌺فراز 79👈🏻برای کسانی که نميدانندکجایشان درد میکند. 🌺فراز 81.84👈🏻برای کارهای مهم مثل خواستگاری و خرید خانه. 🌺فراز 82👈🏻برای درد حلق مثل مداحان. 🌺فراز 83👈🏻برای رفع دردهاي بدن. 🌺فراز 85👈🏻برای رفع همه بیماری ها. 🌺فراز 95👈🏻برای جلوگیری از کمردرد قبل از آنکه کمرتان درد بگیرد. 🌺فراز 96_98👈🏻برای رفع متروها. 🌺فراز 97👈🏻برای آزادی زندانی. 🌺فراز 99👈🏻برای آنکه مریض نشوید. 🌺فراز 100👈🏻اگر میخواهید همیشه دعاهایتان مستجاب شود. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
حضرت علي ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمي است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مي باشد . خاندان هاشمي از لحاظ... فضائل اخلاقي و صفات عاليه انساني در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسياري از فضايل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است . يك از اين فضيلتها در مرتبه عالي در وجود مبارك حضرت علي ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت : خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايي كه از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسي كه اين خانه را ساخت ، و به حق كودكي كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظه اي نگذشت كه ديوار جنوب شرقي كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافته شد . فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتي مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سي ام عام الفيل علی ع را به دنيا آورد . دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت : پيامي از غيب شنيدم كه نامش را علي بگذار .  https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
و..... امروز "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است... آسمان و زمین، عجییب بوی درد گرفته اند... میدانی.... ؛ شق القمری در کوفه، اتفاق افتاده است... که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است... بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است... حصن حصین زمین، آماده پرواز می شود... و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد.. یوسفم... این روز ها، استخوان سوزند... اما، تصور دردهای فردا...امانمان را بریده اند... علی..... با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است... به محرابی رفت ، که قرار بود.. ماه را در آن بشکافند... وااای... که درد این ثانیه ها...پای قلمم را لنگ می کند... یوسفم... من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام.... علی... همه پناه من... و همه پناه اهل زمین و آسمان است... من بی علی... هزااااااااار بار، یتیمی را تجربه کرده ام... فاجعه ایست رمضان های بدون تو... نميدانیم... بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم...؟ بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم... یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم... تو بگو یوسفم.... شیعه... چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟ لیلةالقدر بود و... من.. فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم.. تقدیر مرا، به همین یک نشانه... زیبا کن... ... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
⁉️به نظر شما از این چهار تا گناه کدامیک بزرگترند ؟ ⁉️ 📛زنا، شرابخواری، دزدی، دروغ📛 روایت شده است که مردى به پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) عرض کرد: اى رسول خدا! چهار کار خوشایند من است: |، ، و . اما هر کدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک مى ‏کنم.حضرت فرمود: دروغ را رها کن. مرد رفت و تصمیم گرفت، زنا کند اما با خودش گفت: پیامبر از من مى ‏پرسد [که زنا کرده‏اى یا نه؟] اگر انکار کنم، قولى را که به ایشان داده‏ ام شکسته ‏ام و اگر اقرار کنم، حدّ مى‏ خورم. سپس تصمیم گرفت دزدى کند، بعد تصمیم گرفت شراب بخورد، اما هر بار همین فکر را با خود کرد. لذا نزد رسول خدا برگشت و عرض کرد: شما راه را بکلى بر من بستید؛ من همه این کارها را رها کردم. 📚میزان الحکمه ، حدیث17526 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
✨💚✨ 🦋 🌹‍ برای باید چکار کرد؟ 🌹‍ یکی از چیزهایی که انسان را به حضور قلب می کشاند خواندن در اول وقت است . این کار یعنی اینکه من نماز را مهم می دانم. مرحوم ملکی تبریزی در کتاب اسرارالصلاه دارد : اگر کسی نمازش را در اول وقت بخواند ملائک برای نماز صبح او را صدا می کنند . ایشان قسم می خورند که عده ای صدای آن ملائک را شنیده اند که احتمالا ایشان خودشان بوده اند که صدای ملائک را شنیده اند . رعایت کردن آداب ظاهر نماز باعث حضور قلب می شود مثل نماز خواندن در مسجد ، جماعت خواندن، پاکیزگی و طهارت را رعایت کردن، انگشتر دست کردن و عطر زدن . از بیانات حجت الاسلام عالی 👤 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
