eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
1.3هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5805533489008741528.mp3
3.9M
🍃 مناجات با امام زمان علیه السلام: گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنیم؟😭 👈🏼 اللهم عجل لولیك الفرج والنصر والعافية 🔘 حجت‌الاسلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
هرکجا سفره شود پهن، کنارش نمک است نمک سفره‌ی شیعه دعای فرج است 👈🏼 اللّهُمَ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وعجل فرجهم 🔻 🔻 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
الا که راز خدايی، خدا کند که بيايی تو نور غيب نمايی، خدا کند که بيايی شب فراق تو جانا خدا کند به سرآيد سرآيد و تو برآيی، خدا کند که بيايی دمي که بی تو سر آيد خدا کند که نيايد الا که هستي مايی، خدا کند که بيايی فسرده غنچه گلها ، فتاده عقده به دلها تو دست عقده گشايی، خدا کند که بيايی ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن تو دست عدل خدايی، خدا کند که بيايی نظام هر دو جهانی، امام عصر و زمانی يگانه راهنمايی، خدا کند که بيايی تو مشعری، عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی تو رمز آب بقايی، خدا کند که بيايی دل مدينه شکسته ، حرم به راه نشسته تو مروه ای تو صفايی، خدا کند که بيايی به سينه ها تو سروری به ديده ها همه نوری به دردها تو دوايی، خدا کند که بيايی تورا به حضرت زهرا، بيا ز غيبت کبری دگر بس است جدايی، خدا کند که بيايی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
عنقریب است که گویند به یک صبح سپید شیعیان خسته نباشید که ارباب رسید دگر اندوه تمام است شما خوش باشید روح عالم به نفسهای گل سرخ دمید.... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب بیا این بار درمانم بده باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده ...... با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
کدام جمعه، دعا مستجاب خواهد شد؟ مسیح عاطفه پا در رکاب خواهد شد کدام جمعه، ز عطر بهشتیِ گل یاس بهار، غرق شمیم گلاب خواهد شد کدام جمعه، شود بخت عاشقان بیدار و چشم فتنۀ عالم، به خواب خواهد شد کدام جمعه، خدایا ز فیض گریۀ شوق بهار و باغ و چمن، کامیاب خواهد شد کدام جمعه، بگو یا "مُحوّل الاَحوال"! در آسمان و زمین، انقلاب خواهد شد جمالِ روشن آن ماهِ پشتِ پردۀ غیب کدام جمعه، برون از حجاب خواهد شد کدام جمعه، به خورشید می‌خورد پیوند و بعد از این همه ابر، آفتاب خواهد شد هزار جمعه دعای فرج به لب داریم کدام جمعه، دعا مستجاب خواهد شد 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
بیقرار و خسته ام! صلح و صفا گم کرده ام یارِ دیرین و رفیقِ با وفا گم کرده ام بی تو نابینایم و دارم هراس ِ چاه را بر زمین می افتم انگاری عصا گم کرده ام حاجتِ روزانه ام در حسرت آدینه ماند برنگشتی! باز هم مشکل گشا گم کرده ام میگرفتی کاش گاهی یک سراغی از من و کاش میگفتی خداوندا گدا گم کرده ام دوست دارم که نمازم را بخوانم رو به تو کعبه یک سنگ است! من قبله نما گم کرده ام یک نفر ایکاش می فهمید از بی‌تابی ام دردمندم! خیمهٔ دارالشفا گم کرده ام حالِ خوبِ سابقم را در کدامین معصیت؟! عهد و پیمان با تو را آیا کجا گم کرده ام؟!... چشم ها را بستم و در محضرت زانو زدم در خیالاتم دوباره دست و پا گم کرده ام دستهایم را بگیر و باز پیدا کن مرا در شلوغی های این دنیا تو را گم کرده ام! 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
