دل من محکمه ایست...
که به من می گوید:
همه را دوست بدار!
به همه خوبی کن!
و اگر بد دیدی،
دل به دریای محبت بزن و
"بخشش" کن...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
شخصی وارد مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به یکی از یارانش سپرد. او دست این شخص را گرفت و به کناری برد و سوره مبارکه زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید: فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛
پس هر کس ذره ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند و هر کس ذره ای کار بد کرده آن را می بیند.
آن شخص اندکی به فکر فرو رفت سپس به خواننده آیه گفت: آیا این جمله، وحی است؟ او در جواب گفت: آری! آن شخص گفت: من درس خود را از همین آیه آموختم.
یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن خط و راه راست و پیمودن آن کافی است.
سپس آن صحابی به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و جریان را برای حضرت نقل نمود.
⚡️پیامبر فرمود:
دعوه فانه فقه؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت
📚تفسیر نمونه، ج 27، ص 232 - 231. به نقل از روح البیان، ج 10، ص 495، تورالثقلین، ج 5، ص 650.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷
#شهیدانه
💫اردوی جهادی بودیم ساعت نه صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم.
به خاطر باریدن برف هوا به شدت سرد بود.
متوجه شدم که محمد بلباسی در حال باز کردن بند پوتین است.
💫با تعجب پرسیدم : چکار می کنی؟
گفت : می خواهم وضو بگیرم.
گفتم : الان نه صبح، چه وقت وضو گرفتنه؟! اونم توی این سرما؟!
محمد وضو گرفت و همینطور که داشت جورابش را می پوشید گفت:
💫علامه حسن زاده میگه: تموم محیط زیست و تموم موجودات عالَم مثل گیاهان و دریاها همه پاکن و مطهرن، پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره خاکی راه می ریم باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم.
✍🏻 راوی :علیرضا نوروزی دوست شهید مدافع حرم محمد بلباسی
📕 برای زین أب صفحه ١۶۶
🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#داستان_آموزنده
🔆داستان همسر خزبیل
در زمان حکومت فرعون هر کس به حضرت موسی (ع) ایمان می آورد، حکم اعدامش صادر می شد، آن هم با سخت ترین شکنجه ها و زجرها.
یکی از زنان مستضعف که همسر خزبیل بود در پنهانی به حضرت موسی (ع) ایمان آورد و از ترس جانش ایمان خود را مخفی می کرد.
از قضای روزگار او در حرمسرا فرعون به عنوان مشاطگی (آرایشگی) دختر فرعون رفت و آمد می کرد، روزی به هنگام آرایش کردن موی دختر فرعون، شانه از دستش افتاد، از آنجا که زبانش به ذکر خدای بزرگ عادت کرده بود، ناگهان گفت:« به نام خدا» بلافاصله دختر فرعون از او پرسید: آیا منظورت از خدا پدرم فرعون است؟
گفت:نه، بلکه من کسی را می پرستم که پدر تو را آفریده و او را از بین خواهد برد! دختر فرعون همان لحظه نزد پدرش رفت و جریان را خبر داد، فرعون ناراحت شد و او را احضار کرد، و با خشونت به او گفت: تو مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ زن در جواب گفت: هرگز من خدای حقیقی را رها نمی کنم تا تو را بپرستم.
فرعون از این سخن قاطع به قدری عصبانی شد و بی درنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بود، بیفروزند و او و بچه هایش را در آتش بیندازند.
همسر خزبیل همچنان «احد، احد» می گفت و تسلیم زور و ستمگری فرعون نمی شد، جلادان فرزندانش را یکی یکی در آتش افکندند تا نوبت به طفل شیر خوارش رسید. طبیعی است که مادر به بچه شیر خوارش علاقه خاصی دارد، در اینجا صبر و قرار زن تمام شد، با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه کرد، به مادر کودک گفتند اگر از آیین موسی بیزاری بجویی، بچه ات را به آتش نمی افکنیم، ناگهان فرزندش به قدرت خدا، فریاد زد:« مادر جان! شکیبا باش، تو بر حق هستی.» مادر صبر کرد، آن بچه را نیز در آتش انداختند و سوزاندند، سپس خودش را نیز در آتش افکندند و این زن صابر همچنان فریاد می کرد:«احد، احد»
در دم آخر، همسر خزبیل وصیتی کرد و گفت: « خاکستر من و فرزاندنم را در یک مکان دفن کنید!»
