eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 👈🏼👈🏼 می‌گوید: روزی بر وارد شدم. به‌حدّی از برایم آورد که مایه‌ی تعجّب فراوان من شد. سپس نوعی غذا برایم آورد که برایم ناآشنا بود. از او پرسیدم: این چیست؟ گفت: روده‌ی مرغابی است که آن را با مغز حیوان پر کرده‌اند و روغن پسته‌ی سرخ شده و شکر سفید بر روی آن ریخته شده است. ➖ در‌ این‌ هنگام من شروع به‌گریه کردم. معاویه پرسید: چرا گریه می‌کنی؟! گفتم: علیه‌السلام افتادم. روزی نزد او بودم که وقت افطار فرارسید. از من خواست تا نزد ایشان بمانم. سپس کیسه‌ای دربسته را آورد. گفتم: این چیست؟ فرمود: ! گفتم: آیا ترسیدی کسی از آن استفاده کند یا بخل ورزیدی؟! امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: نه! بلکه ترسیدم که (علیهاالسلام) آن را با روغن بیامیزند. ➖ پرسیدم: آیا این کار حرام است؟ پاسخ داد: «لاَ، وَلَكِنْ يَجِبُ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْحَقِّ أَنْ يَقْتَدُوا بِالْقَسْمِ مِنْ ضَعَفَةِ اَلنَّاسِ كَيْلاَ يَطْغَى بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ» خیر! بلکه ائمه‌ی حق (علیهم‌السلام) باید مانند مردم ضعیف جامعه زندگی کنند تا فقر بر نیازمندان چیره نشود _ و به آن ها فشار نیاورد». ➖ در این‌ هنگام معاویه گفت: از کسی یاد کردی که است. 📚 تفسیربرهان، علامه‌بحرانی، ج۵، ص۴۵ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar