#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#سید_جلال_الدین_میرآفتابی
شده روشن از/ تو سرای دل/ که تو شمع خلوت حیدری
به تو مانده چشم امید ما، که تو نور چشم پیمبری
تو مهی به اوج سپهر دین، پدر تو خاتم و تو نگین
شده محو حسن تو حورعین که تو رشک زهرهٔ ازهری
تو کجا و مسئلهٔ فدک؟ که گذشتی از فلک و ملک
چه بخوانمت؟ که فَدَیتُ لَک، تو ز حدّ وصف فراتری
ز تو گشت ناطقه منفعل، ز تو ماند پای خرد به گل
قلم از بیان تو شد خجل، که تو خود یگانهسخنوری
ز بهشتِ نسل رسول ما، چه گلی بوَد چو بتول ما؟
تو فراتری ز عقول ما، تو ز بوی قدس معطّری
چو توئی به حشر پناه ما، چه غمی ز روی سیاه ما؟
که توئی شفیع گناه ما که مهینحبیبهٔ داوری
سخن تو نور مبین بوَد، نظر تو عین یقین بود
همه «افتخار» من این بوَد که تواَم شفیعهٔ محشری