#ضربالمثل
(از هر دست بدهی از همان دست پس میگیری )
داستان :
در نور کم غروب، زن سالخوردهای را دید که در کنار جاده درمانده ،منتظر بود
در آن نور کم متوجه شد که او نیاز به کمک دارد
جلوی مرسدس زن ایستاد و از اتومبیلش پیاده شد
در این یک ساعت گذشته هیچ کس نایستاده بود تا کمکش کند
زن به خود گفت مبادا این مرد بخواهد به من صدمهای بزند؟
ظاهرش که بی خطر نبود فقیر و گرسنه هم به نظر میرسید
مرد زن را که در بیرون از ماشینیش در سرما ایستاده بود دید و متوجه آثار ترس در او شد
گفت: خانم من آمادهام به شما کمک کنم بهتر است شما بروید داخل اتومبیل که گرمتر است
ضمنا” اسم من برایان آندرسون است
فقط لاستیک اتومبیلش پنچر شده بود اما همین هم برای یک زن سالخورده مصیبت محسوب
میشد
برایان در مدت کوتاهی لاستیک را عوض کرد
زن گفت اهل سنتلوئیس است و عبوری از آنجا میگذشته است
تشکر زبانی برای کمک آن مرد کافی نبود از او پرسید که چه مبلغی بپردازد
هر مبلغی میگفت میپرداخت چون اگر او کمکش نمیکرد
هر اتفاقی ممکن بود بیفتد برایان معمولا" برای دستمزدش تامل نمیکرد
اما این بار برای مزد کار نکرده بود برای کمک به یک نیازمند کرده بود
و البته در گذشته افراد زیادی هم به او کمک کرده بودند .
او به خانم گفت که اگر واقعا" میخواهد مزد او را بدهد دفعه بعد که نیازمندی را دید به او کمک کند
و افزود و آن وقت از من هم یادی کنید
خانم سوار اتومبیلش شد و رفت چند کیلومتر جلوتر، خانم، کافهای دید
به آن کافه رفت تا چیزی بخورد. پیشخدمت زن پیش آمد
و حوله تمیزی آورد تا موهایش را خشک کند پیشخدمت لبخند شیرینی داشت
لبخندی که صبح تا شب سرپابودن هم نتوانسته بود محوش کند
آن خانم دید که پیشخدمت باید ۸ ماهه حامله باشد
با این حال نگذاشته بود که فشار و درد تغییری در رفتارش بدهد
آن گاه به یاد برایان افتاد وقتی آن خانم غذایش را تمام کرد،
صورتحساب را با یک اسکناس صد دلاری پرداخت پیشخدمت رفت تا بقیه پول را بیاورد وقتی برگشت،
آن خانم رفته بود پیشخدمت نفهمید آن خانم کجا رفت.
بعد متوجه شد چیزی روی دستمال سفره نوشته شده است
با خواندن آن اشک به چشمش آمد چیزی لازم نیست به من برگردانی من هم در چنین وضعی قرار داشتم
شخصی به من کمک کرد همان طور که من به تو کمک کردم
اگر واقعا" میخواهی دین خود را ادا کنی این کار را بکن نگذار این زنجیره عشق همین جا به تو ختم شود
زیر دستمال چهارصد دلار دیگر هم بود آن شب او به آن نوشته
و پول فکر میکرد آن خانم از کجا فهمید که او و شوهرش به آن پول نیاز داشتند،
بچه ماه آینده به دنیا میآمد و آن وقت وضع بدتر هم میشد
شوهرش هم خیلی نگران بود همان طور که کنار شوهرش دراز کشیده بود
به نرمی او را بوسید و آهسته در گوشش گفت همه چیز درست میشه دوستت دارم برایان آندرسون🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(تو بدم ـ بمیر و بدم):
پسری را به آهنگری بردند تا شاگردی كند، استاد گفت: "دم آهنگری را بدم!" شاگرد مدتی ایستاده، دم را دید، خسته شد؛ گفت: "استاد اجازه میدی بنشینم و بدمم؟" استاد گفت: "بنشین"
باز مدتی دمید و خسته شد، گفت: "استاد! اجازه میدی دراز بكشم و بدمم!" گفت: "دراز بكش و بدم"؛ بعد از مدتی باز خسته شد؛ گفت: "استاد اجازه میدی بخوابم و بدمم؟"
استاد گفت: "تو بدم، بمیر و بدم".🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(تو نیکی می کن ودر دجله انداز) :
مصراع مثلی بالا نیم بیتی از ابیات روان وسلیس شیخ اجل سعدی شیرازی است که به دوشکل و صورت در دیوانش آمده شهرت و شیاع آن در افواه تا به حدی است که احتیاج به توضیح و تعبیر ندارد .
