#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #حافظ #حاج_مهدی_اقدم_نژاد #حاج_حنیف_طاهری دل عالمی بسوزی چو عِذار برفروزی تو از این چه سود بردی که نمی‌کنی مدارا ؟ همه‌شب در این امیدم که نسیم صبح‌گاهی به پیام آشنایان بنوازد آشنا را ___________________ ننهی از چه سبب پای به کاشانه‌ی ما ؟ کم‌تر از خانه‌ی مردم نبوَد خانه‌ی ما

#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها همه دنیا برای بقیه....

#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #غزل #عرفان_ابوالحسنی چون جده‌ی خود فاطمه دست صله دارم بعد از تو دگر نفرتِ از هلهله دارم از نیم شب گم ‌شدنم تا دم این تشت صد خاطره‌ی تلخ از این قافله دارم هر قدر کشیدم قد خود بر روی پنجه دیدم که دوباره ز لبت فاصله دارم جا مانده‌ام و بس که دویدم پی ناقه قدر همه‌ی قافله من آبله دارم ما پرده نشینان حرم را چه به بازار؟! از دست ابالفضل، عمویم گله دارم همراه خودت دختر خود را ببر امشب احساس بدی نسبت به حرمله دارم

#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #تضمین گرچه از ضعف تن از جا، نتوان برخيزم مژده ى وصل تو كو كز سر جان برخيزم؟ دانه ى خال تو بس، بهر گرفتارى دل طاير قدسم و از دام جهان برخيزم كن قدم رنجه كه چون خاك به ره بنشينم پیشتر زانكه چو گردى ز ميان برخيزم گر شبى با من ويرانه نشين، بنشينى از سر خواجگى كون و مكان برخيزم طفلم و آمده پيرى به سراغم تو، بيا تا سحرگه ز كنار تو جوان برخيزم سر، به افتاده ز پايى زدى اى سر، وز شوق كز سر جان و جهان دستفشان برخيزم، اگر از دست شدم، پا به سر خاكم نه تا به بويت ز الحد خنده زنان برخيزم ((شعر از استاد حاج علی انسانی تضمین از جناب حافظ شیرازی))