❣
اگه به پاکبانی خسته نباشید میگید،
اگه با یک شکلات کلی ذوق میکنید،
اگه به اون بچهای که از پشت شیشهی ماشین جلویی بیرونو نگاه میکنه دست تکون میدید،
اگه هنوزم جلوی کارتون مورد علاقتون میخکوب میشینید،
اگه تو تنهاییاتون آهنگ مورد علاقتونو بلند بلند میخونید،
اگه کسی رو بدون توجه به نتیجه دوست دارید،
باید بگم که شما یک #زندگیگر واقعی هستید...! تبریک میگم
ممکنه موضوعاتی شما رو برنجونه اما هیچوقت باعث نمیشه که این عاداتتونو ترک کنید...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#حل_تعارض
⛔️ بولدوزر نباشید
اگر از رفتار کسی رنجیدهاید و میخواهید از او انتقاد کنید، مراقب جمله بندیهایتان باشید.
برای اینکه نقشه ما به تغییر رفتار او منجر شود، در جریان این گفتگو، هرگز نباید خود شخص و شخصیتش را زیر سوال ببری، بلکه روی یک رفتار خاصش تمرکز کنید و تنها از آن رفتار انتقاد کنید.
گذشته از این باید با ظرافت به فرد مقابلتان نشان دهید که هنوز هم برایتان دوست داشتنی یا قابل احترام هست و تنها مشکل میان شما یک یا چند رفتار بخصوص است.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ﺗﻮﯼ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ، ﭼﯿﺰﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺎﻋﺪﻩﺍﺵ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﻮﯼ ﺫﻭﻕ ﺑﺰﻧﺪ :
ﯾﮏ ﭘﺮﯾﺰ ﺑﺮﻕ ِ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪﻩ،
ﯾﮏ ﺷﯿﺮ ﺁﺏ ِ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭼﮑﻪ،
ﯾﮏ ﺩﺭ ﮐﻪ ﻫﯿﭻﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍ ﭼﻔﺖ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ،
ﻭ ..
ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ چنین ﭼﯿﺰهایی ﺧﺎﻧﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ .
ﮔﺮﻭﻫﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻢﺗﺮ هم هستند به محض اینکه چنین ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽﺍفتد،ﺩﺭﺳﺘﺶ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ
ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﺮﺍﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﻣﯽﺍﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺜﻼ:
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﻔﺖ، ﻫﺸﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻢﻫﺎﯼ ﺧﺮﺩﻩﺭﯾﺰ ِ ﻧﺎجوﺭ ﺭﺍ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻨﺪ .
ﺑﻌﻀﯽﻫﺎ ﻫﻢ ﺭﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﺑﻤﺎﻧﺪ،
ﻭﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ :
ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯽﺯﻧﺪ .
ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺩﯾﮕﺮ .
ﺍﻣﺎ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ «ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ » ، ﺩﯾﮕﺮ « ﺧﺎﻧﻪ» ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ .
ﺭﺍﺑﻄﻪ هم ﻫﻤﯿﻦﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ !
ﺗﻮﯼ ﻫﺮ ﺭﺍﺑﻄﻪﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﮐﻠﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﯾﺰ ﻭ ﺩﺭ ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩﯼ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯﻗﺎﻋﺪﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ ﺗﻌﻤﯿﺮ ﮐﺮﺩ؛
ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻣﺤﻠّﺶ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺪﻳﺪﻩﺍﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎﻧﺎجوﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ «ﺩﻝ » ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ .
ﻭ
ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻦ :
ﺑﺰﺭﮒﺗﺮﯾﻦ ﺁﻓﺖ یک ﺭﺍﺑﻄﻪ، ﺩﻟﺰﺩﮔﯽ ﺍﺳﺖ...
👤حسين وحدانی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❣
میدونی، اکثر آدما با ناله و نفرین از خواب بیدار میشن. با فحش و ناسزا از تختشون میان بیرون، میرن توی آینه ی دستشویی، به خودشون خیره میشن و میگن: «لعنت به این زندگی!» انگار زندگی بود که مجبورشون کرد شب قبل تا دیروقت بشینن پای فوتبال، یا زندگی بود که تا خرخره شام به خوردشون داد که نتونن صبح از جاشون بلند شن!
خلاصه صبح که میشه٬ دیوار کوتاه تر از دیوار زندگی پیدا نمیشه!