تفکر و تامل در این موضوع کافی است مدلل دارد که سعدی از این شعر مقصودی نداشت واصولا" ماجرای جالبی انگیزه شاعر ارجمند ایران در سرودن آنبوده است که ذیلا" شرح داده میشود .
متوکل خلیفه جابر و سفاک عباسی که به تحریک وزیر ناصبی مذهبش عبدالله بن یحیی بن خاقان در عداوت و دشمنی با خاندان بنی هاشم زبانزد خاص و عام میباشد اخلاقا" مردی عیاش و شهوت پرست بود و به جوانان صبیح المنظر نیز تعلق خاطر داشت .یکی ازاین جوانان خوش سیما به نام فتح بیش از دیگران مورد علاقه و توجه خلیفه قرار گرفت به قسمی که دستور داد تمام فنون زمان را از سوارکاری و تیراندازی و شمشیر بازی به او آموختند تا اینکه نوبت به شناوری و شناگری رسید . از قضا روزی که فتح در شط دجله شنا میکرد تصادفا" موج سهمگینی برخاست و جوان را در کام خود فرو برد . غواصان وشناگران متعاقبا" به دجله ریختند و تمام اعماق آن شط را زیرورو کردند ولی کمترین اثری از جوان مغروق نیافتند . چون خبر به متوکل رسید آنچنان پریشان شد که از فرط اندوه و کدورت گوشه عزلت گرفت و در به روی خویش و بیگانه بست :" وسوگندان غلاظ یاد کرد که تا آن را بدان حال که باشد نیاورند و او را نبینم طعام نخورم ." ضمنا" فرمان داد که هر کس زنده یا مرده فتح را پیدا کند جایزه هنگفتی در یافت خواهد داشت . شناگران معروف بغداد همگی به دنبال غریق شتافتند و زیر و بالای شط دجله را معرض تفحص و جستجو قرار دادند . دیر زمانی از این واقعه نگذشت که عربی به دارالخلافه آمد و پیدا شدن گمشده را بشارت داد . متوکل عباسی چنان مسرور و شادمان شد که سرتاپای بشارت دهنده را غرق بوسه کرد و او را از مال و منال دنیوی بی نیاز ساخت . چون محبوب خلیفه را به حضور آوردند چگونگی واقعه را از او استفسار کرد . فتح درحالی که از فرط خوشحالی در پوست نمیگنجید چنین پاسخ داد :" هنگامی که موج نابهنگام مرا برداشت تا مدتی در زیر آب غوطه خوردم و از سویی به سوی دیگر رانده میشدم. با مختصر آشنایی که از فنون شناوری آموخته بودم گاهی در سطح و گاهی در زیر آب دجله دست و پا میزدم . چیزی نمانده بود که واپسین رمق حیات را نیز وداع گویم که در این موقع موج عظیمی برخاست و مرا به ساحل پرتاب کرد . چون چشم باز کردم خود را درحفرهای ازحفرات دیواره دجله یافتم . از اینکه دست تقدیر مرا از مرگ حتمی نجات بخشید بسیارخوشحال بودم لیکن بیم آن داشتم که به علت گذشت زمان و براثرگرسنگی از پای درآیم . ساعتهای متمادی با این اندیشه خوفناک سپری شد که ناگهان چشمم به طبقی نان افتاد که از جلوی من بر روی شط دجله رقص کنان میگذرد . دست دراز کردم نان را برداشتم و سدجوع کردم هفت روز بدین منوال گذشت و مرا درین هفت روز هر روزه ده نان بر طبقی نهاده میآمد . من جهد کردمی و از آن دو سه گرفتمی و بدان زندگانی میکردمی . روز هفتم بود که این مرد به قصد ماهیگیری به آن منطقه آمد و چون مرا در آن حفره یافت با تور ماهیگیری خود بالا کشید . راستی فراموش کردم به عرض برسانم که بر روی قطعات نان که همه روزه در ساعت معین بر روی دجله میآمد عبارت محمد بن الحسین الاسکاف دیده میشد که باید تحقیق کرد این شخص کیست و غرض و مقصودش از این عمل چیست ." متوکل چون این سخن بشنید فرمان داد در شهر و حومه بغداد به جستجو پردازند و این مرد عجیب را هر جا یافتند به حضور آورند .
