میدونی؟!
دلم میخواد بیای کنارم بشینی و با هم گریه کنیم به خاطر روزهایی که از هم دور بودیم و کنار هم نبودیم؛بیای که منو به قیامت چشم هات مبتلا کنی،دوای عاشق رو معشوقش میدونه؛من رگ جونمو به زلف پریشون شدت گره زدم...
وقتی دلتنگت میشم جونم از من جدا میشه و توی این مواقع زمین هم برام تنگ میشه و آسمون ازم دریغ...
قصه اینه عزیزم ما پامون لنگ نبودمنتها همه سنگ ها نصیب ما شد؛همه ی سنگ ها...
بهم حق بده بعضی وقتا دلم بگیره...
پ.ن:من آسمانِ پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم...
#مخاطبخاص