یادمون رفته. خیلی وقته فراموش کردیم که همین صبح، همین زندگی، همین که چشم باز میکنیم، همین که مزه ی چایی تازه دم رو میچشیم٬ نیمرو، نون تازه، طلوع آفتاب، همین چیزای روزمره ی کوچیک، خودشون یه شانس دوباره محسوب میشن، شانس دوباره ای که خیلیا نصیبشون نمیشه!
به خودمون یاد بدیم که از دنده ی چپ بلند نشیم، چون ممکنه کلا بلند شدنی وجود نداشته باشه!
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
بهترین گوشهی دنیا خانهایست که
کودکیهایت میان گلهای
باغچهاش نفس میکشد
بهترین کاخ دنیا را هم که برایت بسازند،
هیچ کجا خانهی پدریات نخواهد شد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
ویکتور هوگو
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه پدری خانهای پراکنده از تمام عطرهای دوست داشتنیمان😍
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچکس نمیتواند برنامه ای که خدا برای زندگیتان دارد را متوقف کند...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
* مولانا چه زیبا گفت:
* گر در طلب گوهر کانی،، کانی
* گر در هوس لقمه نانی،، نانی
*این نکته رمز اگر بدانی،، دانی
*هر چیز که در جستن آنی،، آنی✌️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدرس موفقیت رو بنویسید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام توجهات را به شادیهای کوچک معطوف کن.
لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار و خودت را کامل در آنها غرق کن. اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگیات منتشر خواهند شد. بدانید، بهشت مکانی جغرافیایی نیست ،جایی قرار ندارد. بهشت شیوهای از زندگی است، همانگونه که جهنم نیز راهی برای زندگی است.
جهنم و بهشت همینجا هستند.
درست در وسط زندگیات.
گاهی اتفاق میافتد که تو در جهنم قرار داری و شخصی که کنارت نشسته است در وسط بهشت است.
پس بهشت و جهنم از یکدیگر دور نیستند، حالات روانی هستند، راههای زندگی هستند.
همهاش به خودت بستگی دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
اگر کمی از شکرگزاری استفاده کنید زندگی تان کمی تغییر خواهد کرد.اگر هر روز به میزان زیاد از شکرگزاری استفاده کنید زندگی تان از راه هایی که حتی تصورش را نمیتوانید بکنید تغییر خواهد کرد،شکرگزاری نه تنها همه چیز زندگی تان را فزونی میبخشد و چند برابر می کنند بلکه چیزهای منفی را هم محو میکند.
📕کتاب قدرت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖امام علی علیه السلام:
...فَلا تَحمِل هَمَّ سَنَتِكَ عَلى هَمِّ يَومِكَ، وكَفاكَ كُلَّ يَومٍ ما هُوَ فيهِ، فَإِن تَكُنِ السَّنَةُ مِن عُمُرِكَ، فَإِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ سَيَأتيكَ في كُلِّ غَدٍ بِجَديدِ ما قَسَمَ لَكَ، وإن لَم تَكُنِ السَّنَةُ مِن عُمُرِكَ ، فَما تَصنَعُ بِغَمِّ وهَمِّ ما لَيسَ لَكَ
...در يك روز، به قدر يك سال نگران و غمگين نباش؛ كه در هر روز غم همان روز تو را كافى است. اگر يك سال از عمرت مانده باشد، خداوند عزّوجلّ از پس هر روز، روزىِ تازه ات را خواهد داد، و اگر يك سال از عمرت نمانده باشد. پس چرا غم و اندوهِ زمانى را مىخورى كه از آنِ تو نيست؟!
📚حکمت 379 نهج البلاغه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖 گوشت شترمرغ ؛ خواص و نبایدها
🔹گوشت شترمرغ از دیدگاه طب سنتی، دارای مزاج گرم و خشک است،سرکه و روغن، به عنوان مصلحهای این گوشت شناخته میشوند.
🔸گوشت شترمرغ شبیه گوشت گاو به نظر میرسد با مزه همسان، اما در کالری، چربی و کلسترول خیلی کم شباهت دارند؛ گوشت شترمرغ ۶۶ درصد چربی کمتر از گوشت گاو و ۵۰ درصد چربی کمتر از مرغ دارد.
🔹گوشت شترمرغ کالری کمتری نسبت به مرغ، بوقلمون، بره و گاو دارد؛ این گوشت سرشار از پروتئین بوده و حاوی آهن بیشتری نسبت به گوشت گاو، بره، بوقلمون و مرغ است.
⚠️گرم مزاجان بهتر است از گوشت شترمرغ کمتر استفاده کنند.
✔️مصرف گوشت شترمرغ برای افراد سرد مزاج و مبتلا به بیماریهای مفصلی و اعصاب ناشی از سردی مفید است، اما نباید دائماً از این نوع گوشت استفاده کنند.
⚠️گوشت شترمرغ نسبتا غلیظ است و افراد دارای معده ضعیف از خوردن زیاد آن بپرهیزند.
⚠️گوشت شترمرغ سنگین و دیر هضم است؛ اگر سیستم گوارشی ضعیفی دارید، با احتیاط بیشتری از گوشت شترمرغ را میل کنید.
✔️برای کاهش عوارض ناشی از سنگین بودن این گوشت، در کنار آن از مصلح مناسب استفاده کنید؛ در طب سنتی از سرکه به عنوان مصلح گوشت این پرنده یاد میشود.
🖋 دکتر مریم نواب زاده (متخصص طب سنتی ایرانی)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖چه مزاجی، چه صبحانهای؟
🟡مزاج گرم و خشک
⚠️بهتر است صبحانههایی بخورند که حرارت آنها را بیشتر نکند.
❌ خوردن عسل و سیاهدانه و مرباهای گرم مثل مربای زنجبیل برای این افراد مناسب نیست.
✔️میتوانند با نان سنگک و مربای آلبالو و کمی کره، صبحانه مناسب مزاجشان را بخورند و مصرف گهگاهی حریره بادام و فرنی هم برای این افراد خوب است.
🔵مزاج سرد وتر
✔️نان سنگک و مرباهایی با مزاج گرم همچون مربای زنجبیل بخورند.
✔️مصرف عسل و گاهی سیاهدانه نیز به این افراد توصیه میشود.
⚫️مزاج سرد و خشک
✔️ بهتر است در وعده صبحانه فرنی، حریره بادام، شلهزرد و شیربرنج بخورند.
✔️نان سنگک و مربای به و کمی کره محلی که از سلامت آن مطمئن باشند یا خامه هم برای این افراد خوب است.
⚠️مصرف تخممرغ عسلی هم در این افراد گزینه خوبی است، اما خوردن عدسی به این افراد توصیه نمیشود.
🔴مزاج گرم و تر
✔️برای صبحانه نان سنگک و مربای به یا مربای سیب باکمی کره محلی بخورند.
✔️این افراد در صورتیکه احساس حرارت زیاد میکنند، میتوانند مربای آلبالو نیز بخورند.
⚠️مصرف حلوا ارده یا اردهشیره و ارده عسل برای افرادی که مزاج گرم دارند،مناسب نیست و با توجه به اینکه میزان حرارتشان چقدر است این توصیه از حذف کامل تا قرار دادن یک یا دو بار ارده عسل و ارده شیره در هفته در برنامه غذاییشان میتواند متغیر باشد.
🖊دكتر الهام پارسا(متخصص طب سنتی ايراني)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖 راهکارهایی برای کاهش غلظت خون
✔️علائم غلظت خون کلافه کننده است و عوارض آن نیز خطرناک
🔹 افرادی که به هر دلیلی غلظت خون دارند در ابتدا باید سعی کنند عللی که در افزایش غلظت خون نقش دارند را تا جایی که می توانند کاهش دهند.
🔸مثلا پرخوری نکنند، گوشت کمتری مصرف کنند، برای ترک و یا کاهش مصرف سیگار و قلیان خود فکری کنند. همچنین افراد دارای غلظت خون می توانند با نظر پزشک خود از فصد و حجامت بهره ببرند.
.
👌در کنار این تدابیر استفاده از سالاد زیر "در صورت تداوم" با توجه به ترکیباتش اثر خوبی روی کاهش غلظت خون دارد:
⠀
🥗 کاهو، کرفس و هویج را خرد کنید و به این مخلوط مقداری نعنا (خشک یا تازه ) اضافه کنید. همچنین آخر سر مقداری سکنجبین نعنایی روی آن بریزید و نوش جان کنید.
🖋 دکتر مرضیه اعلی زاده (متخصص طب سنتی ایرانی)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖کمکهای اولیه در مسمومیت کودکان
🔸دیروز براتون از علتهای مسمومیت بچهها گفتیم. حالا اینجا از این حرف زدیم که اگه کودکتون خدایی نکرده دچار مسمومیت شد باید چی کار کنید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖نکاتی برای پیشگیری از مسمومیت کودکان در خانه
🔸قسمت سوم از مجموعه اینفوهای مسمومیت کودکان. اگه بچه کوچیک دارین حتما این نکات رو رعایت کنید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖کدام زیتون؟ چه زمانی؟
🔸زیتون، خواص آنتیاکسیدانی، ضد دیابتی، ضد سرطانی، ضد میکروبی، کاهش فشار خون، محافظت قلب و عروق و... دارد.
🔹 زیتون را تنها باید همراه غذا خورد تا ترکیبات فنلی آن، بهخوبی جذب و آثار مغذی آن ظاهر شود.
🔸 ماده مؤثره زیتون، از ترکیبات فنلی است که در زیتون سبز فراوان است ولی در زیتون تیرهشده، زیتون کنسروی و شور، و روغن زیتون تصفیهشده تقریباً وجود ندارد!
🔹این ماده مؤثره که خواص پرشمار زیتون را موجبمیشود، در روغن زیتون فرابکر (تصفیهنشده و بودار) وجوددارد و با تصفیهشدن، حذف میشود.
⚠️ زیتون وقتی بهتنهایی خوردهشود، دیرهضم است و میتواند سودا تولیدکند.
✔️ زیتون و سبزیخوردن، تنها مواردی هستند که مصرف آنها در کنار غذا، عموماً منعی ندارد.
🖊دكتر ناصر رضايي پور(متخصص طب سنتی ايراني)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ضرب المثل 《امروز کار خانه با فضه است》:
هرگاه کسی گاه گاه کاری غیر از وظیفه خود را بر عهده گیرد یا کاری به تساوی اشتراک بین دو یا چند نفر انجام پذیرد، هر یک از افراد که نوبت انجام کار به وی رسد در پاسخ افراد از باب شوخی و مطایبه میگوید:" امروز کارخانه با فضه است." یعنی امروز تمشیت امور خانه بر عهده وی قرار دارد.
چون حضرت فاطمه زهرا (ع) به سن بلوغ رسید پدر بزرگوارش حضرت رسول اکرم (ص) در سال اول هجرت او را در میان همه خواستگاران صاحب عنوان و ثروت با پسر عم بزرگوارش حضرت علی بن ابی طالب (ع) تزویج کرد که از مال دنیا فقط یک شمشیر و یک دست زره و یک نفر شتر آبکش داشت.
مدت یک سال علی (ع) و فاطمه(ع) در امور خانه به تساوی کار میکردند. به این ترتیب که تهیه و تدارک خوراک وپوشاک وحمل آب شروب و نظافت خانه به عهده بزرگترین رادمرد اسلام و جهان یعنی حضرت علی (ع) بود و آرد کردن گندم وجو و خمیر کردن نان و پختن را دردانه رسول اکرم (ص) انجام میداد ولی از موقعی که فاطمه (ع) دارای فرزند شد پرورش و پرستاری کودک مانع از آن بود که به تمشیت امور منزل و وظایف محموله در امر خانه داری بپردازد. مخصوصا" که دستهای حضرت فاطمه (ع) بر اثر گردانیدن دستاس پر از آبله شده بود و دیگر نمیتوانست کار بکند، پس با اجازه همسرش به خدمت پدر رفت و چاره جویی کرد. میر خواند مینویسد:
" مصطفی(ص) فرمود که من شما را چیزی تعلیم کنم که به از خادم باشد.باید که به هنگام در آمدن به جامه خواب سی و چهار بار الله اکبر و سی و سه نوبت الحمدالله و سی و سه نوبت سبحان الله بگویید که شما را بهتر بود از خدمتکار." حضرت فاطمه زهرا (ع) به دستور پدر ارجمندش چندی بدین منوال عمل کرد تا خدمتکار سیاهی به نام فضه برایش پیدا شد و بار سنگین زندگی بر دخت ناز پرورده رسول اکرم سبک گردید.
در غالب خانهها معمول است که کدبانو دستور میدهد و خدمتکاران کلیه کارهای خانه را انجام دهد، ولی حضرت صدیقه طاهره (ع) چنین نکرد زیرا میدانست که خدمتکار هم انسان است ، قلب و اعصاب دارد، از کار زیاد رنج میبرد وخسته میشود. رضایت و خشنودی خدا و رسول(ص) در این است که با بانوی خانه شریک کار و زندگی در امور خانه داری باشد، به همین جهت تا زنده بود و توانایی کار داشت امور خانه را با فضه به تناوب انجام میداد یعنی یک روز خودش کار میکرد و فضه به استراحت میپرداخت ، روز دیگر امور خانه را بر عهده فضه میگذاشت و خود عبادت و استراحت میکرد. خلاصه این کار پسندیده و عمل وجدانی دختر رسول اکرم(ص) در آن عصر و زمانی که برای تنوگر و خدمتکار ارج و مقداری قایل نبودند تا آن اندازه جلب توجه کرد که به عنوان درس اخلاق و تربیت، در زبان فارسی و عربی معمول گردید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ضربالمثل
(من نوکر بادنجان نیستم):
نوکر بادنجان به کسانی اطلاق میشود که به اقتضای زمان و مکان به سر میبرند و در زندگی روزمرهی خود تابع هیچ اصل و اساس معقولی نیستند. عضو حزب باد هستند، از هر طرف که باد مساعد بوزد به همان سوی میروند و از هر سمت که بوی کباب استشمام شود به همان جهت گرایش پیدا میکنند.
خلاصه طرفدار حاکم منصوب هستند و با حاکم معزول به هیچ وجه کاری ندارند. آنان که عقیدهی ثابت و راسخ ندارند و معتقدات خویش را به هیچ مقام و منزلتی نمیفروشند اگر به آنها تکلیف کمترین انعطاف و انحراف عقیده شود بی درنگ جواب میدهند من نوکر بادنجان نیستم.
اما ریشهی این ضرب المثل:
نادرشاه افشار پیشخدمت شوخ طبع خوشمزهای داشت که هنگام فراغت نادر از کارهای روزمره با لطایف و ظرایف خود زنگار غم و غبار خستگی و فرسودگی را از ناصیهاش میزدود. نظر به علاقه و اعتمادی که نادرشاه به این پیشخدمت داشت دستور داد غذای شام و ناهارش با نظارت پیشخدمت نامبرده تهیه و طبخ شود و حتی به وسیلهی همین پیشخدمت به حضورش آوردند تا ضمن صرف غذا از خوشمزگیها و شیرین زبانیهایش روحاً استفاده کند.
روز برنامهی غذای نادرشاه خورشت بادنجان بود و چون بادنجان به خوبی پخته و مأکول شده بود. نادر ضمن صرف غذا از فواید و مزایای بادنجان تفصیلاً بحث کرد.
پیشخدمت زیرک و کهنه کار نه تنها اظهارات نادرشاه را با اشارت سر و گردن و زیر و بالا کردن چشم و ابرو تصدیق و تأیید کرد بلکه خود نیز در پیرامون مقوی و مغذی و مشهی و مأکول بودن بادنجان داد سخن داد و حتی پا را فراتر نهاده ارزش بهداشتی آن را به آب حیات رسانید!
چند روزی از این مقدمه گذشت و مجدداً خورشت بادنجان برای نادر آوردند. اتفاقاً در این برنامهی غذایی بادنجان به خوبی پخته نشده بود و به طعم و ذائقهی نادرشاه مطبوع و مأکول نیامد لذا به خلاف گذشته و شاید برای آنکه پیشخدمت را در معرض امتحان قرار دهد از بادنجان به سختی انتقاد کرد و با قیافهی برافروخته گفت:"اینکه میگویند بادنجان باد داردف نفاخ است، ثقیل الهضم و ناگوار است دروغ نگفتهاند." خلاصه بادنجان بیچاره را از هر جهت به باد طعن و لعن گرفت و از هیچ دشنامی در مذمت آن فروگذار نکرد.
پیشخدمت موقع شناس که درسش را روان بود بدون آنکه ماجرای چند روز قبل را به روی خود بیاورد با نادرشاه همصدا شد و هر چه از ضرر و زیان بعضی از گیاهان و نباتات در حافظه داشت همه را بی دریغ نثار بادنجان کرد و گفت:"اصولاً بادنجان با سایر گیاهان خوراکی قابل مقایسه نیست زیرا به همان اندازه که مثلاً کدو از جهت تغذیه و تقویت مفید و سودمند است خوراک بادنجان به حال معده و امعا و احشا بدن مضر و زیان بخش میباشد! بادنجان نفاخ است بله قربان! بادنجان باد دارد بله قربان!"
