✨🌱پدر یک دنیا آرامش
#روزپدر #روز_پدر #ماه_رجب
آرامش و شادی
فقط زمانی که صدای موتور یا ماشینت
صدای قدم هات و نزدیک شدنت به در خانه میآید.
🌱پدر مهربانم روزت مبارک🌱
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🌼برادر
#روز_مرد #ماه_رجب
پشت حرفهای یک برادر…
پشت نوازشها…
سرزنشها…
پشت تمام نگاههای معنیدارش…
پشت سکوتش…
پشت لبخندهای پر از رازش…
عشقی است پنهان تر از تمام محبتهای دنیا
🌼روز مرد مبارک برادر عزیزم🌼
#ولادت_حضرت_علی
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🇮🇷متن مجری ویژه دههی فجر
#شروعبرنامه #متن_مجری #دهه_فجر
🇮🇷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجاً *
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً *
🇮🇷روز هجران و شب فرقت یار آخر شد/
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود/
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل /
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد مُعتکف پرده غیب /
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل /
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز /
قصه غصّه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد /
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
🇮🇷به نام خدایی که فجر آفرید. عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضار محترم. (خانمها و آقایان گرامی) و از خدای متعال برای شما بهترین های عالم را مسئلت دارم. امیدوارم در ایام پرشور و شعف دهه مبارک فجر و سرمای زمستانی ماه بهمن دلتون بهاری و این ایام بر یکایک شما فجرآفرینان میمون و خجسته باشه.
بسیار خرسندم که امروز توفیق خدمتگذاری محضر شما خوبان رو دارم و خدا رو شاکرم که افتخار اجرای برنامه در مراسم ...... که به منظور /که به مناسبت /...(اسم برنامه یا مراسم و احتمالا شرح مختصری از اهداف و نقاط برجسته مراسم) ... برگزار می شه رو دارم.
(بعد هم از قاری محترم جلسه تقدیر و تشکر کرده و به توضیح و شرح کلیات برنامه بپردازید و در ادامه اولین مدعو جلسه رو دعوت یا اولین برنامه رو اعلام کنید و بسته به فضای جلسه با گرفتن تشویق و یا ذکر صلوات از حضار به استقبال اولین برنامه برید...)
✍محمدرضا مبارکی
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🖐بهمن سلام(ویژه دهه فجر)
#شعر #دهه_فجر
بهمن من تاریخم تو بگو از رازهای ناگفته ام
از شهیدان مظلوم به خون خفته ام
که صدایشان را فقط خدا شنید
اجرشان نوری بر چهره ها دمید
گوهر فریادشان نابودی استبداد
او که می گفتن بعد خدا نام خود را
خدا...شاه...میهن!!!
و دستان به خون آلوده
مظلومان شنکجه داده شده
در تاریک ترین لحظه های زندگی
فریادشان در زمان جاری
گوشها شنواتر
لحظه های آشناتر
اتحاد زیبا تر
مشت شدند انگشتان
تمام گروهای مبارز در آن عیان
ریشه ی استبداد ستس تر
داهای مردم قوی تر
برفت ظلم از خاک وطن
«هوا دلپذیر شد
گل از خا بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید»
و نگاه منتظران به آسمان وافق
فرشته بر زمین نشست
و نوای آزادی شور انگیزتر شد
حال سی سال گذر تاریخ بر آن زمان
جنگ...صبر...تلاش...شکوفایی آن
هر چند گاهی به عدالتی شده چون خزان
بیایید چون گذشته شویم
اسیر قدرت و ظلمی نشویم
خاک به خون همه رنگین شد
انقلاب با من و ما پیروز شد
من
تو
بیا ما شویم
و بر کنیم ریشه ی ظلم من بودن را...
شاعر: سعید مطوری
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🤨من خمینی فروش نیستم
#دهه_فجر #متن_مجری #داستانک
پرسیدم: «چنده؟»
پیرمرد، به هندوانههای پوسیده نگاه کرد و گفت: «چند روزه آقای خمینی دستگیر شده؟»
بازار، حدود یک هفتهای بود که بسته شده بود؛ به خاطر اعتصاب بازاریها و روزنامهنگاران.
گفتم: «نمیدونم… هفت هشت روزی میشه.»
پیرمرد به چرخدستیاش تکیه داد و نگاه کرد به قفل در مغازهها. بعد، کلاه مندرساش را برداشت و سرش را خاراند. با خود گفتم: «خرجی زن و بچهاش را چهجوری میدهد با این اوضاع و احوال اعتصاب و تعطیلی؟!» خواستم چند تا از هندوانههای خراب شدهاش را بخرم تا کمکی کرده باشم به او.