🔷🔶 👈🏼👈🏼 میگوید: من همراه , , , وارد منزل مولایمان امام صادق علیه‌السلام شدیم, دیدیم آن حضرت بر روی خاک نشسته و عبائی خیبری بدون یقه و آستین, بر تن کرده و مانند مادر جوان از دست داده جگر سوخته حیران اشک می‌ریزد؛ حزن و اندوه چهره اش را فراگرفته و تغییر و دگرگونی از گونه‌هایش پیداست و قطرات اشک بر پهنای صورتش جریان دارد و با خود زمزمه می‌کنند: ➖ سَيِّدي! غَيبَتُكَ نَفَت رُقادي وضَيَّقَت عَلَيَّ مِهادي وابتَزَّت مِنّي راحَةَ فُؤادي ➖ سَيِّدي! غَيبَتُكَ أوصَلَت مُصابي بِفَجائِعِ الأبَد وفَقدِ الواحِدِ بَعدَ الواحِدِ يُفني الجَمعَ والعَدَدِ، فَما اُحِسُّ بِدَمعَةٍ تَرقُيُّ مِن عَيني وأنينٍ يَفتُرُ مِن صَدري عَن دَوارّجِ الرَّزايا وسَوالِفِ البَلايا إلّا مُثِّلَ بِعَيني عَن غَوابِرِ أعظَمِها وأفظَعِها وبَواقِيَ أشَدِّها وأنكَرِها ونَوائِبَ مَخلوطَةٍ بِغَضَبِكَ ونَوازِلَ مَعجونَةٍ بِسَخَطِكَ. 📝 مولای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و زمین را بر من تنگ نموده و آسایش قلبی را از من برده است. آقای من! پنهانی تو درد و رنج را به سختی‌های اندوه زای روزگار پیوسته و از دست رفتن یاران، یکی پس از دیگری، امکان گرد هم آمدن و برانگیختن را از میان برده است. هنوز از یاد یک بلا و سختی دوران غیبت اشک دیدگانم نخشکیده و سوز و ناله دلم آرام نشده است که رنج و شکنج شدیدتر و دردناکتری در برابر چشمانم نمایان می‌شود. 📚 کمال الدین، شیخ صدوق، ص۳۵۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🚩 یا مولانا‌ یا صاحب الزمان... تو فقط ارباب من هستی نه فرد دیگری یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَير! یَابْنَ الْعَسكري! اَلْعَجَل... تنها امیدِ بر زمين افتاده ها! در بلا ها در حوادث تو به شیعه، سنگری عِنْدَ کُلِّ شَر تویی مأمن به من نه هیچ کس تو خودت من را به سوی سرپناهت می‌بری بر سرِ هر سفره و هر جايْ، مهمان تو ام مهربان تر از پدر، دلسوز تر از مادری آیه و مصداقِ مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیل! عرض عجز از ما و از چشم تو بنده پروری از درت با دستِ خالی هیچ سائل، رد نشد ذره را زر می کنیّ و سائلی را زرگری ابری از رَحم و تَحَنّن، بر سر هر مؤمنی ... سایه اندازی تو، چون آیینه دارِ حیدری اَعطِنی... در غیبتت توفیق اکثار دعا اَعطِنی... در دولتت وقتِ ظهورت، نوکری اَعطِنی... که غَیْرُ مَنْقُوص است اعطاییّ ِ تو پورِ پیغمبر تویی ، خیر کثیرِ کوثری ذوالْجَلالی، ذو الْكَمالى، ذو الْجَمالی، يا كريم! از قدم هایت بِنِه بر فرق من، تاج سری تو بخواهی می‌شود آتش به این نوکر، حرام می شود باشی شفیع من به روزِ داوری؟ عَجّلَ اللّهُ تعالَی في ظهورِكْ، سيّدي! تو فقط ارباب من هستی نه فرد دیگری 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🚩 عرض عجز و ادبی محضر امام عصر علیه‌السلام با تلمیح به اشعار شُعَرای پارسی امشبی را که به لطفت به درت اُفتادم... صبحِ فردا به قیامت، برسان بر دادم مرو ای صبح! به وقتِ دل من سوی غروب رو مگردان، دمی از من که دهی بر بادم من از آن دم که شدم کُشته ی زیبایی تو... زنده گردیدم و از هر دو جهان، آزادم دوستان عیب کنندم که چرا این همه شعر!؟ چه کنم؟ جز غزلت یاد نداد اُستادم آسمانِ دل من، بار تو را دارد و بس قرعه ی فال، به نام تو بُوَد در یادم دل به تو باخته ام، ای پسر شیر خدا! بی صدا هست به پشتِ درِ تو فریادم سائلِ دست تو از غیر درت مُستغنیست تا گدای تو اَم ای خوب ترین! دلشادم باقیِ خاک تو بودم قَدَمت جایم بود قِسمَت آوَرْد در این عهدِ سِتَم آبادم تا شدم حلقه به گوش ِ درِ اکثار دعا... هر دم آید مددی از جهتِ ارشادم با نگاهی دلِ من را ز ازل بُردی تو منِ لب‌تشنه، عطشناكِ تو مادرزادم روزگاریست که سودای رُخَت دینِ من اَست صبح و شب، منتظرِ آمدن میعادم خیرِ اَخیار تویی، خیرترین،خیر تويي تو نداری خِلَلی در نظرِ نقّادم بِخَری عاقبتم تا که به دردت بخورم! من به دردت خورَم اندازه ی استعدادم تا نیایی، گره از کارِ همه وا نشود! تلخ باشد به لبم مزّه ی هر اعیادم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🚩 یا اَباصالِحَ الْمَهدي اَغِثْني! چه می‌شد مثلِ اِسحاقِ بْنِ یَعقوب... به من هم یک سلامی از تو مکتوب... به همراهِ جوابِ نامه هایم... ز کویت می‌رسید ای میرِ محبوب! شبیهِ صاحبِ مِکیال، اى كاش... مرا می‌کرد خَطّت محو و مجذوب چه می‌گردید چون شیخ مفیدم... به خود می‌داشتی در نامه، منسوب برادر، نه، مُحِب، نه، یک گدایی... مرا می‌کرد چشمانِ تو محسوب بُوَد خارِ بیابان، ارزشش بیش! نشد چشمم به یک گام تو مطلوب به حالِ سیّدِ رَشتی بَرَم رَشک... که شد حالِ دلش با دیدنت خوب چه می‌گردید چون حاجی‌فَشَندی... بگیرم از کفِ تو چای مرغوب تمام ِ زندگانیّ اَم تو هستى شدى غایب، شدم پا تا سر، آشوب تویی قاهر به هر بندِ وجودم بُوَد قلبم به رؤیای تو مغلوب دخیلِ ناله‌ی " هَلْ مِنْ جَزوع... " اَم صدایت می‌زنم با چشم مرطوب خيالت هر خیالی را به ذهنم... نموده نیست و نابود و مَنکوب هزاران یوسفِ طاووس‌ْوارند... ز زیباییّ ِ رُخسارِ تو مَربوب قیام ِ خاطر تو در سرِ من... همه‌اندیشه ها را کرده سرکوب گذشت از غیبتِ تو یازده قرن بُوَد مبهوتِ صبرت، صبرِ ایّوب فراقت خسته اَم می‌دارد امّا... به مدحِ تو خوشم یا خَیرَ مَصْحوب! بمیرم خون به جای اشک، باری... برای کُشته‌ی عطشان و مَسلوب سری که رفت بر سرنیزه‌ها هست... تو را هنگام صبح و شام، مَندوب دم ِ " ...حتّی اَموت... " اَت کشته من را برای خواهری که گشت مَضروب برای دختری که دید در شام... خورَد بر روی لب‌های پدر، چوب کُشَد این صحنه‌اَت كه زاده‌ی هند... کنار تَشت ِ زر می‌ریخت مَشروب " اَلا  وَ  لَعنةُ اللّهِ  عَلَيهِم " بُوَد لعنِ خدا بر قوم مغضوب شنیدم سیّدِ بَحرُ الْعُلوم اَت... میانِ دسته دید و گشت مرعوب عِمامه از سرش انداخت این مرد، دلش را کرد همرنگِ تو جاروب امان از کوریِ قلب و نگاهم... شدند از غفلتم مخروب و معیوب! حجابِ چشم من با چشم‌هایت... گناهانم بُوَد ای مِهر مَحجوب! یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼 میگوید: من همراه , , , وارد منزل مولایمان امام صادق علیه‌السلام شدیم, دیدیم آن حضرت بر روی خاک نشسته و عبائی خیبری بدون یقه و آستین, بر تن کرده و مانند مادر جوان از دست داده جگر سوخته حیران اشک می‌ریزد؛ حزن و اندوه چهره اش را فراگرفته و تغییر و دگرگونی از گونه‌هایش پیداست و قطرات اشک بر پهنای صورتش جریان دارد و با خود زمزمه می‌کنند: ➖ سَيِّدي! غَيبَتُكَ نَفَت رُقادي وضَيَّقَت عَلَيَّ مِهادي وابتَزَّت مِنّي راحَةَ فُؤادي ➖ سَيِّدي! غَيبَتُكَ أوصَلَت مُصابي بِفَجائِعِ الأبَد وفَقدِ الواحِدِ بَعدَ الواحِدِ يُفني الجَمعَ والعَدَدِ، فَما اُحِسُّ بِدَمعَةٍ تَرقُيُّ مِن عَيني وأنينٍ يَفتُرُ مِن صَدري عَن دَوارّجِ الرَّزايا وسَوالِفِ البَلايا إلّا مُثِّلَ بِعَيني عَن غَوابِرِ أعظَمِها وأفظَعِها وبَواقِيَ أشَدِّها وأنكَرِها ونَوائِبَ مَخلوطَةٍ بِغَضَبِكَ ونَوازِلَ مَعجونَةٍ بِسَخَطِكَ. 