نادرشاه که با گوشهی چشمش ناظر ادا و اطوار مضحک پیشخدمت و بیانات پر طمطراق او در مذمت بادنجان بود سر بلند کرد و گفت: "مرتکهی احمق، بگو ببینم اگر بادنجان تا این اندازه زیان آور است پس چرا روز قبل آن همه تعریف و تمجید کردی و از نظر مغذی و مقوی بودن، آن را آب حیات خواندی؟ اینکه گفتهاند دروغگو را حافظه نیست بیهوده نگفتهاند."
پیشخدمت بدون تأمل جواب داد:"قربان، من نوکر بادنجان نیستم من نوکر قبلهی عالم هستم. هرچه را که قبلهی عالم بپسندد مورد پسند من است. پریروز اگر طرفدار بادنجان بودم از آن جهت بود که قبلهی عالم را از آن خوشش آمده بود. امروز به پیروی از عقیده و سلیقهی سلطان وظیفه دارم که دشمن آن باشم!"
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
《از آتشی که افروختم خودم سوختم》:
از آتشی که افروختم خودم سوختم را در مورد افرادی به کار میبرند که عواقب رفتار غلطشان گریبان گیر خودش میشود.
در جنگلی سرسبز ، روباهی در کنار شغالی زندگی میکرد. روباه لاغر و ضعیف بود و زور بازویی نداشت ولی به جای آن خیلی باهوش و زیرک بود. برعکس او شغالی که در نزدیکی او زندگی میکرد. قوی و زورمند بود در مقابل خیلی از عقل و شعورش استفاده نمیکرد.
این دو حیوان با هم زندگی میکردند ، هر روز صبح روباه مکار به شکار میرفت و با هر حیله و نیرنگی بود حیوانی را شکار میکرد و به لانه میآورد و با شغال میخورد. شغال عملا" کاری نمیکرد همیشه گوشهی لانه در حال استراحت بود. مگر وقتی که روباه نیاز به زور بازو و قدرت شغال داشت مثلا" وقتی حیوان بزرگی را میخواست شکار کند که بزرگتر از خودش بود. ولی با این حال بیشتر غذاها را شغال میخورد و مقدار کمی از آن نصیب روباه میشد روباه چند باری به شغال اعتراض کرد. ولی شغال که اوضاع را به نفع خود میدید به اعتراضهای او گوش نمیداد.
یک روز که شغال بیشتر غذایی که آن روز شکار شده بود را خورد و روباره را گرسنه گذاشت ، روباه عصبانی شد و چون میدانست با حرف زدن نمیتواند شغال را قانع کند تصمیم گرفت نقشهای بکشد تا از دست شغال نجات پیدا کند. یک روز که روباه توانسته بود حیوان چاقی را شکار کند شغال حسابی گوشت خورد. و بعد از اینکه شغال سیر شد. روباه گفت : جناب شغال با اینکه شما موقع شکار کمکی به من نمیکنید ولی اشکالی ندارد. من این کار را میکنم ولی اگر شما یک روز مرا به حال خودم بگذارید و بروید من چه کار کنم؟
شغال که از این محبت نابهنگام روباه تعجب کرده بود گفت : من تو را تنها بگذارم؟ محال است! اصلا" این حرفها چیه که میزنی؟ من از کجا دوستی به خوبی تو پیدا کنم؟ (ولی در دلش میگفت : من از کجا دوستی به احمقی تو پیدا کنم ، که هر روز غذای من را هم تأمین کند.)
روباه مکار از فرصت استفاده کرد و گفت : من به درستی صحبتهای تو ایمان دارم. ولی ما روباهها یک رسمی میان خود داریم ، برای اینکه وفاداری و دوستی را ثابت کنیم ، وارد یک باتلاق سیاه میشویم و بعد از اینکه توانستیم از آن خارج شویم از روی آتشی که قبلا" کنار باتلاق برافروختهایم میپریم. اگر توانستیم از روی آتش بپریم ، این بهترین دلیل برای اثبات وفاداری ما به دوستانمان است. من دلم میخواهد تو هم وفاداریات را به من ثابت کنی تا بتوانم این دوستی را به دیگر روباههای جنگل نشان دهم.