🔴ابن ملجم کسیت⁉️ ابن ملجم فقط نام فردی زیسته در پهنه تاریخ نیست. فقط نام قاتل امیرالمومنین(ع) نیست... هرکسی می تواند ابن ملجم زندگی اش باشد! ابن ملجم، کسی است که اسیر توهمات و تعصبات است. این ملجم، گمراهی است که خود را بر حق می پندارد. ابن ملجم، با نام خدا آدم می کشد. ابن ملجم، به مسجد می رود، اما ستمکار و گمراه است. ابن ملجم می تواند من باشم، تو باشی... ابن ملجم، نام نیست، نوعی مرام است. ابن ملجم صرفا قاتل علی نیست. ابن ملجم کسی است که قاتل خرد و آگاهی است. ابن ملجم کسی است که با شمشیر ریا، بر فرق "حقیقت" می کوبد. "حقیقت"، انسانیت و آزادگی است. "حقیقت" وارستگی است. "حقیقت" جمع همه خوبی هاست. "حقیقت" کنار گذاشتن نفس پرستی و قدرت طلبی است. هر زمان که با "حقیقت" جنگیدیم، برازنده نام ابن ملجمیم، هر چند شناسنامه مان، این نام را تائید نکند. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🔹 استاد ما نقل میکردند که پیامبر (ص) فرمود: « هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد، هیچ گناهی به او زیان نمیرساند.» 🔹مُحبّ، عصمت ندارد، اما خداوند به نوعی قبل از لغزش جلوی خطای او را میگیرد یا بعدش با وادار کردن به توبه و کفّاره و پشیمانی، نمی گذارد که گناه او ثبت شود. 🔹هرچه حجاب ها کنار رود و اسباب تقرّب بیشتر شود، دوستی ها بیشتر گردد. لذا خداوند اسباب و زمینه برای دوستی ها را بسیار قرار داده است. 🔹 مثلاً نماز شب، غسل جمعه، صله رحم، نیکی به خلق و ... که این ها در مرتبه واجبات نیستند اما آثارشان برای تقرّب و محبّت، بی شمار است. 📚 مقامات معنوی؛ مقام محبین 👤 سید علی اکبر صداقت https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d╚═════╚═════╚═════╚════ 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺  🔹 اَلْقوْلُ الْحسنُ يثرِى الْمالَ وَ ينمِى الرِّزْقَ وَ يُنْسى فِى الاَْجَلِ وَ يُحَبِّبُ اِلَى الاَْهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ 🌸 ️امام سجاد ع : كلام زيبا، 🔹️مال و ثروت را زياد می‌كند؛ 🔹️روزى را افزايش می‌دهد؛ 🔹مرگ را به تأخير مى اندازد؛ 🔹محبوب خانواده‌اش می‌شود 🔹️ و او را وارد بهشت می‌كند. 📚 بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۰ 🌸https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌷 آیت الله مظاهری: 🔹طالب معرفت باید قبل از نماز صبح، نماز شب بخواند و پس از اقامۀ نماز صبح، دقایقی به تلاوت قرآن شریف بپردازد. 🔹 بعد از آن، یک توسّل روزانه به محضر مقدّس چهارده معصوم «سلام الله علیهم»، داشته باشد. 🔹 مداومت روزانه بر اين برنامۀ صبحگاهی، در پیشرفت حال و هوای معنوی اثرات فراوانی دارد. 🔹موفّقيت انسان در زندگی و تأمين آتيه ، به بیداری و عبادت سحرگاهان بستگی دارد. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ❓ آیا شیطان همان نفس اماره است؟ 🔥 شیطان از نفس اماره جداست؛ چرا که پیش از این که انسانی باشد و نفسی داشته باشد شیطان خلق شده بود. 🌸خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن‏»(سوره مبارکه انعام/112) یعنی شیطان ممکن است از جن یا انسان و یا سایر موجودات باشد و موجود مستقلی است که ربطی به نفس اماره که جزئی از وجود انسان است ندارد. 🔹 نفس اماره یکی از ابعاد وجودی انسان است. به بیان دیگر، انسان موجودی دو بعدی است؛ یکی بعد مادی و غریزی و حیوانی که همان نفس اماره است و دیگری بعد انسانی و ملکوتی و فطری انسان است که به آن خود حقیقی یا الهی گفته می شود. 🔥 شیطان دشمن وسوسه گر خارجی انسان است و نفس اماره وسوسه گر داخلی انسان است و این ها عین هم نیستند. می توان گفت که نفس اماره به منزله ستون پنجم شیطان است؛ یعنی یکی از جای پاهای شیطان در وجود انسان همین نفس اماره است. 🔹نفس اماره زمینه ساز وسوسه های شیطان است همان طور که شیطان تغذیه نفس اماره ی انسان را به عهده دارد. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🍃🌸 🌸🍃🌸
مکالمه شوهر روستایی با تلفن بیمارستان https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...» چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.» نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد : ♦️ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺎ ﺷﮑﺴـﺘﻦ ﭘـﺎﯼ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ، ﻣـﺎ ﺑﻬﺘـﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺨـﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻓــﺖ! ♦️ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺎ خوشبخت ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ... ♦️ﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺷﮏ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻃﺮﻓﯿﻢ... ﻭ این ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩن است که زیباست... ‌‌ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دلم التماس دعا میخواهد... از همان التماس دعاهایی که آدمیزاد یک وقتهایی دلش را به "دریا"میزند! و به خلق الله رو می اندازد که برایش دعا کنند...!امشب از همه التماس دعا دارم... از آنهایی که از ته جانت از لابه لای بعضی ها با چه "زوری" بالا می آید...! آنوقت با همه ی وجودت دلت را به "زمزمه ی خدایا" گفتن خلق الله خوش میکنی! که اگر صدای تو به عرش نرسید لا اقل یکی از همین خلق الله ها صدایش انقدر رساتر باشد که عرشیان و فرشیان از "خدا گفتنش" خدا بگویند! التماس دعای فراوان 🙏 مرا نه بخاطر لیاقت بلکه به رسم رفاقت دعا کنید انامجنون الرقیه س 🙏😔 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
پادشاهی با یک چشم و یک پا! پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟ سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده. چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان. Ξ✿ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d