eitaa logo
مواعظ
96 دنبال‌کننده
509 عکس
181 ویدیو
0 فایل
جهت تبادل با آیدی زیر هماهنگ کنید @mavaez133
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اینگونه باشیم تا امام زمان به ما سر بزند ! 🍀 یکی ازعلماء بزرگ ( مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی پدر آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی دامت برکاته ) در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند او می گفت: 🍀 در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه های نزدیک آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید، حال عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و به دنبال آن نور به درب آن خانه رفتم، خانه کوچک و فقیرانه ای بود، از درون خانه نور عجیبی می تابید ☘ در زدم وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم حضرت ولی عصر امام زمان(عج) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند و در آن خانه جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه سفیدی به روی آن کشیده بودند. ☘وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم ، حضرت به من فرمودند: ☘ چرا اینگونه دنبال من می کردی و رنجها را متحمل می شوی ؟ مثل این باشید (اشاره به جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم . 🍀 بعد فرمودند این بانویی است که در دوره بی حجابی (رضا خان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند. 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
5.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚حد رفاقت با امام زمان(عج)💚 👌تلنگری زیبا برای ما👌 🎙 ‌ ┈┄┅═✾•••••••••✾═┅┄┈ 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🌷 آیت الله بهجت (ره) : ترک گناه مثل چشمه ای است که همه چیز را خود به دنبال دارد شما گناه را ترک کنید دستورات بعدی و عبادات دیگر خود به خود به سمت شما می آید. ~~~~~♡♡♡♡♡♡♡~~~~~ 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
💚روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند: 🔹دلم خیلی به حال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. 🔸اصحاب پرسیدند : چطور؟ 🔹مولا فرمودند: آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید، اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید، دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. 🔹مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم ، آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. 📚 الکافی ، ج ۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹ماجرای اعتراض علامه امینی(ره) به امام علی علیه السلام 👌پیشنهاد مشاهده👌 🎙 ••••••••✨✨✨✨✨•••••••• 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
4.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠هر وقت کارد به استخوان رسید ... هر کاری کردی گره باز نشد ... دستتو میبری بالا و این اذکار و میگی🤲 ◇☆◇☆◇☆◇☆◇☆◇☆◇☆◇ 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🌷 آیت الله سعادت پرور (ره) : 🍃 در عالم خواب مشاهده کردم که از دنیا رفته ام و تمام انبیاء در تشیع جنازه ام حاضر هستند ، 🍃 متوجه شدم علت آمدنشان صد مرتبه سوره توحید است که هر روز هنگام سحر به روح ایشان  هدیه می کنم. 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
☘ از آیت‌الله بهجت (ره) سؤال شد: اینکه درباره ی زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام آمده است: 《 مَنْ‏ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة 》 هر کس با شناخت حق او حضرتش را زیارت کند بهشت بر او واجب می گردد. جمله «عارِفاً بِحَقِّها» به چه معناست؟ فرمودند : «مقام ایشان را از مقام معصومین علیهم‌السلام پایین‌تر ، و از دیگران بالاتر بداند.» (📚 برگی از دفتر آفتاب ، ص ١۴٨) ○♡○♡○♡○♡○♡○♡○♡○♡○♡○ 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
فرزند آیت‌الله بهجت (ره) : ✨ آقا معتقد بود که در روابط خانوادگی، جواب دادن یا رو کم کردن باید به طور کلی کنار گذاشته شود و این کار هیچ ثمری ندارد. برخورد کردن، اقتضای طبیعت حیوانی است؛ اگر آن یک شاخ زد، این هم دو تا شاخ بزند و اگر هم دوتا نزند، بالاخره یکی را که باید بزند! این طبیعت حیوانی است انسان باید این حرف‌ها و نزاع‌ها را جدی نگیرد و به خدا واگذار کند یا اینکه به دفتر شرع مراجعه کند و ببیند الان وظیفه‌اش چیست اگر کسی خودش به این روش رفتار کند، طرف مقابل هم رفتار خواهد کرد و قضیه حل می‌شود. آقا مراقب بود که بچه‌ها معصیت انجام ندهند اگر کسی از دست بچه‌هایش ناراحت می‌شد، هرگز فراموش نمی‌کرد؛ حتی تا بیست سال بعد ! یک بار به من فرمود: غذایی درست کن و به در خانه‌ی فلانی ببر گفتم: می‌گویم ببرند فرمود: نه! خودت ببر من غذا را بردم و دو روز بعد، آن شخص از دنیا رفت آن شخص چندین سال پیش از این، از من ناراحت شده بود و من یادم رفته بود و حالا که نزدیک مرگش بود، آقا اینگونه فرمود 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
