#خاطرات_شهید
من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم شهید هادی طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است."
آن روز توانستم به دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرفهاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری."
هادی مرا پیش سردار برد و بهعنوان یک مدافع حرم هممحلهای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی، به این افتخار کردم که یکی از بچههای شادآباد، محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.»
▫️«هادی میگفت: من هر روز از دست حاج قاسم، لقمه متبرک میگیرم. این بهجای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش میگذاشت.
✍️به روایت همرزم شهید
📎محافظ رشید حاج قاسم سلیمانی
#شهید_هادی_طارمی🌷
#شهید_مقاومت
#مرد_میدان
#سالروز_شهادت
#شهدا_شرمنده_ایم
#من_ماسک_می_زنم
#زیادمون_کنید
✅https://eitaa.com/Martyrsweareashamed
#شھیدنویس✍🏻
ترکش توپ خورده بود به گلوی حاج
حسین و راننده اش. خونریزی حاجی
شدید شده بود، اما نمیکشت زخمش
روببندم. می گفت: اول راننده ام...
بعد با خودش حرف میزد ومی گفت:
اون زن و بچه داره، امانته دست من...
اینارو گفت وبیهوش شد...
-#شهیدحسینخرازی🌱-
#شهدا_شرمنده_ایم
•┈┈••✾•🌿🥀🌿•✾••┈┈•
@mazhabane_313
•┈┈••✾•🌿🥀🌿•✾••┈┈•