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: در شب معراج در فضا در محلی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید، از جبرئیل (ع) پرسیدم:« این بوی خوش بی نظیر چیست؟»
جبرئیل گفت:« یا رسول الله، بوی عطر همسر خزبیل و فرزندان اوست که همه جا را در برگرفته است. »
📙زنان مرد آفرین تاریخ، ص53
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖امیرالمؤمنین علیه السلام:
لَيسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالمُعايَنَةِ مَعَ الأَبصارِ؛ فَقَد تَكذِبُ العُيونُ أهلَها ، ولا يَغُشُّ العَقلُ مَنِ استَنصَحَهُ
انديشيدن مانند با چشم ديدن نيست؛ زيرا گاه چشمها به صاحبانش دروغ مى گويند، ولى خرد به آنكه از وى اندرز خواسته، نيرنگ نمى زند
📚نهج البلاغه، حکمت281
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖خواص عسل🍯 در طب ایرانی:
✅ مزیت عسل به شکر این است که قند حیوانی است و قابلیت بیشتری برای تبدیل به بدن دارد.
✅ علاوه بر این حرارت غریزی زنبور که نوعی گاز است و به هضم کمک می کند در عسل خام وجود دارد.
✅ خاصیت عسل خام:
شویندگی
رفع بوی بد دهان
تسکین دهنده درد معده
رفع بلغم شکمی
رفع اسهال عفونی
نفاخ
چاق کننده
✅ خواص عسل پخته در آب:
نفخ ندارد
ادرار آور
ضد سرفه
به تنهایی می تواند منجر به لاغری شود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖ترش ولی کم ضرر!
🔸طبق اصول طب ایرانی تمامی ترشمزهها به اعصاب ضرر میرسانند ولی از بین ترشمزهها نارنج، کمترین ضرر را برای اعصاب دارد. زیرا در آب نارنج مادهای صمغی و لعابی وجود دارد که آن را در بین مرکبات ممتاز کرده است. به علت همین مواد است که ترشی آن برای عصبها ضرر کمتری دارد و برای سرفه و درد سینه مفید است.
🔹اگر آب نارنج را با عسل مخلوط و میل کنید از زیان آن خواهد کاست.
🔸اگر مبتلا به درد سینه و سرفه گرم هستید یک عدد نارنج را از میان دو قسمت کنید. سپس کمی نبات کوبیده و کمی نشاسته روی آن بپاشید. بعد آن را روی آتش بگذارید تا یکی دو جوش بزند و بعدآن را به صورت مکیدنی میل کنید.
🔹از خلال پوست نارنج میتوان مانند خلال پوست پرتقال مربا تهیه کرد و هم با خیساندن آن در سرکه ترشی ساخت.
🔸مربا و ترشی پوست آن تقویتکننده معده است.
🔹مصرف حدود ۴ گرم از پوست خشک نارنج برطرفکننده حالت تهوع و استفراغ است. همچنین باعث خارج شدن انگلهای دستگاه گوارش میشود.
✔️اگر نارنج را به صورت کامل و با حرارت کم و به همراه کمی آب پخته تا اجزایش از هم جدا شود و سپس آن را بر روی پوست و مو خود بمالید متوجه خواهید شد که یک نرمکننده بسیار مفید برای پوست و موی تان پیدا کردهاید. همچنین این مخلوط در رفع خارشهای پوستی نیز مؤثر است.
🖋 دکتر منیره سید هاشمی (متخصص طب سنتی ایران)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖چه افرادی بایستی در مصرف ریواس احتیاط کنند؟
افراد سرد مزاج
کسانی که مشکلات تنفسی مانند سرفه و تنگی نفس دارند
کسانی که ضعف نیروی جسمی ناشی از مزاج سرد دارند
مصلح ریواس چیست؟
افراد فوق حتماً باید در صورت مصرف ریواس، آن را همراه با مصلحاتی نظیر انیسون، عسل، مویز یا پوره نبات مصرف کنند تا از شدت عوارض آن کاسته شده و به این ترتیب خواص و مزاج ریواس بهبود یابد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖 خواص ریواس
رقیق کننده و تصفیه کنندهی خون است و برای افرادی که غلبه خون دارند مفید است و به واسطه همین خاصیت، درمان مناسبی برای جوشهای خونریزی دهنده است.