💠 آیت الله فاطمی‌نیا: از صبح که پا میشه فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت... ول کن ! روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند ... فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه ! یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم ... امیرالمومنین علی (ع) به حارث همدانی فرمودند : اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی! سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد ... از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم ! با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند : "درِ آتش را بسته بودند..." علامه حسن زاده آملی (ره) : تا دهان بسته نشود ، دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی ، عندالله نشوی، آنگاه از انسان اگر سَر برود، سِر نرود ...! 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]
🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 💠 آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : اگر حاجتی داشتی، امام رضا (ع) را سه مرتبه به جان امام جواد (ع) قسم بده که برآورده می‌شود، من خودم حاجتی داشتم و این کار را کردم و در همان شب آیت‌الله سیّد محمّد تقی خوانساری را در خواب دیدم و پاکتی را که محتوای بیست هزار تومان بود به من دادند و ضمن آن احوال طلاب را پرسیدند و فرمودند: پول را بین طلبه ها تقسیم کن و وقتی از خواب بیدار شدم، چون نام ایشان «سیّد محمّد تقی» بود، فهمیدم امام جواد (ع) به ما عنایت کرده‌اند و حاجتم بیشتر از طلبم برآورده شد! 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید] 🌿 🌸🌿 🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿 🌿🌸🌿🌸🌿 🌸🌿🌸🌿🌸🌿
❤️ملاقات شیخ حسنعلی نخودکی(ره) با امام زمان(عج) وگرفتن سرمایه حلال از آن حضرت❤️ 🔸مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی(ره) فرمودند: « برای مسئله ای یکسال تمام به عبادت و ریاضت مشغول شدم و درخواست من این بود که شرفیاب حضور حضرت ولیّ عصر(عج) شوم و سرمایه ای از آن حضرت بگیرم. 🔹پس از یک سال، شبی به من الهام شد که فردا در بازار خربزه فروشان اصفهان اجازه ملاقات داده شده است. 🔸در اصفهان بازارچه ای بود که تمام دکّانهای اطراف آن خربزه فروشی بود و بعضی هم که دکّان نداشتند خربزه را قطعه قطعه می کردند و در طبقی می گذاشتند و خورده فروشی می کردند. 🔹فردای آن شب پس از غسل کردن و لباس تمیز پوشیدن با حالت ادب، روانه بازار شدم. وقتی داخل بازار شدم از یک طرف حرکت می کردم و اشخاص را زیر نظر می گرفتم ناگاه دیدم آن دُرّ یگانه عالم امکان، در کنار یکی از این کسبه فقیر که طَبَق خربزه فروشی دارد نزول اجلال فرموده است. 🔸مؤدّب جلو رفتم و سلام عرض کردم. جواب فرمودند و با نگاه چشم فرمودند: «چه می خواهی؟» 🔹عرض کردم: «استدعای سرمایه ای دارم». آن حضرت خواستند جندک (پول خرد آن زمان) به من عنایت کنند. 🔸من عرض کردم: «برای سرمایه می خواهم». پس از پرداخت آن خودداری فرمودند و مرا مرخّص کردند. 🔹وقتی به حال طبیعی آمدم فهمیدم که هنوز قابل نیستم. لذا یک سال دیگر به عبادت و ریاضت به منظور رسیدن به مقصود مشغول شدم. 🔸پس از آن روز گاهی به دیدن آن مرد عامی خربزه فروش می رفتم و گاهی به او کمک می کردم. روزی از او پرسیدم: «آن آقا که فلان روز این جا نشسته بودند چه کسی هستند؟» 🔹گفت: «او را نمی شناسم، مرد بسیار خوبی است گهگاهی این جا می آید و کنار من می نشیند و با من دوست شده است. بعضی از اوقات که وضع مالی من خوب نیست به من کمک می کند». 🔸سال دوّم تمام شد باز به من اجازه ملاقات در همان محلّ عنایت فرمودند. در این دفعه آدرس را می دانستم، مستقیماً به کنار طَبَق آن مرد رفتم و دیدم حضرت روی کرسی کوچکی نزول اجلال فرموده است. 🔹سلام عرض کردم. جواب مرحمت فرمودند و باز همان چند جندک را مرحمت فرمودند و من آن را گرفته سپاسگزاری کردم و مرخّص شدم. 🔸با آن چند جندک مقداری پایه مهر خریدم و در کیسه ای ریختم و چون فنّ مهر کنی را بلد بودم هر چند وقت، کنار بازار می نشستم و چند عدد مهر برای مشتریها می کندم، البته بقدر حدّاقلی که به آن قناعت می شود، و از آن کیسه که در جیبم بود پایه مهر بر می داشتم بدون آنکه به شماره آنها توجّه کنم. 🔹سالهای سال کار من موقع اضطرار استفاده از آن پایه مهرها بود و تمام نمی شد و در حقیقت در سر سفره احسان آن بزرگوار مهمان بودم.» 🌹🌹 📝العبد [به کانال مواعظ بپیوندید]