شغال با خود گفت : من هیچ وقت نمیخواهم از دوست نادانم که تمام کارهای من را انجام میدهد دور شوم. و به روباه گفت : باشد شرط تو قبول! من برای اثبات وفاداریم این کار را خواهم کرد.
روباه گفت : خیلی خوب ، همین حالا من کنار باتلاق پایین کوه میروم و آتش را درست میکنم تا تو بیایی! شغال قبول کرد و از او خواست برای اینکه اطمینان او هم جلب شود روباه هم این کار را به همین شکل انجام دهد. روباه پذیرفت و گفت : باشه ، تو بپر ، بعد از تو نوبت من است.
هر دو راه افتادند و به کنار باتلاق سیاه رفتند. شغال گوشهای نشست و روباه به دنبال هیزم رفت تا آتشی درست کند. شغال همینطور که نشسته بود در دلش به روباه و بازی جدیدی که به راه انداخته بود میخندید.
شغال با خود میگفت : خوب من اگر از آب خارج بشم کاری ندارد از روی آتش پریدن. چون بدنم خیس است و حتی گرما رو هم حس نمیکنم.
روباه در این مدت هیزمها را جمع کرد و آتشی به راه انداخت. بعد رو کرد به شغال و گفت : حالا وقتش رسید که وفاداریات را به من ثابت کنی. بیا وارد این باتلاق شو و بعد که از آن خارج شدی از روی آتش بپر.
شغال که فکرش هم نمیکرد چه امتحان سختی پیش رو دارد ، سریع آمد و پرید در باتلاق ، باتلاق آنقدر آرام بود که هیچ حیوانی فکر نمیکرد ، آبش اینقدر گل و لای همراه داشته باشد و سنگین باشد. شغال همین که وارد شد ، فهمید روباه زیرک شرط آسانی برای او نگذاشته. ولی به هر سختی و زحمتی که بود خود را از باتلاق پر از گل و لای درآورد و دورخیز کرد تا از روی آتشی که روباه افروخته بود بپرد. خواست از روی آتش بپرد ولی گل آنقدر او را سنگین کرده بود که دقیقا" افتاد وسط آتش چون روباه آتش بزرگی درست کرده بود هرچه شغال دست و پا زد و خواست فرار کند ولی دیگر دیر شده بود و حسابی آتش گرفته بود.
روباه خندهاش گرفت و گفت : چرا آتش گرفتی؟ شغال میگفت : نمیدانم من که دروغ نمیگفتم ، چرا سوختم؟ روباه گفت : بله تو دروغ نمیگفتی ، ولی این آتش تنها راهی بود که به ذهن من میرسید تا از دست تو خلاص شوم. شغال تازه فهمید روباه مکار چه نقشهای برای فرار کردن از زورگوییهای او کشیده. و او را در دام انداخته.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
داستان_آموزنده
🔆مناعت طبع عبدالله بن مسعود
🌴«عبدالله بن مسعود» از اصحاب نزدیک پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بود و در مکتب آن حضرت شخصی غیور و وارسته بار آمد.
در زمان خلافت عثمان، او بیمار و بستری شد که در همان بیماری از دنیا رفت.
🌴خلیفه به عیادت او رفت، دید اندوهگین است.
پرسید از چه چیزی ناراحتی؟ گفت: از گناهانم.
🌴خلیفه گفت: چه میل داری تا برآورم؟
گفت: مشتاق رحمت خدا هستم.
🌴سؤال کرد: اگر موافق باشی طبیبی بیاورم.
گفت: طبیب بیمارم کرده است.
🌴سؤال کرد اگر مایل باشی دستور دهم، عطائی از بیتالمال برایت بیاورند؟
🌴گفت: آن روز که نیازمند بودم، چیزی به من ندادی، امروز که بینیاز هستم میخواهی چیزی به من بدهی؟!
🌴خلیفه گفت: این عطا و بخشش برای دخترانت باشد.
🌴گفت: آنها نیز نیاز ندارند، چراکه من به آنها سفارش کردهام سورهی واقعه را هر شب بخوانند؛ زیرا از رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود: «کسی که سورهی واقعه را در هر شب بخواند، هرگز دچار فقر نمیشود.»
📚داستانها و پندها، ج 7، ص 112 -مجمعالبیان، ج 9، ص 211
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d