eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
25.9هزار ویدیو
128 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
‌🌼🍃🌼🍃🌼 🎥 گل موز رو دیده بودین!! جل الخالق https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
‏وقتی میگین پرهام ریخت، اینطوری تصورتون میکنم 😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
📘📗📕📔📓📙📚 کتاب خونه به این میگن😍 دلم کتاب خواست😜. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
‌ 🎥 آبشارِ ابر در مرز سمنان و مازندران سلام سلامی به وسعت تاریخ به رنگ آبی دریا و آسمان وبه سرخی خونی که در گذر تاریخ درسها می‌دهد و انسان‌ها می سازد. @عصرتون بخیر عیدتون مبارک💐💐 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌱 🌱🌱🌱🌱 داستان هیجان انگیز ستاره و سهیل❤️👇 چند باری گوشیمو بالا پایین کردم، چشمامو مالوندم. چیزی که میدیدمو نمیتونستم باور کنم، عکسم بود درحالی که توی آینه گرفته بودم تا ببینم چقد لاغر کردم، چند دقیقه بعدم پاکش کرده بودم و این عکس رو الان پسرعمه شوهرم، سهیل، برام فرستاده بود. رنگ عوض کردم و نوشتم این چه عکسیه آقا بهنام؟ گفت بهت گفته بودم زن سهیل نشو گفته بودم عاشقتم یادته چقد التماست کردم؟ یادته زدی تو سرم و گفتی سهیل وضع مالیش بهتره؟ یادته کل اون دو سالی که با هم عشق و عاشقی داشتیم رو فراموش کردی، یک شبه خطتو خاموش کردی و فردا به خواستگاری سهیل جواب مثبت دادی و یک هفته بعدشم عقد کردی؟ من حتی به تو گفتم خودکشی میکنم تهدیدت کردم ولی با بی رحمی تمام گفتی هر کار دوست داری بکن، اصلا برات مهم نبود که من بمیرم، من بمیرم مهم نیست ولی تو خوشبخت شی فقط! آره؟ بعد از تو نتونستم عاشق کسی بشم، از عمد با سهیل میومدید خونه ما جولان میدادید دست همو میگرفتید باهم میخندیدین که بیشتر لج منو درآرید، ستاره مگه من چیم از سهیل کمتر بود؟ من عاشقت بودم من فقط خونه و ماشین نداشتم گفتم صبر کن تا جور کنم و بیام خواستگاریت. ترسیده بودم نوشتم عکس منو از کجا آوردی؟ گفت اینکه از کجا آوردم مهم نیست، جواب منو بده. انقدر ترسیده بودم که سعی کردم عصبیش نکنم که عکسمو برای سهیل بفرسته. گفتم بهنام من هر چی به تو گفتم با همین بی چیزیت بیا خواستگاریم پیچوندی نیومدی، گفتم منم دوستت دارم ولی خب تو انگار انقدری نداشتی که بیای خواستگاریم، لااقل الکی میومدی که ته دلم گرم شه، اومدی؟ بعدشم من بخدا قسم قصد جولان دادن و به تو پز دادن رو نداشتم، خب مامانت هر شب ما رو دعوت میکرد مجبور بودیم بیایم. بعدم سهیل آدمیه که مدام میخواد جلوی بقیه بگه عاشق زنمم، بخدا توی خونه به این مهربونی نیست. اون لحظه واقعا نمیدونستم چیکار میکنم، رسما داشتم چرت و پرت میبافتم. من هیچوقت عاشق بهنام نبودم، منو سهیل و بهنام و چند نفر دیگه جمعه ها میرفتیم کوه، بهنام فقط گاهی به من پیام میداد، من ازش خوشم نمیومد، سیریش و بد پیله بود، دو خط در میون جوابشو میدادم، چند باری گفت عاشقمه جدی نگرفتم، برای اینکه از سر خودم بازش کنم گفتم خونه ماشین و کار نداری. بهنام نوشت باید زن من بشی، من نمیخوام تو مال سهیل باشی، الان این عکسا رو برا سهیل میفرستم که روند طلاقت سریعتر بشه و خودم کمکت میکنم. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d