eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
25هزار ویدیو
124 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
مصاحبه با ••🌹•• http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d زینب فیروزآبادی هستم خواهر شهید مدافع حرم حاج عبدالرحیم فیروزآبادی. فرزند اول خانواده فیروزآبادی هستم.دارای مدرک دیپلم علوم انسانی متاهل دارای دو فرزند یک دختر و یک پسر در حال حاضر در شهرستان نکا زندگی میکنم. من فرزند اول خانواده و حاج عبدالرحیم فرزند آخر خانواده بود متولد20بهمن 64 تفاوت سنی با برادرم 9 سال می باشد دوران کودکی شیرینی داشت صورت معصوم او باعث این شده بود که در دلها جا بگیرد. ☺️👇🏻 از دوران کودکی راه مسجد رفتن را به کمک پدر یاد گرفت به صورتی که مسجد رفتن جزیی از کار اصلیش شده بود نماز و روزه را از روزگار کودکی شروع کرد اولین روزه را در سن 5 سالگی در مرداد ماه گرفت. 🌸👇🏻 در یکی از روزهای گرم تابستان در حال سفید کاری منزل پدری بودیم عبدالرحیم به مادرم گفت من امروز حالم خوب نیست باید همه کارهای بیرون تورو انجام بدم برای مادر یخ تهیه کرد ونون هم خرید بعدروی سکو دراز کشید گفت که من مردم حالش بد شد وچون پدر نبود مادرم به اتفاق یکی از همسایه‌ها او را به بیمارستان رساندن چند روزی بستری بود بعد که به خونه آمد گفت که دیدی خدا به من خبر داد که میخواد حالم بد بشه ما هم حرفهاشو تایید کردیم. 🍃👇🏻 در حالی که تفاوت سنی زیادی بین ما بود ولی طوری بهم وابسته بودیم که همه تعجب میکردن همیشه جویای روند زندگی ما بود براش خوب ودرست زندگی کردن خیلی مهم بود. خیلی من رودوست داشت بطوری که بعد از شهادتش روند زندگی من عوض شد دیدن جای خالی برادرم قلبم رو بدرد میاره💔😔 🖤👇🏻 شب تولد پسرم🎂 تولد حنانه جون وپسرم دو روز با هم فاصله داره چون محرم هم بود جشنی نگرفتیم ولی برای شام به خونه خودم دعوتشون کردم یک کیک گرفتم ویک جشن تولد کوچولو برای بچه‌ها دخترم که تازه ازدواج کرده بود با دایی رحیم خیلی جور بود وقت خداحافظی که رسید، دخترم گفت:(مامان با دایی جون محکم ترخداحافظی کن قصد داره بره ماموریت.) خیلی ناراحت شدم حالم گرفته شد با حالت ناراحتی😔 گفتم:( چرا اینقدر زن و بچه‌ها رو تنها میزاری) باخنده گفت:(این آخرین ماموریت من هست.)بغلم کرد وپیشانی من رابوسید هنوز بعد این چند سال جلوی آینه می ایستم وبه جای بوسه برادر نگاه حسرت میکنم😔 🌹👇🏻 دوست خوبی برای پدر ویاوری برای مادر طوری که بدون اجازه آنها کاری انجام نمیداد حتی برای مرخصی گرفتن با پدر هماهنگ بود اگه کاری داشتن مرخصی نمیرفتن اینقدر مادر را دوست داشت اسم دخترش رو فاطمه گذاشت 💔👇🏻 فقط به ما گفتند در یک ماموریت مستشاری صبح زود رفتن در فاصله صد متری از داعش وقتی برمیگرده تک تیراندازه تکفیری گلوی برادرم رو نشانه گرفت پیشه دوستانش روی زمین انداخت وبعد از ساعتی به بیمارستان انتقال دادن برادرم ساعت 5.30 تیر خورده و ساعت 8.30 دربیمارستان شهید شدن وما را در ماتم خود فرو برد 🦋👇🏻 برادرم یک پاسدار واقعی بود از دوره آموزشی تا پایان خدمت خودش از هیچ کاری که بهش واگذار میشد شانه خالی نمیکرد اگه خداوند یک فرصتی به ما میداد به برادرم میگفتم راهی بدرستی راهی که انتخاب کردی وجود نداره لطف کن راهنمای راه ما باش تا گمراه نشیم دستت رو از دست ما جدا نکن 👇🏻 به بهانه بیماری مادر زنگ زدن که بیا مادر بیماره ومیخواد شما رو ببینه برادرم حاج عبدالرحمان زنگ زد وبا خونسردی گفت که مامان میخواد تو رو ببینه زودتر بیا من که از دو روز پیش دلشوره داشتم حرفش رو قبول کردم وگفتم شاید علت دلشوره من، مریضی مادرم بود. سوار ماشین شدیم وحرکت کردم به سمت نکا اخه قبل از شهادت برادرم در روستای لیوان شرقی زندگی میکردم وقتی به محله زندگی پدرم رسیدم از شلوغی اونجا تعجب کردم با خودم گفتم:( ای حاج رحیم عاقبت از نبودن تو مادرم رو از دست دادم😔) وقتی به کوچه خودمون رسیدیم بی اختیار در ماشین رو باز کردم خودم رو به حجله ای که سر کوچه بود رساندم دیدن عکس جگر گوشه ام داخل ان نفسم گرفت😭💔 🌱👇🏻 در تمام وصیت‌نامه شهدا به خانواده‌ها شون سفارش حجاب کردن در صورتی که خانواده هر شهید تمام دختران و پسران این جامعه هستن جواب خون پاکشان که روی زمین کشور غریب ریخته شده جلوی فساد اخلاقی گرفته بشه چادرمون رو محکم نگه داشته باشیم قرار نیست تمام یاوران امام زمان ما مردان باشن زنان ما هم جزئی از یاران هستند🌸🍃 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d