حالت تهوع را از بین میبرد و باعث رفع تشنگی ناشی از حرارت مزاج نیز میشود.
ریواس اگر به میزان متعادل مصرف شود مفرح و نشاط بخش است.
اگربا ریواس مربا درست کنند طعم ملس داشته و مزاج آن معتدل میشود بطوریکه سرد مزاجها نیز میتوانند از آن استفاده کنند.
ریواس بر قوای جنسی سرد مزاجها تأثیر منفی دارد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
نشانه افسردگی که افراد از آن بیخبرند !
◽️نتایج تحقیقات نشان میدهد که سردرد صبحگاهی یکی از نشانههای رایج افسردگی و اضطراب است. افراد بهطور طبیعی تصور میکنند که سردرد صبحگاهی با خواب ضعیف شبانه آنان مرتبط است و اغلب همینطور است اما خواب ضعیف تنها دلیل سردرد صبحگاهی نیست.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ویتامینی که از ریزش مو جلوگیری میکند
◽️ویتامین B۷ که به نام بیوتین نیز شناخته میشود یک ویتامین ضروری است اعتقاد متخصصان پوست و مو بر این است که این ویتامین ضخامت تارها و فولیکولهای مو و به عبارتی دیگر رشد مو را تقویت میکند.
◽️ بیوتین همچنین در تولید کراتین که یک پروتئین فیبری است که ساختار مو، پوست و ناخنها را میسازد، نقش دارد. کراتین برای حفظ استحکام مو حیاتی است.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(استاد علم! این یكی را بكش قلم!):
مرد خیاطی پارجه مشتری را كه برش میكرد تک قیچی و اضافه مانده پارچه را پسانداز میكرد و به صاحبانش نمیداد.
شبی در خواب دید روز قیامت شده و او را زیر علم دادخواهی بردهاند و مشتریهای او دارند با قیچی آتشین گوشت و پوست او را میبرند و میبرند از خواب پرید و با خودش عهد كرد كه دیگر این كار را نكند و باقیمانده پارچه را به صاحبش پس بدهد.
فردا به شاگردش سفارش كرد كه هر وقت دیدی من تكههای پارچه را برمیدارم تو بگو: "استا، علم" .
از قضا روزی یک پارچه گرانقیمت آوردند كه به تكههای آن طمع كرد هرچه كرد دید نمیتواند از این یكی بگذرد همین كه برداشت شاگرد گفت: "استا، علم" استا گفت: "این یكی را بكش قلم!"
#روایت_دوم
علم علم، درد ورم ـ زری كه نبود توی علم!
خیاطی بود كه قسمتی از پارچههای مردم را موقعی كه رخت و لباس براشان میدوخت برمیداشت و وقتی كه زیاد میشد پوشاكی درست میكرد و میفروخت.
شبی در عالم خواب دید كه مرده و جلو تابوتش علمهای همه رنگ در حركت است و به او میگویند: "این علمها از پارچههایی است كه موقع خیاطی دزدیدی" بعد از تقلا و پیچ و تاب زیاد از خواب بیدار شد و پشیمان از كردههای گذشته با خودش عهد كرد كه دیگر دزدی نكند.
وقتی هم به دكان رفت به شاگردش سپرد كه: "هر وقت خواستم از پارچه مردم ببرم و بدزدم تو بگو: "علم علم" تا من دست از دزدی بردارم".
اتفاقاً زد و یک پارچه زربفتی پیش خیاط آوردند. خیاط كه چشمش به پارچه زری گرانقیمت افتاد عهدی كه با خودش كرده بود یادش رفت و قیچی را برداشت تا یک تكه از آن را بچیند و برای خودش بردارد .