پس از تفحض و جستجو بالاخره محمد اسکاف را در حومه بغداد یافتند و برای عزیمت به حضور خلیفه تکلیف کردند .
محمد اسکاف در جواب جریان قضیه نان گفت : برنامه زندگی من از ابتدای تشکیل عائله این است که هر روز مقداری نان برای اطعام و انفاق مساکین کنار میگذارم تا اگر مستمندی پیدا شود با آن سد جوع کند یا آنکه با خود به خانه ببرد و با اهل و عیالش صرف کند ، ولی اکنون چند روزی است که کسی به سراغ نان نمیآید . ازآنجا که نان صدقه و انفاق را در هر صورت باید انفاق کرد لذا در این چند روزه قطعات نان را چند ساعتی پس از صرف ناهار و عدم مراجعه مستمندان ، به دجله میانداختم تا اقلا" ماهیهای دجله بی نصیب نمانند ." خلیفه وی را مورد تفقد و نوازش قرار داد و از مال و منال دنیا بی نیاز کرد. ضمنا" در لفافه مطایبه به محمد اسکاف گفت :" تو نیکی را به دجله میاندازی بی خبر از آنکه خدای سبحان آن را در خشکی به تو باز میگرداند."
خواجه نظام الملک سؤال و جواب متوکل و محمد اسکاف را در قابوسنامه به این صورت نقل کرده که : خلیفه پرسید :" غرض تو از این چیست ؟" گفت :" شنوده بودم که نیکویی کن ودر آب انداز که روزی بردهد ."🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
🔹 اگر بخواهید قلب همسر یا نامزدتان را تسخیر کنید باید به او #احترام بگذارید، اما بخاطر داشته باشید که احترام به دیگران نیز اهمیت دارد.
🔸 اگر شما برخوردتان با دیگران بد باشد، او همواره نگران این است که ممکن است در صورتی که کار اشتباهی از او سر بزند و یا شما را ناراحت کند، با او نیز بد برخورد کنید.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
🥀پاسداری از ازدواج، انفرادی نیست!
👈 دختر و پسر باید سعی کنند پیوند #ازدواج را پاسداری کنند.
‼️وظیفهی آنها هم این نیست که بگوییم هر کاری یکی از آنها کرد، دیگری تحمل کند. نه
👈 باید هر دو به هم کمک کنند تا این پاسداری صورت گیرد.
‼️ نمیشود بگوییم شوهر سهم بیشتری دارد یا زن سهم بیشتری دارد، نه
هر دو✌️ در حفظ این بنیان و در حفظ این اجتماع دو نفره
که بعدها به تدریج زیاد میشود، نقش دارند.👉
#جمله #تداوم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❌اگر به دنبال آرامش هستید وفادار باشید
👈وفاداری در زندگی #زناشویی یکی از پایه های اصلی داشتن زندگی زناشویی سالم و پایدار است. اما باید بدانید که معنای این وفاداری فقط #خیانت_نکردن نیست.
🌿وفاداری یعنی با زن/مرد دیگری گرم نگیرید.
🌿وفاداری یعنی رابطه جنسی رضایت بخشی داشته باشید.
🌿وفاداری یعنی در مورد همسرتان بد صحبت نکنید.