📝 مولای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و زمین را بر من تنگ نموده و آسایش قلبی را از من برده است. آقای من! پنهانی تو درد و رنج را به سختی‌های اندوه زای روزگار پیوسته و از دست رفتن یاران، یکی پس از دیگری، امکان گرد هم آمدن و برانگیختن را از میان برده است. هنوز از یاد یک بلا و سختی دوران غیبت اشک دیدگانم نخشکیده و سوز و ناله دلم آرام نشده است که رنج و شکنج شدیدتر و دردناکتری در برابر چشمانم نمایان می‌شود. 📚 کمال الدین، شیخ صدوق، ص۳۵۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌿 ای که درد و غم شیعه را میدانی خسته ایم ما از این بی سر و سامانی از چه شد اینقدر غیبتت طولانی چشم ما بر راه است عمر ما کوتاه است العجل یا مهدی _ یا ابانا مهدی ➖➖➖➖➖➖ روز و شب از غم کربلا گریانی روضه خوان جد غریب و عطشانی یاد آن پیکر بی سر و عریانی قلب تو محزون است چشم تو پر خون است ازاین غم‌ها مهدی _ ابانا یامهدی ➖➖➖➖➖➖ تو میدانی فقط اسارت یعنی چه خیمه های رفته به غارت یعنی چه به دخت علی شد جسارت یعنی چه غصه دار زینب بی قرار زینب یابن زهرا مهدی _ یا ابانا مهدی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
چه مي شود كه سرانجام، آن زمان برسد و قطره نيز به درياي بيكران برسد محرم است بيا تا كه چشم مرده ما براي گريه در اين روضه ها به جان برسد چقدر نزد تو با آبروست دستي كه براي خرجي اين ماه بر دهان برسد شبيه فاطمه خوشحال مي شوي وقتي براي مجلس جد تو ميهمان برسد به كربلاي شب دومت ببر ما را خبر رسيده قرار است كاروان برسد به عرش مي رسد آقا صداي ناله ي تو اگر به روضه ي گودال، روضه خوان برسد حسين آمده و راس او قرار شده به شمر و حرمله و خولي و سنان برسد 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ یا صاحِبَ الزمان! آجَرَكَ الله فاطمه از پشتِ در دارد دعایت می‌کند محسنِ نشکفته پر دارد دعایت می‌کند در میانِ کوچه‌ها افتاده از پا مجتبی... خاک می‌ریزد به سر دارد دعایت می‌کند رفته در آغوش حیدر می‌کند گریه حسین حضرتِ اشك بصر دارد دعایت می‌کند فاطمه با صورت نیلی به خاک کوچه‌ای... به دلی غرقِ شرر دارد دعایت می‌کند فاطمه باشد دعاگوی فرج در بستر و... حیدرِ خونین جگر دارد دعایت می‌کند عجّلَ اللّهُ تَعالٰی... حاجت زهرا! بیا اَحسَنَ اللّهُ لَکـَـ... ای فارج غم‌ها! بیا می‌شود تسکین مصیبتها به فرمانِ ظهور می‌شود آرام، شدّتها به فرمان ظهور دردها  آرام می گردد به داروی فرج خاتمه یابد مشقّتها به فرمان ظهور می‌شود برچیده خوانِ بدعت و ظلم و ریا می‌رسد فصل محبّتها به فرمان ظهور سایه‌ی بُغض از گلوی خاک گردد جمع چون... مُطّلع گردند ملّتها به فرمان ظهور محو می‌گردد رذیلت‌ها به دریای فرج پخش می‌گردد فضیلت‌ها به فرمان ظهور عجّلَ اللّهُ تَعالٰی... حاجت زهرا! بیا اَحسَنَ اللّهُ لَکـَـ... ای فارج غم ها! بیا يكشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