شاگرد كه استاد را میپایید گفت: "علم علم" استاد اعتنایی به حرف او نكرد. شاگرد این دفعه با فریاد گفت: "استا، علم علم"
خیاط از فریاد شاگرد اوقاتش خیلی تلخ شد و داد زد: "چه خبرته! علم علم و درد ورم ـ زری كه نبود توی علم!"🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(شکم را پهنش کنی دشت است، جمعش کنی مشت است) :
روزی بود.روزگاری بود. روزگار اسکندر بود. کار لشگر کشی و جنگ اسکندر پیش رفت و پیش رفت تا به چین رسید. امابر خلاف انتظار او نه لشگری در برابرش مقاومت کرد و نه سپاه و فرماندهای به جنگش آمد. خاقان چین که فرمانده بزرگ مردم چین بود،دستور داد اسکندر ولشگریانش را با احترام به پایتخت چین ببرند. اسکندر و سربازانش خوشحال بودند که بدون جنگ وخونریزی چین را هم فتح کردهاند،اما نمیدانستند که در پشت پرده حکایتهایی است... وقتی اسکندر به پایتخت چین رسید،خاقان چین به استقبالش رفت واو را با عزت واحترام وارد قصر کرد.
شب خاقان چین مهمانی بزرگی راه انداخت وهمهی بزرگان چین را به آن مهمانی دعوت کرد. از اسکندر و فرماندهان سپاه او هم خواست که در آن مهمانی شرکت کنند.مهمانان که آمدند وجمع شدند،بساط شام چیده شد.جلوی هرکدام از مهمانان ظرف سرپوشیدهای بودکه غذای خوشمزهای در آن گذاشته بودند.وقت خوردن شام شد.همهی مهمانان سرپوشهای غذا را برداشتند و مشغول خوردن غذا شدند.اسکندر وفرماندهان او هم سرپوشهای ظرف خود را برداشتند،اما در ظرف آنها غذا نبود تعجب کردند.
در ظرف غذای آنها به جای غذا،طلا وجواهرات گران قیمت گذاشته بودند.اسکندر با دیدن طلاها وجواهرات شگفت زده شد و روکرد به خاقان چین و با خنده گفت:متشکرم که به من و فرماندهانم احترام گذاشتید و این جواهرات گران بهاء را به ما هدیه دادید اما من انتظار داشتم که مثل بقیه برای ما هم شام بیاورند،دلیل این کارتان چیست؟
خاقان چین با آرامش جواب اسکندر را داد و گفت:من فکر میکردم که اسکندر وفرماندهانش به جای غذا طلا وجواهرات میخوردند،به همین دلیل برای شما چنین چیزهایی را به عنوان شام گذاشتهام. اسکندر کمی ناراحت شد و گفت: این چه حرفی است که میزنی.تا حالا چه کسی به جای غذا طلا وجواهرات خورده است؟
خاقان چین گفت:اگر طلا وجواهرات نمیخورید، این همه کشور گشایی وجنگ وخونریزی برای چیست؟ اگر پادشاه یک کشور کوچک هم باشید، بهترین غذاها را میتوانید بخورید. شکم را پهن کنی از دشت هم بزرگتر است وجمعش کنی اندازهی یک مشت است.
از آن به بعد برای این که بگویند برای یک لقمه غذا نباید به درو دیوار زد و با قناعت هم میشود زندگی کرد،این مثل را به زبان میآورند.🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی تصمیم میگیرم یه گامِ بلند تو زندگیم بردارم😑😂😂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
پدربزرگمو بردیم بیمارستان دکتر گفت: قلبش آب آورده
منم گفتم بسلامتی کی برق و گاز میاره؟
دکتر برگشت نگاهم کرد گفت خب دلیل عارضه قلبی مشخص شد. 😂😂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
25.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر حالت خرابه حمله خرچنگی حسن ریوندی رو ببین شاد باش
#حسن ریوندی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
به یارو ميگن چرا همسرت باهات قهر كرده ؟
ميگه خيلى وسواسيه
زیادی حساسه
بی اندازه بی منطقه
گیر داده که چرا با مسواک من زير بغلتو خاروندى؟!!! 😐😂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
معمولا 99درصد ایرانیا وقتی میرن یه جا سعی نمیکنن در محل لذت ببرن😅
بلکه سعی میکنن عکس و فیلم بگیرن و بعدها ببینن و حسرت بخورن😐😐😂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
هرگز در حضور نفر سوم کسی را نصیحت نکن
🦚🦚🦚
هرگز نفرین نکنید
این نفرین ها مانند مرغ و خروس هایی هستند
که غروب به لانه باز می گردند
و دامن خودتان را می گیرند.
🦚🦚🦚
برای هیچ چیز در زندگی غمگین مباش
کار سختی که تو داری، آروزی هر بیکاری ست
فرزند لجبازی که تو داری، آرزوی آن هاییست که بچه دار نمی شوند
🦚🦚🦚
#دکتر_انوشه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✅ از نان شب واجبتر!
