#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#غزل
#عرفان_ابوالحسنی
چون جدهی خود فاطمه دست صله دارم
بعد از تو دگر نفرتِ از هلهله دارم
از نیم شب گم شدنم تا دم این تشت
صد خاطرهی تلخ از این قافله دارم
هر قدر کشیدم قد خود بر روی پنجه
دیدم که دوباره ز لبت فاصله دارم
جا ماندهام و بس که دویدم پی ناقه
قدر همهی قافله من آبله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار؟!
از دست ابالفضل، عمویم گله دارم
همراه خودت دختر خود را ببر امشب
احساس بدی نسبت به حرمله دارم