🌿وفاداری یعنی رازهای تان را فقط با همسرتان در میان بگذارید.
🌿وفاداری یعنی رازدار همسرتان باشید.
🌿وفاداری یعنی چیزی برای پنهان کردن از همسرتان نداشته باشید.
🌿وفاداری یعنی با جنس مخالف ارتباطی برقرار نکنید که رابطه ی زناشویی تان را تحت تاثیر قرار بدهد.
🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
27.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ #همسرداری
📌 عشق به همسر از نگاه مکتب عرفان
🔰 آیتالله سید محمدمحسن طهرانی
🔻اگر در خانوادهای محبت به همسر کم باشد، خانواده شیعه نیست
🧕#همسران_خوب🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔴 #به_مردان_اندرز_ندهید
💠مردان دوست دارند که #مشکلات را به تنهایی حل کنند.
💠 اگر مشکلی را #مخفی میکنند یعنی #مایل هستند به تنهایی موضوع را حل کنند و خود را برای حل آن #قادر میدانند.
💠 پس کتمان برخی مشکلات یا مسائل توسط آنها نشانه #بیاعتمادی به شما نیست.
💠 آنها در صورت لزوم با شما در میان میگذارند. وظیفه شما خانمها این است که بعد از مطلع شدن، مرد را #نصیحت نکنید و حتی احساس درونی او را #تایید نمایید. مثلا بگویید: من مطمئنم که قادر هستی این مشکل را حل کنی!
💠 با #روانشناسی یکدیگر و آگاهی از تفاوتهای روحی و شخصیتی یکدیگر، مانع ایجاد بگو مگو و #مشاجرات لفظی شویم!
🧕#همسران_خوب🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💜🦋💜
💞 اینجوری از شوهرت دلبری کن 😉
❣به همون اندازه که شما از تعریفهای شوهرتون اعم از اینکه "چه دستپخت خوبی داری" یا "تا حالا به خوشگلی تو ندیدم" خوشحال و ذوق زده میشید
👈 مطمئن باشید به همون اندازه هم شوهرتون از چنین تعریفهای خوشحال میشه.
❣پس گاهی به او بگید: "چقدر قوی هستی"، "تو همون مردی هستی که همیشه آرزوش رو داشتم" ، "این هنره توئه که در اوج قدرت این همه مهربونی"
#همسرداری 👩❤️👨
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌏یکی از قشنگترین و ظریفترین گلهایی که دیدم، همین گلای هویا یا پیچ شمعیه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#یک_جرعه_آرامش ☕️
زندگی مانند یک پتوی کوتاه است.
آن را بالا میکشید
انگشت شستتان بیرون می زند،
آن را پایین میکشید
شانههایتان از سرما می لرزد،
آدم های وسواسی؛
مدام در حال تست اندازه پتو هستند،
و زندگی را نمی فهمند!
ولی آدمهای شاد؛
زانوهای خود را کمی خم میکنند
و شب راحتی را سپری می کنند.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکنولوژی طلق های هوشمند برای پوشاندن پنجرهها
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پل تاریخی کِلَهُر واقع در شهرستان معمولان استان لرستان
#ایران_زیبا
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ماجرای قهوه و نسکافه فوری برندهای نامعتبر داره زیادتر میشه انگار، اکثرا هم علی کافی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویا در پاکستان مردم به داشتن یک «جون اضافه❤️❤️» باور دارن!😳
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@ دیگه هوا خیلی سرد شده و پالتویی بیرون اومدن ،نمیدونی چکار بند پالتو کنی پس 👇👇
این دو روش و یاد بگیر خیلی به دردت میخوره👌
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌎 "کوبر پِدی" نام شهر کوچکی در استرالیاست که از معادن آن عقیق استخراج می شود. حدود 80 درصد مردم این شهر، برای به دور ماندن از گرمای بسیار زیاد هوا، زیر زمین زندگی می کنند.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تارو مار شده!!!😅
مهم اینه که رانندش نمرده، خداروشکر که زنده مونده
اداره استاندارد خوابه اذیتش کنید:)
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d