هدایت شده از داستان من و او... :)
ینی چی که حال بقیه باید برام مهم باشه و روم تأثیر بزااااااااره ://///
شـاید من:)
چقدر دلم واسه خودم میسوزه
و چقدر همه جا با ظاهر واقعی خودم رفتار کردم..
شـاید من:)
و چقدر همه جا با ظاهر واقعی خودم رفتار کردم..
منم اولین باره دارم زندگی میکنم..
شـاید من:)
منم اولین باره دارم زندگی میکنم..
گاهی حس میکنم
خدا داره جواب رفتار هایی که گهگاه با مامانم بد خلقی میکنم رو پس میده..
آخه خیلی وقتا یادم میره که مامانمم هم اولین باره که زندگی میکنه:)
#پاراگراف
۵۲_پروانه
دگر نمیتوانست احساساتش را در اعماق قلبش بدون هیچ سوگی دفن کند،
صبرش اتمام را سلام گفته بود
در تمام روز حواس پرتی هایش سبب خرابکاری اش میشد،
تصمیم اش را گرفت،
تصمیم گرفت پس از اتمام مراحل کاری امروز
هنگامی که به اتاق زیر شیروانی اش رفت
نامه را بنویسد،
حالش هیچ خوب نبود،
شروع اش کرد
[سلامی بر تو که پروانه های ابی و یاسی
در قلبم را به پرواز درآوردی و
سپس
با تیری خلاصشان کردی،
طوری که انگار نه انگار تا دیروز رنگ آبی بودند،طوری غرق رنگ سرخ کردیشان که انگار از ابتدای مسیر ، به رنگ گلگون سرخ مبدل بودند.
کلنجار های بسیار رفتم،
حتی حال هم نمیدانم چگونه باید برایت بنویسم،
لرزش دستانم،ریزش موهایم،اشکهای بی هوا چکیده ام، گونه های گلگونم
تمامش مدیون تو هستند.
نمیدانم چه چیز برایت بنویسم..
تا دیروز تورا بیشتر از خویشتن دوست میداشتم
حتی اکنون هم بیشتر از دیروز دوستت میدارم اما نبودت زیبا تر است
ترجیح میدهم از دور شاهدت باشم
از دور ببوسمت
از دور دراغوشت بکشم
از دور قلبم را لمس کنی و
از دور دوستت داشته باشم..
این آخرین نامه من برای توست،
برایت بهترین هارا آرزو میکنم جوانه قلبم:)]
فرستنده: خانم میم:)
_سیده زهرا موسوی
شـاید من:)
#پاراگراف ۵۲_پروانه دگر نمیتوانست احساساتش را در اعماق قلبش بدون هیچ سوگی دفن کند، صبرش اتمام را سل
https://daigo.ir/secret/53280470
یعنی نمیخواین بگین که دوستش دارین یا نه:)؟
شـاید من:)
https://daigo.ir/secret/53280470 یعنی نمیخواین بگین که دوستش دارین یا نه:)؟
ممنون بابت تک تک انرژیهاتون:)