✍ حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءَ لِلْقُلُوب»؛ خداوند سبحان، ذکر و یاد خودش را روشنیبخش و جلادهندهٔ دلها قرار داده است. ذکر برای ما از نان شب هم واجبتر است. اگر ذکر نباشد، ما هیچ نداریم. این فرمایش حضرت، نسخهٔ شفابخشی است، نسخهای بسیار مطمئن و آرامبخش، نسخهای برای درمان همۀ امراض روحی و دردهای باطنی و شفای کری و کوری دل.
👤 #استاد_فاطمینیا
📚 از کتاب «نکتهها از گفتهها»| ج۱
📖 ص ۱۵۶
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❤️ مراقبه فقط مخصوص چشم و گوش و زبان نیست. حال خوب هم نیاز به مراقبت دارد چون اغلب انسانها تا حالشان خوب میشود فکر میکنند باعث و بانی این حال خوب، زر، زور، زیبایی، سلامتی یا علم خودشان است آن وقت، غرور برشان میدارد و برای خدا گردن میکشند. خدا هم که با هر چه کنار بیاید با تکبر کنار نمیآید، در نتیجه، دوباره حالشان را میگیرد. پس همانطور که هوای مالت را داری، مراقب حال خوبت هم باش!
📖علق، آیات ۶ و ۷
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔅#پندانه
✍️بدین عمری که چندین پیچ دارد
مشو غره که پی بر هیچ دارد
🔹یک روز گرم شاخهای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. بهدنبال آن برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند.
🔸شاخه چندینبار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا اینکه تمام برگها جدا شدند. شاخه از کارش بسیار لذت میبرد.
🔹برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبیده بود و همچنان از افتادن مقاومت میکرد.
🔸در این حین باغبان تبر بهدست داخل باغ در حال گشتوگذار بود و به هر شاخه خشکی که میرسید آن را از بیخ جدا میکرد و با خود میبرد.
🔹وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطعکردنش صرفنظر کرد.
🔸بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندینبار خودش را تکاند، تا اینکه به ناچار برگ با تمام مقاومتی که از خود نشان میداد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
🔹باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بیدرنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد.
🔸ناگهان صدای برگ جوان را شنید که میگفت:
اگرچه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پردهای بود بر چشمان واقعنگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم.
🍁🌿🍂🌿🍁
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید.
روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند. مرد دنیا دیده ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود.
در تمام رویدادها و حوادث زندگی صبر پيشه كن و به خدا اعتماد کن!
🌿🍁🍂🌿🍁
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚 قضاوت
مردی سرمایهدار که فرزندی نداشت تنها با همسرش در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد.
در مقابل قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد، روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت.
نیاز شما ربطی به من ندارد بروید از قصاب بگیرید تااینکه او مریض شد هیچکس به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد اوگفت کسی که پول گوشت رامیداد دیروز از دنیا رفت
🌿🍁🍂🌿🍁
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
👌#قـــابلتامل
پسربچه اي پرنده زيبايي داشت. او به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
حتي شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد.
اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگي او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند.
هر وقت پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را تهديد مي كردند كه الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با التماس مي گفت: نه، كاري به پرنده ام نداشته باشيد. هر كاري گفتيد انجام مي دهم.
تا اينكه يك روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختي و كسالت گفت، خسته ام و خوابم مياد، برادرش گفت: الان پرنده ات را از قفس رها مي كنم، كه پسرك آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم.
كه با آزادي او خودم هم آزاد شدم.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است👌
🌿🍁🍂🍁🌿
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔅#پندانه
✍️ ایمان، اعتماد، امید
1️⃣ روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند. در روزی كه براى دعا جمع شدند تنها یک پسربچه با خود چتر داشت.
🔰این یعنی ایمان...
2️⃣ كودک یکسالهاى را تصور كنيد، زمانی كه شما او را به هوا پرت میكنيد او میخندد زيرا میداند او را خواهيد گرفت.
🔰اين يعنى اعتماد...
3️⃣ هر شب ما به رختخواب میرويم، هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برمیخيزيم، با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوک میكنيم.
🔰 اين يعنى اميد...
🍁🌿🍁🍂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d