اشاره کردم به هندوانهها و گفتم: «از این پنج تا برام میکشی؟» پیرمرد کلاهاش را برداشت و تکاند و به سرش گذاشت. دوباره به کرهکره مغازهها نگاه کرد و بعد با غیظ به چشمهای من خیره شد و گفت:
«برو آقا! من خمینی فروش نیستم!»
@matnestan | مَتنـِــــــستان
📝ازیادداشتهای روزانهمحمدرضاپهلوی
#متن_مجری #دهه_فجر
📝۲۴ دی:
«نمیدانم چه کار کنم. به فرح گفتم چه کار باید بکنیم؟ گریه کرد. من هم گریه کردم. بعد از گریه کردن، قدری سبک شدم. ولی همچنان احساس گیجی میکردم.»
📝۲۵ دی:
«به همه دربار گفتم نمیشود. باید برویم. باید برویم. باید بروم. آن احمقها من را دلداری دادند. فرح دوباره گریه کرد. به من گفت بروم جلوی تلویزیون گریه کنم. نمیدانم بروم یا نه. پدرسوختهها نمیدانند انگار من حالم خوب نیست.»
📝۲۶ دی:
«دستور دادم بارو و بندیل را جمع کنند. به اندازهای لازم وسیله برداشتهام. دیگر مثل ۲۸ مرداد دچار مشکل نمیشویم. چند هواپیما بردهاند از چند روز قبل. موقع خداحافظی به مردم گفتم خسته شدهام. دارم میروم برای استراحت، و گریه کردم. حیفِ این همه خدمتی که به این مردم نمکنشناس کردم؛ حیف. اوف…»
📝۲۷ دی:
«سالم رسیدیم. نمیدانم در کجایم؛ نمیدانم. کاش این همه خدمت به این مردم نمکنشناس نمیکردم؛ کاش! برای این مردم کاملاً متأسفم که بدون شاه چه کار میخواهند بکنند. یعنی اینها نمیدانند شاه سایه خدا بر روی زمین است؟ برای مردم ایران متأسفم!»
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🌟💫هـمصـدا با رهـبر بیـدارگر
#شعر #دهه_فجر
در مزارآباد شـهرِ نیستی
اسـتخوان زندگی پوسـیده بود
مرگ وحشت با دهان اسـلحه
اسکلت ها را دهان بوسـیده بود
دیـو در تاریکی آن سـالـها
از تن آلاله ها ، جان می گـرفت
خون سرخ شاهدان نوشیده بود
عنجه هاشان را به دندان می گرفت
آدمی افسـون شـیطان پلید،
گوسـفندان راضی از چوپانشـان
گر کسی بیدار می شد ناگهان
کشته میشـد بی صدا یا بینشان
در چنین ظلمت شب ایران زمین
ناگهان، نـوری درخشـیدن گرفت
روح روحالله، جان در تن دمید
ابر رحمـت نـیز باریدن گـرفت
آمد آن آرام جان از هجرتش
گوئیا آن شب شـده صبح سـپید
مردمانـش گشـته با هم متحد
نـور ایمـان در دل آنها دمـید
مردم بیدار گشـته می شـدند
هـمصـدا با رهـبر بیـدارگر
با غریو مشــتهای لالــه ها
دیـو شـد از کاخهایش در بـدر
نورحـق تابـید در دلهـای ما
دستها دست خدایی گشته بود
نارها گشــته اســیرنـورها
موسـم جشن رهایی گشته بود
سالگشت دیگری ازره رسـید
تهنیت ایدوسـتان، همسنگران
شادی خود را کمی قسمت کنید
سهم دارند از شـماها دیگران
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🇮🇷✌️این دهه فجر است گویی نوبهار
#شعر #دهه_فجر
این دهه فجر است گویی نوبهار
وین همه مهراست از او یادگار
غصه ها رفتند و افسانه شدند
ناله ها فریاد مستانه شدند
دردهه فجرامتش پیروزشد
ماه بهمن ماه جان افروزشد
فجرگویی نوبهارزندگی
چون چراغی در ره سازندگی
ماهمه دلداده ی رهبرشدیم
تا ابد او یار و ما یاورشدیم
گفته بودم قصه دارم با شما
قصه ای از ماه بهمن بچه ها
آنچه بشنیدید برآیندگان
بازگویید تا بماند همچنان
از نهضت قاطعانه ی روح الله
شد دست ستمگران ز ایران کوتاه
با دست تهی و این همه پیروزی
لا حول و لا قوت الا بالله
دهه فجر مبارک باد
@matnestan | مَتنـِــــــستان