باز هم روضه گرفتی در کجا آقای من در مدینه یا نجف یا کربلا آقای من باز شاید در خیال انتقام مادری بر ظهورت می‌کنی دائم دعا آقای من در سکوت خیمه‌ات تنها صدای آه توست نیست در دور وبرت یک آشنا آقای من رسم هر بزم عزا این است که در پیش در خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا آقای من پس کجای روضه‌ی ما بی‌قرار مادری تا پیام تسلیت گویم تو را آقای من دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده‌ام کی شود این روضه ها حقّش ادا آقای من با چه جرمی روبروی چشم‌گریان حسن شد به روی مادرت سیلی روا آقای من؟ مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند روبروی همسرش چل بی‌حیا آقای من کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست شد دوشنبه مطلع کرب و بلا آقای من شد تأسّی بر جفای کوچه و در کربلا شد به جدّ بی‌کَسَت صدها جفا آقای من زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش پیرمردی آمد و زد با عصا آقای من روبروی عمه‌ی مظلومه ات رأس حسين شد جدا و رفت روی نیزه‌ها آقای من (عبدالمحسن) 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @abdolmohsen158
عاشقان فصل خوش دیدن ما نزدیک است از رخ او دم گل چیدن ما نزدیک است میرسد موسم شیرین ظهور رخ دوست بر قدومش دم بوسیدن ما نزدیک است تا که بر ما برسد وقت وصال خوش او گریه دشمن و خندیدن ما نزدیک است میرسد لحظه دیدار و خود آماده کنید رخ بر آن مرحله ساییدن ما نزدیک است همچو باران برسد روی کویر دل ما وقت آن رستن و روییدن ما نزدیک است چون نسیمی بوزد بر همگان جان بخشد مهلت رویش و بالیدن ما نزدیک است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
صد مژده بادا بر جهان می آید او می آید او از روی لطف آن مهربان رخساره را بنماید او گردد دگر رویش عیان بر جمله خلق جهان از روی خود آن دلستان این پرده را بگشاید او می آید آن آرام جان فصل بهار مردمان بر قدر دور کهکشان با نور خود افزاید او می آید آن دلجوی ما زین شام هجران سوی ما این ره ز خود تا کوی ما با لطف خود پیماید او وقتی که آید هر مکان از او شود باغ جنان هر جا زمین و آسمان با مقدمش آراید او از او دل پیر و جوان یابد حیات جاودان بس لطف و خیر بیکران بر مردمان فرماید او آقای ما صاحب زمان نور زمین و آسمان روشن شود چشمانتان ای عاشقان می آید او 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
قلّاده ی پلنگِ خیالم به دست هات هر رشته‌ از قنات سِرِشکم بُوَد عطات شاخه به شاخه، گُل به ثنای تو کاشتم دارم از این تنفّس ِ پیوسته، من، ثبات هر قبضه‌ی سِلاحِ دعا بر ظهور تو... از غفلتْ از تو می‌دهدم دائماً نجات در صورتم دو پنجره دارم به سوی تو کی می‌شود ببینمت ای معنیِ حيات!؟ یا صاحب الزمان! دل مجنون و تشنه ام... یک قطعه، فرش هست که افتاده زیر پات از قُرص ِ نانِ عشق تو یک گندمم بس است هرگز نمی دهم به جهان، گَردی از هوات از حَبّه های قند به کامم عسل تر است... وقتی که هست روی لبم بيتى از ثنات چلّه به چلّه، جرعه به جرعه خوراندی ام... از بحر استغاثه و پیمانه‌ی دعات شش دانگِ جان من ز ازل گشت مِلک تو رخصت بده، تمام ِ خودم را کنم فدات 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
جز ذکر توأم نیست ثنایی و دعایی بی‌حال و هوای تو چه حالی؟ چه هوایی؟ بی‌زخم تو محروم بود سینه ز مرهم گر درد نبخشی، چه طبیبی؟ چه دوایی؟ بگذار که چون گرد به خاکت بنشینم تا بر سر پایم بگذاری، کف پایی از مرتبه و قدر و جلالش نشود کم گر پادشهی چشم گشاید، به گدایی عمری گذراندیم و دریغا که ندیدیم روزی که ز ما سر نزند، جرم و خطایی از گوشِ کرِ خود، گله داریم وگرنه هر لحظه به ما از تو رسیده است، صلایی مرغان هوا، خلق زمین، ماهی دریا هر یک به زبانی ز تو گویند ثنایی ایمن شده از روز مکافات و نگفتیم هر لحظة این عمر بود روز جزایی افسوس که در کوی تو بودیم و نبودیم از پرتو حسنت، نگرفتیم ضیایی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar